لطفا توبه را دست کم نگيريد
لطفا توبه را دست کم نگیرید!
دو چیز در زمین مایه امان از عذاب خدا بود؛ یكى از آن دو برداشته شد، پس دیگری را دریابید و بدان چنگ زنید: امّا امانى كه برداشته شد رسول خدا«صلیاللهعلیهوآلهوسلّم» بود و أمان باقی مانده، استغفار كردن است.
«وَ ما كانَ اللَّهُ لِیُعَذِّبَهُمْ وَ أَنْتَ فیهِمْ وَ ما كانَ اللَّهُ مُعَذِّبَهُمْ وَ هُمْ یَسْتَغْفِرُونَ» [1] ؛و خدا بر آن نیست كه آنان را عذاب كند در حالى كه تو در میان ایشانى، و خدا عذابكننده آنان نیست در حالى كه آمرزش مىخواهند.
این نوشتار، گنجایش تبیین برکات وجودی پیامبر اکرم«صلیاللهعلیهوآلهوسلّم» را ندارد و پرداختن به این موضوع مهم، کتاب مستقلی میطلبد؛[2] امّا همین مقدار باید دانست که خداوند متعال، به احترام وجود آن نبیّ گرامی«صلیاللهعلیهوآلهوسلّم» و به سبب آنکه آن حضرت را رحمت جهانیان قرار داده است، مادامی که در قید حیات بودند، عذاب خویش را از امّت ایشان دور ساخت. امیرمؤمنان و مولای متقیّان علی«علیه السلام» فرمودند:
«كَانَ فِی الْأَرْضِ أَمَانَانِ مِنْ عَذَابِ اللَّهِ وَ قَدْ رُفِعَ أَحَدُهُمَا فَدُونَكُمُ الْآخَرَ فَتَمَسَّكُوا بِهِ أَمَّا الْأَمَانُ الَّذِی رُفِعَ فَهُوَ رَسُولُ اللَّهِ«صلیاللهعلیهوآلهوسلّم» وَ أَمَّا الْأَمَانُ الْبَاقِی فَالِاسْتِغْفَارُ.» [3]
دو چیز در زمین مایه امان از عذاب خدا بود؛ یكى از آن دو برداشته شد، پس دیگری را دریابید و بدان چنگ زنید: امّا امانى كه برداشته شد رسول خدا«صلیاللهعلیهوآلهوسلّم» بود و أمان باقی مانده، استغفار كردن است.
سپس حضرت، آیه «وَ ما كانَ اللَّهُ لِیُعَذِّبَهُمْ وَ أَنْتَ فیهِمْ ...» را تلاوت فرمودند.
آنچه اکنون مورد بحث ما است، تأثیر توبه و استغفار، در برطرف شدن عذاب است. قرآن کریم، علاوه بر بیان این واقعیّت که توبه، رافع عذاب است، در آیات دیگری برای آن شاهد عینی و عملی میآورد و با استناد به تاریخ، ادّعا میکند که توبه، رافع عذاب الهی است.
داستان قوم حضرت یونس«علیه السلام» و توبة ایشان از نافرمانی خداوند و پیامبر او که قبلاً نیز بدان پرداختیم، داستان عجیبی است. آن قوم، به جهت لجاجت ورزیدن در پذیرش دعوت حضرت یونس«علیه السلام» به یکتاپرستی، مورد نفرین او واقع شدند و مستحقّ عذاب گردیدند. حضرت یونس«علیه السلام» از میان آنان رفت و آثار عذاب هویدا گردید.
به بیان بعضی مفسّرین، فرود عذاب آنچنان واضح بود كه نخست ابرى تیره و تار، آسمان منطقه را فرا گرفت و دود غلیظ و تاریكى از ابر زبانه كشید و سراسر شهر را تیره و تاریک ساخت و ظلمات، تا پشت بام منازل آنان رسید.
آنان دریافتند که عذاب الهی و مرگ، آنان را فرا خواهد گرفت. وقتی دیدند راه گریزی ندارند، به سراغ پیامبر خویش رفتند، ولی او را نیافتند. پس به نزد یکی از بزرگان قوم که از علم و حکمت برخوردار بود، رفتند و از او چارهجویی کردند. آن عالم، به آنان گفت: اى مردم! تا دیر نشده، رو به درگاه خدا آورید، بدان امید كه او بر شما ببخشاید و رحمت آورد و عذابى را كه كیفر گناهان شماست، از شما رفع کند. بنابر نقل برخی از مفسرین، هر یک از آنان که حقوقی از دیگری بر گردن داشت، بهطور کامل ادا کرد.[4] سپس بنابر توصیة عالم شهر، براى توبه، شهر را ترك نموده و به بیابان روى آوردند. میان مادران و كودكان و دامها و بچههاى آنها جدایى افكندند و آنگاه همه با دیدگانى اشكبار و دلى سرشار از ایمان و اخلاص، روى توبه به درگاه خداوند متعال آوردند و نیایش کردند و این دعا را زمزمه نمودند:
«رَبَّنَا ظَلَمْنَا أنفُسَنَا وَ كَذَّبْنَا نَبِیَّكَ وَ تُبْنَا إِلَیْكَ مِنْ ذُنُوبِنَا، وَ إِنْ لَم تَغْفِرْ لَنَا وَ تَرْحَمْنَا لَنَكُونَنَّ مِنَ الْخاسِرِینَ الْمُعَذَّبِینَ فَاقْبَلْ تَوْبَتَنَا وَ ارْحَمْنَا یَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِینَ.» [5]
خداوند متعال که توبه حقیقی و آه و زاری آنان را مشاهده فرمود، عذاب خویش را از آنان دور ساخت و این در حالی بود که نزول عذاب آغاز شده بود. قرآن کریم با اشاره به این داستان عبرتانگیز، میفرماید:
«فَلَوْ لا كانَتْ قَرْیَةٌ آمَنَتْ فَنَفَعَها إیمانُها إِلاَّ قَوْمَ یُونُسَ لَمَّا آمَنُوا كَشَفْنا عَنْهُمْ عَذابَ الْخِزْیِ فِی الْحَیاةِ الدُّنْیا وَ مَتَّعْناهُمْ إِلى حینٍ» [6] ؛ چرا مردم هیچ قریه ای به هنگامی که ایمانشان سودشان می داد ایمان ، نیاوردند مگر قوم یونس که چون ایمان آوردند عذاب ذلت در دنیا را از آنان برداشتیم و تا هنگامی که اجلشان فرا رسید از زندگی برخوردارشان کردیم.
پی نوشت ها
1. نفال / 33
2.ر.ک: کتاب «تجلّی حق» از تألیفات معظّم له
3.نهجالبلاغه، حکمت 88
4.مجمعالبیان فی تفسیر القرآن، ج 5، ص 204
5.تفسیر العیاشی، ج 2، ص 133
6. یونس / 98
منبع : پایگاه اطلاع رسانی آیت الله مظاهری