نابودي ايمان همچون حل شدن نمک در آب!
نابودي ايمان همچون حل شدن نمک در آب!
امام صادق(عليه السلام) فرمود : هرگاه مؤمن به برادر دينى خود تهمت زند، ايمان در قلب او از بين مىرود، همچنان كه نمك در آب، حل مىشود.
دوري از معصيت و چگونگي رسيدن به رضاي الهي
مواظبتكردن بر عدم مخالفت با فرمان خداوند متعال از جمله مواردي است كه اولياي الهي در روز قيامت به آن فخر ميورزند؛ طاعت خود را در دنيا زياد نميدانند و از انجامدادن معصيت فراري هستند و مراقبند كه گناهي از آنها سر نزند.
روايتي از پيامبر اكرم(صلي الله عليه وآله) در كتاب بحارالانوار نقل شده است كه فرمودند: «إِنَّ اللَّهَ كَتَمَ ثَلَاثَةً فِي ثَلَاثَةٍ كَتَمَ رِضَاهُ فِي طَاعَتِهِ وَ كَتَمَ سَخَطَهُ فِي مَعْصِيَتِهِ وَ كَتَمَ وَلِيَّهُ فِي خَلْقِهِ فَلَا يَسْتَخِفَّنَّ أَحَدُكُمْ شَيْئاً مِنَ الطَّاعَاتِ فَإِنَّهُ لَا يَدْرِي فِي أَيِّهَا رِضَى اللَّهِ وَ لَا يَسْتَقِلَّنَّ أَحَدُكُمْ شَيْئاً مِنَ الْمَعَاصِي فَإِنَّهُ لَا يَدْرِي فِي أَيِّهَا سَخَطُ اللَّهِ وَ لَا يُزْرِيَنَّ أَحَدُكُمْ بِأَحَدٍ مِنْ خَلْقِ اللَّهِ فَإِنَّهُ لَا يَدْرِي أَيُّهُمْ وَلِيُّ اللَّهِ». يعني؛ «همانا خداوند سه چيز را در سه چيز ديگر پنهان نموده است: رضايت و خوشنودى خود را در طاعتش و خشمش را در معصيت و نافرمانىاش و ولىّ خود را در ميان خلقش پنهان ساخته است، بنابراين مبادا كسى از شما يكى از طاعات را سبك بشمارد زيرا او نمىداند كه رضايت و خوشنودى خداوند در كدام طاعت او پنهان است و مبادا يكى از معصيتها را كم بشمارد زيرا او نمىداند كه خشم خدا در كدام يك از گناهان نهفته است و مبادا يكى از خلق خدا را بىقدر و ارزش بداند زيرا نمىداند كه كداميك از آنها ولىّ خداوند است».
انجام عبادات و طاعات اولياي الهي چگونه بود؟
ملا محسن فيض كاشاني(ره) نقل كرده كه؛ اين چه رازي است كه خداوند رضايتش را در طاعتش و سخطش را در معصيتش قرار داده است؟
از مرحوم ميرزاي نائيني(ره) نقل شده است كه ميگفت: اگر من ميرزاي نائيني شدهام و به گمان شما جزو فحول علما هستم، به اين خاطر است كه مرحوم پدرم هر جايي كه ميديد جنازهاي را تشييع ميكنند، بلا فاصله در آن تشييع جنازه شركت ميكرد حتي به اندازه چند قدم و ميگفت: يك روزي، اين «لاإلهإلاّالله» كه موقع تشييع جنازه ميگويند، به دردم ميخورد.
اولياي الهي هميشه در طاعات الهي سعي داشتند كه مانند عوام رفتار كنند؛ در سالهايي كه امام خميني(ره) در نجف اشرف بودند، هميشه يك ساعت قبل از اذان صبح به حرم اميرالمؤمنين(عليه السلام) مشرف ميشدند، اما يك روز حالشان براي رفتن به حرم، نامساعد ميشود، حاج آقا مصطفي با ديدن اين وضعيت به ايشان گفت: امروز كه حال خوشي نداريد، از همين جا سلامي به آقا اميرالمؤمنين(عليه السلام) بدهيد و به حرم مشرف نشويد، سپس امام خميني(ره) به او گفت: مصطفي جان! بگذار اين روح عوامي در من باقي بماند.
رضايت خداوند در طاعتش و خشم او در معصيتش
اولياي الهي از تمام گناهان وحشت داشتند، زيرا ميدانستند كه معصيت الهي يعني پيچيدهشدن خشم خداوند در انسان و از طرفي براي اينكه خللي در خلوتشان با خداوند به وجود نيايد هميشه دوست داشتند كه گمنام و مخفي باشند.
ملا محسن فيض كاشاني(ره) ميگويد: ميدانيد چرا اولياي الهي در ميان مخلوقات، مكتوم و پنهان هستند؟ و سپس پاسخ ميدهد: براي اينكه اگر كسي وليّ خدا را شناخت، طاعت خدا برايش معنا پيدا ميكند و از انجامدادن گناه تنفر پيدا ميكند، بنابراين همنشيني با اولياي الهي، روح انسان را جلا ميبخشد و حال عجيبي را به انسان ميدهد.
دستورالعملي براي درمان بيماري روحي
يكي از دستورالعملهاي بزرگان براي بيماران روحي، ترك گناه است و اگر انسان از سخط و خشم الهي دور شود، قطعاً در رحمت خدا قرار ميگيرد و به رضاي الهي ميرسد.
روزي به آيتالله بهاءالديني(ره) عرضه داشتند كه؛ آقا جان! رسيدن به مقام رضاي الهي در چيست؟ آقا فرمودند: ترك گناه، دوباره همين سؤال را از ايشان پرسيدند و ايشان در جواب گفتند: ترك گناه، سپس لحظهاي كساني كه اين سؤال را از آقا پرسيده بودند، ساكت بودند و خجالت ميكشيدند كه دوباره اين سؤال را بپرسند، ناگهان آقا به آنها گفت: اگر تا فردا صبح هم اين سؤال را از من بپرسيد، ميگويم ترك گناه! و سپس در ادامه حرفهايش فرمود: با ترك گناه، طاعت الهي و مقام نفس مطمئنه خودبهخود براي انسان به وجود ميآيد.
ملا احمد نراقي(ره) نقل كرده است زماني كه انسان براي اولين بار گناه كند و به معناي حقيقي توبه نكند، به جايي ميرسد كه ديگر نميتواند اعضا و جوارحش را كنترل كند و حتي در روايات نيز آمده است كه اعضا و جوارح، صبح به صبح به زبان قسم ميدهند كه بگذار امروز از دست تو در امان باشيم.
از آيتالله مولوي قندهاري(ره) نقل شده است كه روزي آيتالله سيد ابوالحسن اصفهاني(ره) از قول آيتالله سلطانآبادي(ره) گفت: كسي كه نميتواند زبانش را كنترل كند ،به راحتي به هر كسي تهمت ميزند.
روزي شخصي نزد آيتالله ميرزا جواد آقا ملكي تبريزي(ره) آمد و برنامهاي را براي ترك گناه از آقا درخواست كرد، سپس ميرزا جوادآقا دستورالعملي را به او دادند و آن شخص از نزد آقا مرخص شد، بعد از چند روزي آن فرد دوباره نزد ميرزا جوادآقا آمد و به ايشان گفت: باز هم نتوانستم گناهم را ترك كنم، سپس ميرزا جوادآقا، يك نگاهي به او كردند و گفتند: چرا در خانه لفظ «ضعيفه» را به همسرت نسبت ميدهي و فحاشي ميكني؟ اين من و تو هستيم كه ضعيفيم و نميتوانيم نفس اماره خود را كنترل كنيم.
از حاج آقاي حلوايي(ره) نقل شده است كه ميگفت: مدتي بود كه ارتباطم با آيتالله اديب(ره) از زماني كه با يكديگر آشنا شده بوديم، كم شده بود و در جستوجوي حل اين مطلب بودم كه روزي آيتالله اديب(ره) به من گفتند: خداوند از تو انتظار فريادزدن بر سر زن و بچهات را ندارد و اگر دست از اين عملت بر نداري، از ما جدا ميشوي.
انتقام از فرد تهمت زننده در قيامت
در جلد دوم اصول كافي آمده است كه امام صادق(عليه السلام) فرمودند: «اِذَااتَّهَمَ المُؤُمِنُ اَخاهُ اِنماثَ الايمانُ مِن قَلبِهِ كَما يَنماثُ المِلحُ فِى الماءِ» يعني؛ «هرگاه مؤمن به برادر دينى خود تهمت بزند، ايمان در قلب او از بين مىرود، همچنان كه نمك در آب، ذوب مىشود».
بنابراين هيچگاه انسان آزاده و حرّ تهمت نميزند، حتي اگر اعضا و جوارحش را از بدنش جدا و قطعهقطعه كنند.
امام خميني(ره) به اين دليل لقب «حرّ» را به «طيّب حاجرضايي دادند» كه وقتي كه او را دستگير كردند، به او گفتند كه اقرار كن كه از امام خميني(ره) پول گرفتي تا مردم را در خيابانها به راه بيندازي، اما طيب به آنها گفت: «من اصلا اين سيد را نديدم و هيچگاه به او تهمت نميزنم» و اين آزادگي او باعث شد تا او را به شهادت برسانند.
غيبت و تهمت را رها کنيم!
اگر انسان نميتواند در مجلسي كه در آن غيبت ميشود، حرف را عوض كند، تا اينكه غيبتي رخ ندهد، بايد آن مجلس را ترك كند و حتي به فرض اينكه غيبت را نيز گوش نميدهد، باز هم نبايد در آن مجلس بنشيند، زيرا نشستن او در آن مجلس، باعث تأييد عمل آنها ميشود.
تهمتزدن يعني انسان، عملي را كه شخصي آن را انجام نداده است به او نسبت بيجا دهد؛ و غيبتكردن يعني عملي كه فردي آن را انجام داده است و نميخواهد ديگران از آن باخبر بشوند، اما اگر افرادي با اعمال زشتشان، بخواهند در جامعه اختلاف بيندازند، در اينجا حتي بايد افشاگري نيز بشود؛ و در مورد تهمتزدن، با توجه به اينكه خداوند «ستارالعيوب» است اما فرد تهمتزننده را در روز قيامت روي بلندي قرار ميدهد تا ديگران او را ببينند و در نتيجه خداوند انتقام تهمتزننده را ميگيرد.
بخش اخلاق و عرفان اسلامي تبيان
منبع :
سخنراني آيت الله قرهي در يکي از جلسات اخلاق