سبزی گلزار دین ز سرخی خون اوست
سبزي گلزار دين ز سرخي خون اوست
اي همه پيغمبران! کنيد از جا قيـام
نهيد رو بـا شعف، بـه بيت خيرالانـام
همه به ذکر و دعا، همه به عرض سلام
که روي دست نبي، حسين دارد مقـام
مسيح در هر نفس، کليم در هر کلام
زنند دم از حسين، بـه اشتياق تمـام
شب سرور خداست جهان پراز اين نداست
ظهور نورالهداست حسين روحي فداست
جهان اسلام بود، در آرزوي حسين
رسول اکرم زند، خنده به روي حسين
«امابيها» کشد شانه به موي حسين
گشوده شيرخدا ديده به سوي حسين
گرفته دين آبرو ز آبروي حسين
نهند پيغمبران جبين به کوي حسين
حسين «فوزالعظيم» حسين«نورمبين»
حسين«عين الحيات» حسين«حق اليقين»
نهاد پـا در جهان امـام عفـو و کرم
ز مقدمش آمده مدينه رشکِ ارم
صورت زيباي او سور? نون و القلم
به آبرويش قسم به خاک کويش قسم
که ما نبوديم و او به ملک دل زد قدم
به هر دلي ساخته، خدا بر او يک حرم
حسين يار دل است گل بهار دل است
به مهر او دلخوشم که عشق کار دل است
نفس از او، دم از او، نشاط از او، غم از اوست
او ز رسول خدا، رسول اکرم از اوست
تمـام او از خدا، تمـام عالم از اوست
حيات عالم از او، نجات آدم از اوست
حسين خود قلب ماست،قلوب ما هم از اوست
منم که تا روزِ هست تمام هستم از اوست
قعـود يعني حسين قيام يعني حسين
سجود يعني حسين سلام يعني حسين
حسين بي يار نيست، خلق جهان يار اوست
بـه اوج آزادگي، خلق گرفتار اوست
کليم مدهوش او، مسيح بيمـار اوست
تمام هست خدا، متاع بـازار اوست
به آن حسيني که حق تکيه به ديوار اوست
هر که حسيني شود خدا خريدار اوست
سبزي گلزار دين ز سرخي خون اوست
قيام مديـون او نمـاز مرهون اوست
بـارِ غمِ امتـي، هماره بـر دوش او
به سير معراج خون، زخم بدن توش او
پيام بي جبرئيل ز دوست در گوش او
زخم سر نيزهها نيش مگو، نـوش او
هماره بوده است و هست شيعه کفن پوش او
ميان آغوش خون خدا هم آغـوش او
گلو شده چاکچاک بدن شده پوستپوست
ز هر رگ حنجرش ندا دهد دوست،دوست
الا که جان پيشکش در اين ولادت کنيم
به مکتب خون مرور درس شهادت کنيم
همه چو «فطرس» بر او عرض ارادت کنيم
از اين ولادت به خلق، سزد سيادت کنيم
خاک درش را ز مِهر، مُهر عبادت کنيم
ز خاک يـاران او کسب سعادت کنيم
وعد? ما با حسين عروج ما تا حسين
سرود ما ذکر ما دعاي ما يا حسين
حسين تا روز حشر، رهبر آزادگياست
خون جوانان او جوهر آزادگياست
خاک شهيدان او مظهر آزادگياست
قامت عباس او محور آزادگياست
قتلگهش تـا ابـد سنگر آزادگياست
پيکر صد چاک او منظر آزادگياست
پيرو او کيست؟ کيست؟ کسي که آزاد زيس
بنـد? درگـاه او جز به خدا بنده نيست
تو کيستي؟ يا حسين! خداي را مظهري
تو شمع جمع وجود، تو روح پيغمبري
تو با سرت نوک ني ز خلق عالم سري
تو کلِ اسلام را چـو روح در پيکري
تو خلق را تـا ابـد، چراغ روشنگري
تـو در جلال و شرف محمدِ ديگري
زخم بـدن سور? تَبارَکت يـا حسين
خلعتِ ثـاراللهي مبارکت يـا حسين
خون شهيدان تو، خون تو خون خداست
قسم به ذات خدا، خدا تو را خونبهاست
غريبي و عالمي بـا هدفت آشناست
قبر تو در قلب ما مهر تو در خون ماست
سين? مجروح ما قطعهاي از کربلاست
حنجر? ما پـر از زمزم? ني نـواست
تويي که خلق خداست دست به دامان تو
"ميثم"بيدست و پاست دست به دامان تو
بخش سيره و عترت تبيان
حاج غلامرضا سازگار