عبادت و بندگی برای تربیت و بالندگی
عبادت و بندگی برای تربیت و بالندگی
اسلام برای تزکیه و تعالی انسان برنامهها و دستورهای چند بعدی ارائه داده است. یعنی تنها به یک بعد انسان توجه نکرده بلکه نیازها و احتیاجات بشر را در تمامی ابعاد مورد توجه قرار داده و برای رشد و بالندگی او برنامهها ارائه داده است.
یکی از آن برنامه های اصلی و اساسی، عبادت و دیانت است «امّا کم نبوده اند انسانهایی که این برنامه را ناقص و یک بعدی مورد توجه قرار دادهاند. بعضی عبادت را در گوشه بنشینی و اکتفا به ذکر و تسبیح و بعضی دیگر در خدمت به اجتماع بدون توجه به عبادت و دعا و نماز». لذا میبینیم افرادی پیدا شدند که تمام نیروی خودشان را صرف عبادت و نماز کردند و سایر وظایف اسلامی را فراموش نمودند. مثلاً در میان اصحاب امیرالمؤمنین مردی را داریم به نام ربیع بن خیثم همین خواجه ربیع معروف که قبری منسوب به او در مشهد است. در اینکه او را یکی از زهّاد ثمانیه یعنی از هشت زاهد معروف دنیای اسلام بی شمارند، شکّی نیست. ... تنها جملهای که غیر از ذکر و دعا از او شنیدند آن وقتی بود که اطّلاع پیدا کرد که مردم حسین بن علی فرزند عزیز پیغمبر را شهید کردهاند، چند کلمه گفت در اظهار تأثر و تأسف از چنین حادثهای: «وای بر این امت که فرزند پیغمبرشان را شهید کردند.» میگویند بعدها استغفار میکرد که چرا من این چند کلمه را که غیر ذکر بود به زبان آوردم.
همین آدم در دوران امیرالمؤمنین علی(ع) جزو سپاهیان ایشان بوده است یکی از آمد خدمت امیرالمؤمنین عرض کرد: ما درباره این جنگ شک و تردید داریم، میترسیم این جنگ، جنگ شرعی نباشد. چرا؟ چون ما داریم با اهل قبله میجنگیم، ما داریم با مردی میجنگیم که آنها مثل ما شهادتین میگویند، مثل ما نماز میخوانند، مثل ما رو به قبله میایستند از طرفی شیعه امیرالمؤمنین بود نمیخواست کناره گیری کند گفت یا امیرالمؤمنین! من را به جایی و دنبال مأموریتی بفرست که در آن شک نباشد. ... حضرت او را به یکی از سر حدّات فرستاد که در آنجا هم باز سرباز بود کار سربازی میخواست انجام بدهد اما در سر حد کشور اسلامی که اگر احیاناً پای جنگ و خونریزی به میان آمد طرفش کفار یا بت پرستان باشند،غیر مسلمانها باشند.
این زهد و عبادت چقدر ارزش دارد؟ این ارزش ندارد که آدم در رکاب مردی مانند علی باشد امّا در راهی که علی دارد راهنمایی میکند و در آنجای یکه علی فرمان جهاد میدهد شک کند که آیا این درست است یا نادرست. این چه ارزشی دارد؟ اسلام «هم» بصیرت می خواهد، هم عمل میخواهد. این آدم (خواجه ربیع) بصیرت ندارد. در دوران ستمگری مانند معاویه و ستمگرتری مانند یزید بن معاویه زندگی میکند. معاویهای که دین خدا را دارد زیر و زبر میکند، یزیدی که بزرگترین خیانتها را در تاریخ اسلام مرتکب میشود و تمام زحمات پیغمبر دارد هدر میرود، آقا رفته یک گوشهای را انتخاب کرده شب و روز دائماً مشغول نماز خواندن است و جز ذکر خدا کلمهی دیگری به زبانش نمیآید. این با تعلیمات اسلامی جور در نمیآید. جاهل یا تند میرود یا کند. نگرش یک بعدی به اسلام (توجه به مسائل اجتماعی) (گفتارهای معنوی، ص 59) عدهای میگویند – اسلام دینی است که بیش از هر چیزی به مسائل اجتماعی اهمیت میدهد. اسلام دین فعالیت و عمل و کار است، اسلام دین بزرگی است. دینی که این همه به این مسائل [اجتماعی] اهمیت میدهد، چطور میشود برای عبادات این همه اهمیت قائل بشود، نه پس اساساً مسئله عبادت در دنیای اسلام اهمیت زیادی ندارد، عبادت مال بیکارهاست، آنهایی که کار مهمتری ندارند باید نماز بخوانند و عبادت کنند اما آدمی که کار مهمتری دارد که دیگر لزومی ندارد عبادت کند! این هم فکر غلطی است و بسیار بسیار خطرناک. اسلام را همانطور که هست باید شناخت.» (همان، ص 60)
خطر رشد مسلمان تک بعدی
«با کمال تأسف الآن در اجتماع ما آنهایی که شور اسلامی دارند اکثرشان (البته همه را عرض نمیکنم) دو دسته هستند. یک دسته ربیع بن خیثمی کفر میکنند، مثل خواجه ربیع فکر میکنند، اسلام برای اینها عبارت است از ذکر و دعا و نافله خواندن و زیارت رفتن و زیارت عاشورا خواندن. اسلام برای اینها یعنی کتاب مفاتیح و کتاب زادالمعاد. اصلاً کاری به دنیا ندارند، کاری به زندگی ندارند، کاری به مقررات اجتماعی اسلام ندارند، کاری به اصول و ارکان اسلام ندارند، کاری به تربیت اسلام ندارند – عکسالعمل کند روی اینها این است که یک طبقه دیگری پیدا شده از تندروها که واقعاً به مسائل اجتماعی اسلام اهمیت میدهند و حساسیت هم نشان میدهند... از همینها را گاهی دیدهام که مثلاً مستطیع شده است اما به حج نمیرود... اصلاً برایش خیلی مهم نیست. به نمازش اهمیت نمیدهد. به اینکه در مسائل باید تقلید کرد اهمیت نمیدهد... اینها هم خودشان را مسلمان کامل میدانند، آن دستهی اول هم خودشان را مسلمان کامل میدانند در صورتی که نه اینها مسلمان کاملند و نه آنها. اسلام دینی است که نؤمن ببعض و نَکَفُر بِبَعض. بر نمیدارد نمیشود انسان عبادت اسلام را بگیرد ولی اخلاق و مسائل اجتماعیش را نگیرد... قرآن هر جا که میگوید اقیموالصلوة پشت سرش میگوید آتُوا الزّکاة. ... اگر میگوید یقیمون الصلوة پشت سرش میگوید یؤتون الزکاة. یقیمون الصلوة مربوط به رابطه میان بنده و خداست. یؤتون الزکاة مربوط به رابطه میان بنده و دیگر بندگان خداست.» (همان، ص 62)
نمونه انسان مسلمان واقعی
«وقتی به علی ابن ابیطالب از یک نظر نگاه میکنید، میبیند یک عابد و اول عابد دنیاست... علی را میبینیم که از هر نظر اجتماعیترین فرد است، آگاهترین فرد به اوضاع و احوال مستمندها، بیچارهها، مساکین و شاکیهاست. در حالی که خلیفه بود، روزها دِرّه خودش یعنی شلاقش را روی دوشش میانداخت و شخصاً در میان مردم گردش میکرد و به کارهای آنها رسیدگی مینمود. به تجار که میرسید فریاد میکرد: ... اول بروید مسائل تجارت را یاد بگیرید، احکام شرعیش را یاد بگیرید بعد بیایید تجارت بکنید، معامله حرام نکنید. ... در سند قضا می مینشیند، یک قاضی عادل است... میدان جنگ میرود یک سرباز و یک فرمانده شجاع است... روی کرسی خطابه مینشیند اول خطیب است روی کرسی تدریس مینشیند، اول معلم و مدرس است. این نمونه کامل اسلام است.» (همان، ص 65)
ترسیم چهره یک جامعه اسلامی توسط قرآن
«در سوره مبارکه [فتح] میفرماید: محمد رسول الله والذین معه اشداء علی الکفار رحماء بینهم؛ مسئله اولی که ذکر میکند، معیّت با پیغمبر و ایمان به پیغمبر است. مرحله دوم اشداء علی الکفار در مقابل بیگانگان محکم، قوی و نیرومند بودن است.... گردن را کج کردن، از گوشه لب آب ریختن، یقه باز بودن، یقه چرک بودن، خود را به ننه من غریبم زدن، پا را به زمین کشیدن، عبا را به سر کشیدن اینها ضد اسلام است. ناله کردن، آه کشیدن ضداسلام است. اما بنعمته ربک محدث. خدا به تو سلامت داده، قوت داده، قدرت و نیرو داده. تو که میتوانی کمرت را راست بگیری چرا بیخود کج میکنی.... وقتی میرویم سراغ مقدسهای خودمان، چیزی در وجود اینها نمیبینیم، صمیمیت و مهربانی نسبت به دیگران است. همیشه اخم کرده و عبوسند، با احدی نمیجوشند، با احدی نمیخندند، با احدی تبسم نمیکنند، بر سر همه مردم دنیا منت دارند، اینها مسلمان نیستند، خودشان را به اسلام بستهاند (همان، ص 67)
با چه کسی هم نشینی کنیم؟
در حدیث است و شاید از رسول اکرم باشد که حواریین عیسی بن مریم از او سؤال کردند ما با کی همنشینی کنیم؟ فرمود: با کسی بنشینید که وقتی او را میبینید به یاد خدا بیفتید. در سیمای او، در وجناتش خداترسی و خداپرستی را بیابید، با آن کس که علاوه بر این، سخن که میگوید از سخنش استفاده میکنید، بر علم شما میافزاید. وقتی به عملش نگاه میکنید، به کار خیر تشویق میشوید. با چنین کسانی نشست و برخاست کنید. (همان، ص 68)
اثرات عدم توجه به نماز در خانواده
«امام صادق(ع): هرگز شفاعت ما به مردمی که نماز را سبک بشمارند نخواهد رسید. یعنی چه نماز را سبک می شمارند؟ یعنی وقت و فرصت دارد، میتواند نماز خوبی با آرامش بخواند ولی نمیخواند. نماز ظهر و عصر را تا نزدیک غروب نمیخواند. نزدیک غروب که شد میرود یک وضوی سریعی میگیرد با عجله یک نماز میخواند و فوراً مهرش را میگذارد آن طرف، نمازی که نه مقدمه دارد نه مؤخرّه، نه آرامش دارد و نه حضور قلب... نمازخوانهایی که خودشان نماز را استخفاف میکنند، یعنی کوچک می شمارند، .... تجربه نشان داده که بچههای اینها اصلاً نماز نمیخوانند. شما اگر بخواهید واقعاً نمازخوان باشید و بچههایتان نمازخوان باشند نماز را محترم بشمارید.» (همان، ص 71)
سید صالح زاهدی
گروه دین تبیان