مثل های زیبای دنیا در قرآن و روایات اسلامی
مثل هاى زیبای دنیا در قرآن و روایات اسلامى
از آنجا که سرگرمى هاى دنیا و لذائذ مادى و مظاهر فریبنده آن غالباً انسان ها را از درک باطن آن ـ با اینکه چندان پوشیده نیست ـ غافل مى سازد براى هشدار به افراد غافل و بى خبر و حتى به مۆمنان آگاه مثل هاى مختلفى در قرآن مجید و روایات اسلامى بیان شده که هر یک از دیگرى گویاتر و بیدار کننده تر است از جمله:
1. دنیا به آب بارانى تشبیه شده است که از آسمان نازل مى شود، انبوه گیاهان را پرورش مى دهد و آثار حیات در همه چیز ظاهر مى شود; اما بعد از چند ماه فصل خزان فرا مى رسد; گیاهان زرد و خشکیده، برگ هاى درختان پژمرده و همراه تندباد به هر سو پراکنده مى شوند و آثار حیات برچیده مى شود. (وَاضْرِبْ لَهُمْ مَثَلَ الْحَیاةِ الدُّنْیَا کَمَآء أَنْزَلْناهُ مِنَ السَّماءِ فَاخْتَلَطَ بِهِ نَباتُ الاَْرْضِ فَأَصْبَحَ هَشیماً تَذْرُوهُ الرِّیاحُ وَکانَ اللهُ عَلى کُلِّ شَیْء مُّقْتَدِراً).(1)
2. دنیا همچون آبگاهى تیره و کدر است و یا همچون چشمه اى گل آلود، آزمایشگاهى است هلاک کننده و نورى است که به زودى غروب مى کند و سایه اى که از بین مى رود و تکیه گاهى که رو به خرابى است: (فَإِنَّ الدُّنْیَا رَنِقٌ مَشْرَبُهَا رَدِغٌ مَشْرَعُهَا یُونِقُ مَنْظَرُهَا وَیُوبِقُ مَخْبَرُهَا غُرُورٌ حَائِلٌ وَضَوْءٌ آفِلٌ وَظِلٌّ زَائِلٌ وَسِنَادٌ مَائِل).(2)
3. دنیا همچون سایه ابرهاست که هرگز پایدار نیست و همچون صحنه هاى دل انگیز خواب هاست ... و مانند عسلى است که مشوب به سم کشنده است: «إنَّ الدُّنْیا ظِلُّ الْغَمامِ وَحُلُمُ الْمَنامِ ... وَالْعَسَلُ الْمَشُوبُ بِالسَّمِّ سَلاّبَةُ النِّعَمِ أکّالَةُ الأُمَمِ جَلاّبَةُ النِّقَمِ».(3)
4. دنیا همانند کمانى است که تیر در چله آن گذارده شده و اهل خود را نشانه گیرى کرده; کمانى که تیرش هرگز خطا نمىرود و زخم و جراحتش مداوا نمىشود: «أَنَّ الدَّهْرَ مُوتِرٌ قَوْسَهُ لاَ تُخْطِئُ سِهَامُهُ وَلاَ تُۆْسَى جِرَاحُهُ».(4)
دنیا همچون آب شور دریا است که هر قدر انسان از آن بیشتر بنوشد عطشش فزون تر مى شود و سرانجام او را خواهد کشت: «مَثَلُ الدُّنْیَا مَثَلُ مَاءِ الْبَحْرِ کُلَّمَا شَرِبَ مِنْهُ الْعَطْشَانُ ازْدَادَ عَطَشاً حَتَّى یَقْتُلَهُ»
5. دنیا همچون سایه انسان است (که در مقابل او بر زمین گسترده است) هرچه به دنبالش بدود دور مى شود و اگر بایستد مى ایستد و پایدار مى گردد: «مَثَلُ الدُّنْیا کَظِلِّکَ إنْ وَقَفْتَ وَقَفَ وَإنْ طَلَبْتَهُ بَعُدَ».(5)
6. دنیاى فریبنده فریبکار همچون زن زیبایى است که هر روز شوهرى برمى گزیند و هر شب او را به قتل مى رساند: «اَلا وَإنَّ الدُّنْیا دارُ غَرَّارَة خَدّاعَة تَقْتُلُ فی کُلِّ یَوم بَعْلاً وَتَقْتُلُ فی کُلِّ لَیْلَة أهْلاً».(6)
7. دنیا همچون مرکب سریع السیرى است که اهلش بر آن سوار شده آنها را با خود مى برد در حالى که در خوابند: (أَهْلُ الدُّنْیَا کَرَکْب یُسَارُ بِهِمْ وَهُمْ نِیَامٌ).(7)
8. دنیا همچون لباسى است که از اوّل تا به آخر آن شکافته شده فقط نخى از آن باقى مانده که هر زمان احتمال دارد آن نخ پاره شود و لباس فرو افتد: «هذِهِ الدُّنْیا مِثْلُ ثَوْب شُقَّ مِنْ أَوَّلِهِ إلى آخِرِهِ فَیَبْقی مُتَعَلِّقاً بِخَیْط فی آخِرِهِ یُوشَکُ ذلِکَ الْخَیْطُ أنْ یَنْقَطِعَ».(8)
9. دنیا همچون آب شور دریا است که هر قدر انسان از آن بیشتر بنوشد عطشش فزون تر مى شود و سرانجام او را خواهد کشت: «مَثَلُ الدُّنْیَا مَثَلُ مَاءِ الْبَحْرِ کُلَّمَا شَرِبَ مِنْهُ الْعَطْشَانُ ازْدَادَ عَطَشاً حَتَّى یَقْتُلَهُ».(9)
10. دنیا همچون پل و گذرگاهى است که باید از آن عبور کرد نه اینکه ایستاد و به تعمیر آن پرداخت: «قَالَ الْمَسِیحُ لِلْحَوَارِیِّینَ إِنَّمَا الدُّنْیَا قَنْطَرَةٌ فَاعْبُرُوهَا وَلاَ تَعْمُرُوهَا».(10)
11. عمر دنیا در برابر آخرت به قدرى کوتاه است که همانند این است که انگشت در دریایى فرو کنى و بعد بیرون آورى آنچه بر انگشت مى ماند در برابر آن دریا چقدر است؟! «قال رسول الله: مَا الدُّنْیَا فِی الآْخِرَةِ إِلاَّ مِثْلُ مَا یَجْعَلُ أَحَدُکُمْ إِصْبَعَهُ فِی الْیَمِّ فَلْیَنْظُرْ بِمَ یَرْجِعُ».(11)
دنیا همچون آبگاهى تیره و کدر است و یا همچون چشمه اى گل آلود، آزمایشگاهى است هلاک کننده و نورى است که به زودى غروب مى کند و سایه اى که از بین مى رود و تکیه گاهى که رو به خرابى است: فَإِنَّ الدُّنْیَا رَنِقٌ مَشْرَبُهَا رَدِغٌ مَشْرَعُهَا یُونِقُ مَنْظَرُهَا وَیُوبِقُ مَخْبَرُهَا غُرُورٌ حَائِلٌ وَضَوْءٌ آفِلٌ وَظِلٌّ زَائِلٌ وَسِنَادٌ مَائِل
12. دنیا همچون سم کشنده است و افرادى که آن را نمى شناسند مى خورند و هلاک مى شوند: «إِنَّمَا الدُّنْیَا کَالسَّمِّ یَأْکُلُهُ مَنْ لاَ یَعْرِفُهُ».(12)
13. دنیا همانند دام است که افراد ناآگاه در آن مى افتند و گرفتار مى شوند: «إنَّما الدُّنْیا شَرَکٌ وَقَعَ فیهِ مَنْ لایَعْرِفُهُ».(13)
14. دنیا همچون جیفه اى است که گروهى به آن روى آوردند و با خوردن آن رسوا گشته و در دوستى آن توافق کرده اند: «أَقْبَلُوا عَلَى جِیفَة قَدِ افْتَضَحُوا بِأَکْلِهَا وَاصْطَلَحُوا عَلَى حُبِّهَا».(14)
15. مثل دنیا مثل سوارى است که براى استراحت و خواب قیلوله در سایه درختى در تابستانى داغ پیاده مى شود و بعد از ساعتى استراحت آن را ترک مى گوید و مى رود: «إِنَّمَا مَثَلِی وَمَثَلُ الدُّنْیَا کَمَثَلِ رَاکِب مَرَّ لِلْقَیْلُولَةِ فِی ظِلِّ شَجَرَة فِی یَوْمِ صَیْف ثُمَّ رَاحَ وَتَرَکَهَا».(15)
16. دنیا سراى عبور است نه دار اقامت: «الدُّنْیَا دَارُ مَمَرّ لاَ دَارُ مَقَر».(16)
17. دنیا دریاى عمیقى است که گروه زیادى در آن غرق و هلاک مى شوند: «إِنَّ الدُّنْیَا بَحْرٌ عَمِیقٌ قَدْ غَرِقَ فِیهَا عَالَمٌ کَثِیرٌ».(17)
18. دنیا همانند مار خوش خط و خالى است که ظاهرش نرم است و در باطنش سم کشنده است که در آغاز نامه مورد بحث آمده بود.
پی نوشت ها :
1. کهف، آیه 45.
2. نهج البلاغه، خطبه 83.
3. غررالحکم، 2166.
4. نهج البلاغه، خطبه 114.
5. غررالحکم، ص 130، شماره 2214.
6. نهج السعادة، ج 3، ص 174.
7. نهج البلاغه، کلمات قصار، 64.
8. مجموعه ورام، ج 1 ص 148.
9. بحارالانوار، ج 1، ص 152.
10. همان مدرک، ج 14، ص 319، ح 20.
11. بحارالانوار، ج 70، ص 119.
12. همان مدرک، ص 88 .
13. غررالحکم، 2361.
14. نهج البلاغه، خطبه 109.
15. بحارالانوار، ج 70، ص 119، ح 111.
16. نهج البلاغه، کلمات قصار، 133.
17. کافى، ج 1، ص 15، ح 12.
بخش نهج البلاغه تبیان
منبع : کتاب پیام امام امیرالمۆمنین(علیه السلام) جلد 11 ،آیت الله مکارم شیرازی