دردسرسازترین المپیک
دردسرسازترين المپيک
363 روز تا شروع دردسرسازترين المپيک در تاريخ زمان باقي است. اگرچه از سال 1894 و آغاز المپيک مدرن، هر دوره از رقابتهاي المپيک با جنجالي همراه بوده اما با انتخاب لندن براي ميزباني المپيک 2012 ميشد حدس زد که سياسيترين و دردسرسازترين المپيک دوران برگزار ميشود.
دولت انگليس که همواره تحت تاثير لابيهاي صهيونيستي قرار دارد، از ابتدا با دادن مسووليت طراحي لوگوي المپيک لندن به يک يهودي افراطي صداي خيليها را در آورد و اتفاقا لوگويي که او طراحي کرد اولين جنجالي بود که در فاصله سه سال تا شروع المپيک رقم خورد. طراحي زيرکانه و عامدانه "صهيون" در لوگوي المپيک لندن، البته با تيزهوشي کميته ملي المپيک ايران بر ملا شد و ايران سردمدار معترضان به سياستهاي بريتانيا شد. هر چند سران ورزشي کشورهاي اسلامي پشت سر اين موج حرکت نکردند اما جرقه اعتراض ايران به سياسي کاري انگليسيها با واکنش ديويد کامرون نخست وزير انگليس روبهرو شد. او همان زمان با ادبياتي خلاف عرف ديپلماتيک در واکنش به شايعه تحريم اين بازيها از سوي ايران به گاردين گفته بود: «اگر ايرانيها نمي خواهند به المپيك نيايند خب نيايند ما دلمان براي آنها تنگ نمي شود!» کامرون همچنين با اشاره به روبهرو نشدن ورزشکاران ايراني با حريفاني از رژيم صهيونيستي گفت که ايرانيها بايد با اسراييليها روبهرو شوند! کمتر از سه ماه بعد از اين اظهارنظر گستاخانه، محمد عليرضايي براي سومين بار پياپي حاضر نشد در استخري که شناگري از رژيم اشغالگر قدس حاضر است، با ديگر حريفان روبهرو شود. اين اقدام عليرضايي باعث واکنش حريف صهيونيستش و گفت که "اين ايراني کلافهام کرده است". پس از اين حرکت عليرضايي، گروههاي صهيونيستي براي حمايت از ورزشکارانشان دست به کار شدند و از کميته بينالمللي المپيک خواستند که ايران را از حضور در بازيهاي لندن محروم کنند اما نقطه اوج كار جايي بود كه انجمن يهوديان اسرائيل در اقدامي بيشرمانه، غيراخلاقي و خلاف منشور المپيك از كميته بينالمللي المپيك درخواست كرد كه از حضور ورزشكاران ايراني در رقابتهاي المپيك لندن جلوگيري كند و حتي مانع شركت ايرانيها در ساير رقابتهاي جهاني ورزشي شود، مگر اين كه آنها رژيم جعلي اسرائيل را به رسميت بشناسند!
محمد عليرضايي براي سومين بار پياپي حاضر نشد در استخري که شناگري از رژيم اشغالگر قدس حاضر است، با ديگر حريفان روبهرو شود. اين اقدام عليرضايي باعث واکنش حريف صهيونيستش و گفت که "اين ايراني کلافهام کرده است". پس از اين حرکت عليرضايي، گروههاي صهيونيستي براي حمايت از ورزشکارانشان دست به کار شدند و از کميته بينالمللي المپيک خواستند که ايران را از حضور در بازيهاي لندن محروم کنند
نخست بايد از اين انجمن يهوديان پرسيد كه شما كجاي دنياي ورزش هستيد كه از كميته بينالمللي المپيك به عنوان بالاترين ارگان برگزار كننده المپيك چنين درخواستي ميكنيد و پس از آن از وزارت امور خارجه انگليس اين پرسش را انجام داد كه چطور به درخواست يك انجمن كوچك كه دامنه فعاليتهايش از رژيم صهيونيستي هم بالاتر نميرود، ايران را تهديد ميكند و ورزشكاران ايراني را ملزم به رقابت با اسرائيليها؟ شايد موضوع كمي عجيب و البته خندهدار به نظر برسد كه چنين موضوع مهم و سرنوشت سازي به اين سادگي از سوي سران انگليس و رژيم صهيونيستي به سمت تحريم ايران هدايت شود، اما اين موضوع بيشتر از يك بازي سياسي نيست. چرا كه شكي نيست ورزشكاران ايران چه به لحاظ فني و چه به لحاظ حرفهاي از ورزشكاران رژيم صهيونيستي سرتر بوده و «ترسي» از مقابله با آنها ندارند.
چه، مقايسه رتبه ايران و رژيم صهيونيستي در رقابتهاي پيشين المپيك و مجموع مدالهاي آنها مويد اين نكته است كه ورزش ايران قدرتمندتر و به لحاظ جهاني در جايگاه بهتري است و اين كه رسانههاي صهيونيستي در چند روز گذشته روي بحث «ترس و وحشت» ايرانيها در كنار پرداختن به مسايل سياسي مانور فراواني دادهاند، بشتر شبيه به يك طنز ميماند. موضوع اينجاست كه ورزشكاران ايراني در يكي دو ماه اخير به دلايل مختلف از جمله آسيب ديدگي، خستگي ناشي از سفر طولاني و ... نتوانستهاند در رقابتهاي خود حضور پيدا كنند، اما اين كه ارگانهايي همچون انجمن يهوديان اسرائيل و وزارت امور خارجه انگليس اين موضوع را به مسايل سياسي مربوط دانسته و ايران را بار ديگر تهديد كنند جرياني كاملا هدايت شده و سياسي است.
اين براي نخستين بار در ساليان گذشته نبوده كه ورزشكاران ايران از رقابت با نمايندگان رژيم صهيونيستي خودداري ميكنند و روندي است كه پس از پيروزي انقلاب اسلامي تا به حال وجود داشته است، اما اين كه اين موضوع چرا در فاصله يك سال مانده تا آغاز المپيك لندن در مركز توجه رسانههاي انگليسي و اسرائيلي قرار گرفته، همان نكتهاي است كه پيش از اين هم به آن اشاره شد. در المپيك 2004 آتن، آرش ميراسماعيلي از رود در رو شدن با جودوكار رژيم صهيونيستي خودداري كرد و در حالي كه آن مسابقه از حساسيت فراواني هم برخوردار بود، هيچ حاشيهاي پيرامون آن به وجود نيامد، چرا كه خود اسرائيليها هم با اين موضوع كنار آمده بودند، اما در اين مقطع زماني انگليسيها و به ويژه سياستمداران انگليسي آتش بيار معركه شده و به حركت اسرائيليها هم جهت ميدهند. به هر روي، به نظر ميرسد دامن زدن به اين مسايل غير ورزشي و بر هم زدن تمركز مسئولان ايران در حالي كه تنها يك سال تا آغاز المپيك 2012 لندن باقي مانده كاري است كه با برنامه قبلي از سوي انگليسيها صورت ميگيرد، اما پر واضح است كه راه به جايي نميبرد و از انگيزه ايران و ورزشكاران كشورمان براي درخشش در اين رقابتها نميكاهد.
محسن معتمدکيا
بخش ورزشي تبيان