راهکار غلبه بر شیاطین درون و برون
راهکار غلبه بر شیاطین درون و برون
متأسّفانه دو شیطان به اسامی «ابلیس» و «هوی و هوس»، در برون و درون انسانها وجود دارد که با فریب آنان، زحمات و اثرات پیامبران برون و درون را خنثی ساخته و بالأخره باعث سقوط بسیاری از انسانها میگردند.
شیاطین درون و برون، مانع رسالت پیامبران درون و برون
خداوند متعال صد و بیست و چهار هزار پیامبر و اوصیای ایشان و علمای دین را برای هدایت و رستگاری بشریت ارسال کرده است که در مجموع به آنان پیامبران برون گفته میشود. افزون بر این، سه پیامبر که عبارتند از عقل، وجدان اخلاقی و فطرت، در درون هر انسان تعبیه کرده است تا با هشدارهای سازنده و بیدار کننده، مانع سقوط او شوند. امّا متأسّفانه دو شیطان به اسامی «ابلیس» و «هوی و هوس»، در برون و درون انسانها وجود دارد که با فریب آنان، زحمات و اثرات پیامبران برون و درون را خنثی ساخته و بالأخره باعث سقوط بسیاری از انسانها میگردند.
در واقع، این دو شیطان که سرسخت ترینِ دشمنان آدمی هستند، همواره با پیامبران درون و برون در ستیز و مبارزهاند و جای تأسّف فراوان دارد که بسیاری از افراد نیز آن پیامبران برون با معجزات فراوان و آن پیامبران درون با هشدارهای اخلاقی و تکان دهنده را رها میکنند و از این دو شیطان و از این دو دشمن، تبیعیّت و پیروی مینمایند.
هوی و هوس
هوی و هوس، عامل مهم و مۆثری است که موجب میشود مردم به هشدارها و تدکرات فطرت، وجدان اخلاقی و عقل، توجه نکنند. در واقع هوی و هوس، مانع بهرهمندی از عقل است و وجدان اخلاقی و فطرت را به کناری مینهد و اینگونه انسان را بدبخت میکند. اهمیّت دوری از هوی و هوس و میزان خسارتی که به سعادت و رستگاری انسان وارد میسازد به قدری است که هم نبوّت و هم ولایت از گرفتار شدن مردم به آن، خائف هستند؛ پیامبر اکرم«صلیاللهعلیهوآلهوسلّم» و امیرالمۆمنین«سلاماللهعلیه»، در روایاتی با الفاظ مشابه میفرمایند: «إِنَّ أَخْوَفَ مَا أَخَافُ عَلَیْكُمُ اثْنَانِ اتِّبَاعُ الْهَوَى وَ طُولُ الْأَمَلِ فَأَمَّا اتِّبَاعُ الْهَوَى فَیَصُدُّ عَنِ الْحَقِّ وَ أَمَّا طُولُ الْأَمَلِ فَیُنْسِی الْآخِرَةَ»[1] ما برای مردم از دو چیز خیلی میترسیم؛ یکی آمال و آرزوهای بیجا که باعث سردرگمی آنان و فراموشی آخرت میشود و یکی هم متابعت از هوی و هوس است. این فرمایش نورانی، زنگ خطر و هشدار مهمّی است که باید به آن توجه شود. متابعت از هوی و هوس و نفس امّاره و نیز آمال و آرزوهایی که انسان را مشغول به دنیا کند و او را از آخرت منصرف نماید، مردم را از مسیر هدایت منحرف میکند و سرانجامی جز سقوط و تباهی برای آنان رقم نخواهد زد.
هوی و هوس یا بعد حیوانی انسان که از آن به رذائل اخلاقی نیز تعبیر میشود، آدمی را وادار میکند که طبق آنچه دلش میخواهد عمل کند. زندگی هوسی و زندگی چشم و هم چشمی که آفات، خسارات و خطرات فراوانی به همراه دارد، از ناحیه متابعت از هوی و هوس ناشی میشود. یک لحظه غفلت انسان و پیروی او از هوس، موجب میشود که ناگهان هوی و هوس او را ببرد و به سقوط بکشاند. چه جمله شیرینی است که میگوید: «یک آن، هوسرانی، یک عمر پشیمانی».
چه بسیار افرادی را دیدهایم که با یک لحظه هوسرانی، آبروی خود را بر باد داده و عاقبت خود را تباه کردهاند. دنیا و آخرت خود و هرچه داشتهاند را از دست دادهاند و یک عمر پشیمانی و ندامت که سودی برای آنان ندارد باقی گذاشتهاند.
شیطان
دشمنی شیطان و اثرات سوء پیروی از او نیز مشابه هوی و هوس است و مانع بزرگی برای رستگاری انسان محسوب میشود. قرآن کریم از قول شیطان نقل میکند که وقتی رانده درگاه خداوند شد، چند تشرّ به خدا زد. خدا نکند کسی منحرف شود و در سرازیری سقوط قرر بگیرد که اگر چنین شود به جایی میرسد که دانسته در مقابل خداوند متعال قد عَلَم میکند و به ذات بازی تعالی تشر میزند. شیطان به چنین جایگاه پستی رسید و به خداوند گفت: «قالَ فَبِما أَغْوَیْتَنی لَأَقْعُدَنَّ لَهُمْ صِراطَكَ الْمُسْتَقیمَ، ثُمَّ لَآتِیَنَّهُمْ مِنْ بَیْنِ أَیْدیهِمْ وَ مِنْ خَلْفِهِمْ وَ عَنْ أَیْمانِهِمْ وَ عَنْ شَمائِلِهِمْ وَ لا تَجِدُ أَكْثَرَهُمْ شاكِرینَ»[2] خدایا! حالا که من به خاطر این بنی آدم، رانده درگاه تو شدم، پس آنان را گمراه میکنم و از هر طرف که بتوانم به سراغ آنها میآیم. گاهی از جلو، گاهی از عقب، گاهی از طرف راست و گاهی از طرف چپ میآیم و بنی آدم را فریب میدهم.
امام باقر «سلاماللهعلیه» میفرمایند: «این که میگوید از پیش رو میآیم، یعنی از راه آخرت که به آنها میگوید: نه بهشتى است، نه دوزخى و نه رستاخیزى. امّا از پشت سر این است که، یعنی از راه دنیای شان آنان را به گردآوری مال وا میدارد و فرمان میدهد مالى را در راه صله رحم صرف نكنند، و از آن حق کسی را ندهند و بر فرزندان خود هزینه ندهند و از نابود شدن مال آنها را میترساند. امّا از سمت راست، یعنی از راه دین آنها که اگر در گمراهى باشند، آن را برایشان زینت میبخشد و خوشنما میسازد، و اگر بر راه حقند، میكوشد تا آنان را از آن بیرون برد. امّا از سمت چپ، یعنی از راه لذّتها و شهوات آنان را میفریبد.» [3]
اقسام بت و اقسام بت پرست
قسم اوّل بت، همان عروسکی است که در طول تاریخ، ساخته و پرداخته دست بشر بوده و در اعصار مختلف نظیر زمان ظهور اسلام، مورد پرستش افراد واقع میشده است. امّا از قرآن کریم استفاده میشود که همه انسانها دو نوع بُت دیگر نیز دارند؛ یکی از آن دو، که دوّمین قسم بت است و بسیاری از انسانها آن را میپرستند و از آن متابعت میکنند، هوی و هوس است. به تعبیر قرآن کریم: «أَ فَرَأَیْتَ مَنِ اتَّخَذَ إِلهَهُ هَواهُ وَ أَضَلَّهُ اللَّهُ عَلى عِلْمٍ ...» [4] یا رسول الله! نمیبینی که بعضی از مردم به جای اینکه خدا را بپرستند، هوی و هوس را میپرستند و بُت آنها در درونشان است؟
همانطور که افرادی در اثر خرافت خود منحرف میشوند و یک عروسک را میپرستند، افرادی نیز یافت میشوند که به ظاهر، خداوند یکتا را میپرستند، امّا در مقابل ذات باری تعالی بُتی به نام هوی و هوس میتراشند و میپرستند. از نظر قرآن کریم، هر دو دسته بت پرستند، اوّلی صنم تراشیده و سجده کرده است و دوّمی نفس امّاره را تقویت و از آن متابعت کرده است.
قسم سوّم بت که مورد پرستش بسیاری از انسانهای به ظاهر خداپرست واقع میشود، شیطان است. قرآن کریم میفرماید: «أَلَمْ أَعْهَدْ إِلَیْكُمْ یَا بَنِی آدَمَ أَنْ لا تَعْبُدُوا الشَّیْطَانَ إِنَّهُ لَكُمْ عَدُوٌّ مُبِینٌ» [5] ای بنی آدم و ای انسانها! مگر در ازل معاهده نکردید که شیطان را نپرستید؟! پس چرا او را میپرستید؟! مقصود قرآن کریم از بیان این جملات این است که چرا از شیطان متابعت میکنید؟ همان شیطانی که خداوند متعال در ازل به بندگان خود آموخته که دشمن سرسخت آنان است و باید از وی دوری گزینند و از آنان تعهّد گرفته که تابع او نباشند.
بنابر آنچه بیان شد، هوی و هوس و شیطان، از نظر قرآن شریف، دو بُت هستند که کمر به انحراف، نابودی و سقوط آدمیان بستهاند.
هشدار تعالیم قرآن و عترت نسبت به خطرات شیاطین درون و برون
آیات نورانی قرآن کریم و نیز روایات ارزشمند اهل بیت«سلاماللهعلیهم» برای پیشگیری از سقوط انسانها به واسطه «ابلیس» و «هوی و هوس»، هشدارهای فراوانی دارند و همواره آدمیان را از پیروی از این دو شیطان بر حذر میدارند. قرآن کریم در آیاتی چند از شیطان به عنوان دشمن آشکار انسان یاد میکند و میفرماید: «إِنَّهُ لَكُمْ عَدُوٌّ مُبینٌ»[6]
بنابر فرمایش پیامبر اکرم«صلّیاللهعلیهوآلهوسلّم»، سرسخت ترینِ دشمنان آدمی، نفس امّاره یا هوی و هوس او است: «أَعْدَى عَدُوِّكَ نَفْسُكَ الَّتِی بَیْنَ جَنْبَیْكَ»[7]
اما متأسفانه بسیاری از مردم به این هشدارهای اساسی توجه نمیکنند و با فریب این دو دشمن آشکار، گمراه میگردند. قرآن کریم میفرماید: غالب مردم، به واسطه هوی و هوس، گمراه میشوند و دیگران را نیز به ورطه گمراهی میکشانند. «وَ إِنَّ كَثِیرًا لَّیُضِلُّونَ بِأَهْوَائهِم بِغَیرِْ عِلْمٍ»[8]
اگر آدمی، شیطان و هوی و هوس را نپرستد، عقل او، وجدان اخلاقی او و فطرتش، خوب میتوانند برای هدایت و بیداری او کار کنند و او را در راه مستقیم نگاه دارند، اما متأسفانه اکثر مردم این سه پیامبر را رها کرده و دو دشمن سرسخت خویش را میپرستند.
قرآن کریم و عترت طاهره با این آیات و روایات، سعی در تنبّه و بیداری مردم دارند، بلکه انسانها بیدار شوند و توجه کنند که شیطان درون یعنی هوی و هوس، و شیطان برون یعنی ابلیس، دشمنان سرسختی هستند و باید از آن دو پرهیز کنند تا منحرف نشوند.
ضرورت سیر در تاریخ و عبرت از گذشتگان
قرآن کریم در چندین آیه، با جملاتی نظیر«سیرُوا فِی الْأَرْضِ»[9]، به بندگان امر میکند که در تاریخ و در سرگذشت دیگران سیر کنند و از آن پند و عبرت بگیرند. سیر و تأمّل در سرگذشت دیگران، عاقبت شوم اهل هوی و هوس و پیروان شیطان را برای انسان نمایان میسازد. همچنانکه حسن عاقبت و سعادت و رستگاری افرادی که توانستهاند به هوی و هوس خود لگام بزنند و آن را زنجیر کنند و فریب شیطان را نیز نخورند، با سیر در تاریخ و سرگذشت دیگران آشکار میگردد.
چه بسیار افرادی در گذشته و در دوران معاصر بوده و هستند که با کنترل هوی و هوس و تابع کردن آن، به مقامات متعالی معنوی دست یافتهاند و به جایگاههای ویژهای رسیدهاند. در نقطه مقابل نیز، افراد فراوانی بوده و هستند که هوی و هوس را رها کردهاند و در نتیجه، هوی و هوس، آنان را زنجیر کرده و با خود برده است؛ به گونهای که دنیا و آخرت خود را تباه کرده و عاقبت بدی برای خود رقم زدهاند. بسیاری از این افراد، جداً مقدّس و متّقی بودهاند، امّا یک لحظه غفلت، یک جلسه گناه، یک نشست و برخاست با رفیق بد و ناباب، ناگهان آنان را به ورطه سقوط کشانده است. یک عمر آبروداری کردهاند، اما با یک جلسه هوی و هوس، نه تنها آبروی خود، بلکه آبروی طایفه و خویشان خود را هم بردهاند. این موارد باید عبرت همگان شود و از آن پند بگیرند.
ضرورت تلاش برای دستیابی به حسن عاقبت
جوانان عزیز هم دعا و هم تلاش کنید که عاقبت به خیر شوید. حسن عاقبت یعنی: اوّلاً ذلت بعد از عزّت پیدا نکنید. ثانیاً در حالی که در راه مستقیم هستید، ناگهان هوی و هوس شما را منحرف نکند. ثالثاً تا آخر عمر متابعت از اهل بیت«سلاماللهعلیهم» داشته باشید، به گونهای هنگام جان دادن، اهل بیت«سلاماللهعلیهم» بیایند و شما را نزد خودشان ببرند. دستیابی به تمام مراحل حسن عاقبت شدنی است، امّا توجّه میخواهد. استاد عزیز ما علامه طباطبائی«رحمهالله»، هنگام رحلت از دنیا، این جمله را گفتند تا از دنیا رفتند: توجه، توجه، توجه.
راهکار غلبه بر شیاطین درون و برون
غفلت از عقل، غفلت از هشدارهای وجدان اخلاقی و غفلت از ندای فطرت، شیاطین درون و برون را زنده میکند و به آن دو جرأت غلبه بر انسان را میدهد و متابعت از این شیاطین، آنها را قویتر و با نفوذتر و به اصطلاح، هارتر میکند.
راهکار اساسی غلبه بر این دو شیطان و بستن راه نفوذ آندو، توجه به سه پیامبر درون و بیتفاوتی و بیاعتنایی نسبت به ابلیس و هوی و هوس است. مبارزه منفی و بی اعتنایی نسبت به آنچه شیطان درون و شیطان برون از انسان میخواهد، در این زمینه بسیار کارساز است.
اساساً شیطان با بیاعتنایی و با حرف نشنیدن از او، دست از سر انسان بر میدارد. به عبارت دیگر، شیطان دوست دارد انسان تابع او باشد و هنگامی که دریابد یکی از بندگان از او تبعیّت نمیکند، او را رها میکند و به سراغ دیگری میرود. لذا وقتی شیطان به خداوند تشر زد، گفت: «قالَ فَبِعِزَّتِكَ لَأُغْوِیَنَّهُمْ أَجْمَعینَ ، إِلاَّ عِبادَكَ مِنْهُمُ الْمُخْلَصینَ»[10] ؛ گفت : به عزت تو سوگند که همگان را گمراه کنم ، مگر آنها که از بندگان مخلص تو باشند .
مخلَصین در این آیه، منحصر در معصومین«سلاماللهعلیهم» نیست؛ بلکه شیطان با کسی که واقعاً در راه مستقیم است و اهل دینداری و رعایت تقوا است، کاری ندارد و درحقیقت نمیتواند با چنین کسی کار داشته باشد. آیه دیگری از قرآن میفرماید: «إِنَّهُ لَیْسَ لَهُ سُلْطانٌ عَلَى الَّذینَ آمَنُوا وَ عَلى رَبِّهِمْ یَتَوَكَّلُونَ ، إِنَّما سُلْطانُهُ عَلَى الَّذینَ یَتَوَلَّوْنَهُ...» [11] [نحل / 100-99] شیطان نمیتواند بر مسلمان واقعی که تابع اهل بیت«سلاماللهعلیهم» است، مسلّط گردد. شیطان، قطعاً کاربرد به کسی که به صورت جدّی تابع عقل خود باشد و به هشدار وجدان اخلاقی و ندای فطرت توجه کند، و از انبیاء و اوصیای ایشان تبعیّت نماید، ندارد. میخواهد چنین کسی را فریب دهد، امّا فریب او کاربرد ندارد و نمیتواند و حق ندارد بر او مسلّط شود.
به تعبیر قرآن کریم، شیطان کسی را میبرد که خودش زیر پرچم شیطان برود. به بیان رساتر، سلطنت شیطان برای کسانی است که به زیر پرچم او بروند و حق ندارد کسانی که زیر پرچم او نیستند را فریب دهد.
هوی و هوس هم همینطور است؛ اگر کسی جداً متابعت از عقل و فطرت و وجدان اخلاقی کند و نسبت به آنچه دلش میخواهد بیاعتنا باشد، آنگاه میتواند هوی و هوس را مهار و زنجیر کند. از هوی و هوس و بُعد حیوانی لذت میبرد، اما در چارچوب عقل، فطرت و وجدان اخلاقی لذّت میبرد و از اینرو هوی و هوس در اختیار و تحت کنترل او است و قدرت گمراهی و انحراف او را نخواهد داشت.
پی نوشتها:
[1]. نهجالبلاغة، خطبه 42 - وسائلالشیعة، ج 2، ص 438
[2]. اعراف / 17-16
[3]. تفسیر القمی، ج 1، ص 224
[4]. الجاثیه/ 23
[5]. یس/60
[6]. البقرة/ 168 و 208؛ الأنعام /142؛ یس/ 60؛ الزخرف/ 62 و ...
[7]. عدةالداعی، ص314
[8]. انعام / 119
[9]. الأنعام/11؛ النمل/69؛ العنكبوت/20؛ الروم/42 و ...
[10]. ص / 83-82
[11]. نحل/100-99
بخش اخلاق و عرفان اسلامی تبیان
منبع : پایگاه اطلاع رسانی آیت الله مظاهری