برخی از آثار دنیوی گناهان

فرمان‌های خداوند محدوده‌های مجاز را از قلمروهای ممنوع جدا می‌کنند و راه رسیدن به کمال واقعی را نشان می‌دهد کسی که در قلمروهای ممنوع گام می‌گذارد گناهکار است و مهم‌ترین نتیجه‌ای که از کار خود می‌گیرد محرومیت از کمال انسانی و قرب الهی است. در کتاب و سنت سخن
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

برخی از آثار دنیوی گناهان


فرمان‌های خداوند محدوده‌های مجاز را از قلمروهای ممنوع جدا می‌کنند و راه رسیدن به کمال واقعی را نشان می‌دهد کسی که در قلمروهای ممنوع گام می‌گذارد گناهکار است و مهم‌ترین نتیجه‌ای که از کار خود می‌گیرد محرومیت از کمال انسانی و قرب الهی است


در کتاب و سنت سخنان بسیاری درباره آثار سوء گناهان آمده است. برای بسیاری از گناهان نتایج سوئی در دنیا و آخرت دارد و این امر بر کسی پوشیده نیست و ما در این مجال بیشتر در صدد بیان آثار دنیوی گناهان هستیم تا بعضی از ما نپنداریم حالا کو تا قیامت و کو تا جهنم بگذارید از زندگیمان لذت ببریم .  

در قرآن کریم اطاعت و عصیان در برابر هم قرار دارند و آثار کاملاً متفاوت آنها بیان شده است. خداوند در سوره نساء پس از بیان احکام ارث، از قوانین آن به عنوان حدود الهی یاد می‌کند و آثار اطاعت عصیان را این‌گونه بیان می‌فرماید:« تِلْک حُدُودُ اللّهِ وَمَن یُطِعِ اللّهَ وَرَسُولَهُ یُدْخِلْهُ جَنَّاتٍ تَجْرِی مِن تَحْتِهَا الأَنْهَارُ خَالِدِینَ فِیهَا وَذَلِک الْفَوْزُ الْعَظِیمُ یَعْصِ اللّهَ وَرَسُولَهُ وَیَتَعَدَّ حُدُودَهُ یُدْخِلْهُ نَارًا خَالِدًا فِیهَا وَلَهُ عَذَابٌ مُّهِینٌ » [مائده 14و 13] ؛ این مرزهای الهی است و هر کسی از خدا و پیامبر او اطاعت کند خداوند وی‌ را به باغ‌هائی درآورد که همواره آب از زیر درختانش روان است جاودانه در آن می‌مانند و این پیروزی بزرگی است و هر کس نافرمانی خدا و پیامبر او را کند و از مرزهای او تجاوز کند وی را در آتشی درآورد که جاودانه در آن خواهد بود و برای او عذابی خوارکننده است. از مسلمات دین و علم و تجربه است که کردار انسان، خواه نیک، خواه بد، دارای پی‌آمد و نتیجه، در دنیا و آخرت است، و همچون بذری است که در جهان کاشته می‌شود، اگر بذر گل بود، نتیجه‌اش گل و اگر خار بود، نتیجه‌اش خار است.

هر عملی دارای عکس‌العمل و هر کنشی دارای واکنشی است مثلاً زدن توپ فوتبال را به زمین، عمل و کنش می‌گویند، برخاستن آن توپ از زمین را عکس‌العمل و واکنش می‌گویند و چگونگی آن برخاستن بستگی به چگونگی زدن دارد.پس باید توجه داشت که مکافات عمل، هم در دنیا وجود دارد و هم در آخرت با این فرق که مکافات عمل در دنیا خیلی کمرنگ‌تر از آخرت می‌باشد و نوعا انسان ها به عواقب سوء گناه در دنیا توجه ندارند که هر بلائی و هر مکافاتی و هر گرفتاری که به انسان می‌رسد از گناه می‌باشد که البته این را نباید فراموش کنیم که گرفتاری های گوناگونی که در دنیا دامنگیر انسان می‌گردد گاهی مکافات عمل است و گاهی امتحان و برای بعضی مایه و پایه ترقی و تکامل و پاداش افزون و مضاعف است که مجال بحث در این مورد نیست.

قلب انسان در اثر گناه و معصیت تبدیل به سخت‌ترین فلزات می‌شود یعنی تبدیل به فولاد می‌شود انسان وقتی گناه روی گناه انجام داد دیگر هیچ حرف حقی در قلبش فرو نمی‌رود که قرآن می‌فرماید اگر ما این قرآن را به کوه‌ها نازل می‌کردیم کوهها متلاشی می‌شدند برخی از انسانها به قدری سنگ‌دل شده‌اند بر اثر گناه که قرآن هم در قلب آنها اثر نمی‌کند 

قلب انسان در اثر گناه و معصیت تبدیل به سخت‌ترین فلزات می‌شود یعنی تبدیل به فولاد می‌شود انسان وقتی گناه روی گناه انجام داد دیگر هیچ حرف حقی در قلبش فرو نمی‌رود که قرآن می‌فرماید اگر ما این قرآن را به کوه‌ها نازل می‌کردیم کوهها متلاشی می‌شدند برخی از انسانها به قدری سنگ‌دل شده‌اند بر اثر گناه که قرآن هم در قلب آنها اثر نمی‌کند با وجود دانستن فلان گناه، گناه است همین‌طور و مکرر مرتکب آن گناه می‌شود و صدای حق را نمی‌شوند که قرآن در این‌باره می‌فرماید: كَلَّا بَلْ رَانَ عَلَى قُلُوبِهِم مَّا كَانُوا یَكْسِبُونَ [سوره مطففین آیه 14]نه این حرف ها بهانه است، علت اصلی تکذیبشان این است که در اثر اعمال زشتشان دلهایشان زنگار بسته. از روضه الواعظین نقل شده که گفت: امام باقر علیه السلام فرمودند: هیچ چیز قلب آدمی را به قدر گناه فاسد نمی‌کند. قلب وقتی با گناه آشنا شد، روز به روز بیشتر متمایل بدان می‌شود، تاجائی که گناه بر آن چیره شود آن‌وقت است که قلب زیر و رو گشته بالا و پائین می‌شود. گناه هم به فرد ضرر می‌رساند که قرآن می‌فرماید در سوره شوری آیه 30 «و هر مصیبتی به شما برسد به سبب دستاورد خود شما و خدا از بسیاری از گناهان در می‌گذرد.»

گناهان نه تنها آثار فردی دارند که عامل ذلت انسان می‌شود بلکه آثار اجتماعی هم دارد یعنی بعضی از گناهان در اجتماع هم آثار سوء دارد که به نمونه‌هائی از آنها اشاره می‌کنیم به عنوان مثال قرآن می‌فرماید:« یَمْحَقُ اللّهُ الْرِّبَا وَیُرْبِی الصَّدَقَاتِ وَاللّهُ لاَ یُحِبُّ كُلَّ كَفَّارٍ أَثِیمٍ».[ سوره بقره آیه 276]؛ خدا ربا را کاهش و صدقات را افزون می‌کند و او هیچ کفران‌پیشه‌ی گناهکاری را دوست نمی‌دارد.

پس همچنان‌که یکی از خصوصیات صدقات، این است که نمو می‌کند و این نموّ، لازم قهری صدقه است و از آن جداشدنی نیست چون باعث جلب محبت و حسن تفاهم و جذب قلوب است و امنیت را گسترش داده و دلها را از اینکه به سوی غصب و دزدی و افساد و اختلاس بگراید، باز می‌دارد و نیز باعث اتحاد و مساعدت و معاونت گشته و اکثر راههای فساد و فنای اموال را می‌بندد و همه اینها باعث می‌شود که مال آدمی در دنیا هم زیاد شود و چند برابر گردد و هم در آخرت.همچنین یکی از خواص ربا کاهش مال و فنای تدریجی آن است چون ربا باعث قساوت قلب و خسارت می‌شود و این دو باعث بغض و عدالت و سوءظن می‌گردد و امنیت و مصونیت را سلب نموده، نفوس را تحریک می‌کند تا از هر راهی و وسیله‌ای که ممکن باشد چه با زبان و چه با عمل، چه مستقیم و چه غیرمستقیم از یکدیگر انتقام بگیرند و همه اینها باعث تفرقه و اختلاف می‌شود و این هم راه‌های فساد و زوال و تباهی مال را می‌گشاید و کمتر مالی از آفت و یا خطر محفوظ می‌ماند.

گناهان نه تنها آثار فردی دارند که عامل ذلت انسان می‌شود بلکه آثار اجتماعی هم دارد یعنی بعضی از گناهان در اجتماع هم آثار سوء دارد

گناه و تاثیر آن در ایجاد اضطراب و از بین رفتن حس امنیت:

خداوند در قرآن کریم تعبیر زیبایی آورده است و می فرماید کسی که از من غافل شود، زندگی سختی خواهد داشت.

وقتی غفلت و گناه ایجاد می شود و فاصله از خداوند ایجاد می شود، احساس امنیت از بین می رود و می دانیم اساس خوشبختی حس امنیت است و اساس بدبختی عدم حس امنیت و اضطراب و ترس است که مادر تمام بیماری هاست.وقتی با گناه این فاصله ایجاد می شود، آرامش جای خود را به اضطراب می هد. اضطراب و افسردگی و غم ایجاد سوداهای رسوبی و بیماری زا می کند. در سال 1985 میلادی در هاروارد نیز تحقیقاتی انجام شد و گفته اند که مهمترین عامل ایجاد سرطان، ایجاد بیماریهای عفونی، بیماریهای روماتیسمی و تمامی اختلالات، عقب نشینی سیستم ایمنی است که مهمترین علت آن غم و غصه و اضطراب است.بنابراین فراموشی خداوند و فاصله گرفتن از حق تعالی یک سختی در جان و دل ایجاد می کند، قلب مومن (قلب معنوی) مرکز ارتباط با خداوند است و حق تعالی گفته است آسمانها و زمین نمی توانند مرا در خود جای دهند ولی قلب مومن می تواند.

حال قلب یک فرد گناهکار سفت و سخت می شود و سیاه می گردد، دیگر جایگاه خداوند نیز نخواهد بود و از خداوند فاصله می گیرد و دچار اضطراب می گردد که این شروع تغییرات سودای بیماری زا در بدنش خواهد شد، هیجانات صفرایش را بهم می ریزد، بلغم، سودا و دم را به هم می ریزد و اختلال اخلاطی بسیار بدی ایجاد می کند که پایه تمام بیماریها از جمله سرطان است، سرطانها از رسوب سودا ایجاد می شوند و امروزه تاکید دارند که اضطرابها یکی از اصلی ترین فاکتورهای بروز سرطان است.

 نزول بلا و آفت

گناه خود آفت و بلا برای مسیر حیات طیبه است، ولی موجب نزول بلا و آفات بر فرد و جامعه هم می شود. قرآن کریم به وضوح به این ارتباط اشاره می کند:

«ما اصابکم من مصیبه فبما کسبت ایدیکم ویعفوا عن کثیر».(1)

امام صادق علیه السلام می فرماید:«اما انه لیس من عرق یضرب و لانکبه ولاصداع ولامرض الا بذنب»(2)؛

بدان که هیچ رگی زده نمی شود و هیچ پایی به سنگ نمی خورد و درد سر و مرضی پیش نیاید مگر به جهت گناهی که انسان مرتکب شده است.

مطابق روایات اگر گناهان جدید در جامعه واقع شود، بلا و آفت و گرفتاری هایی که سابقه نداشته، نازل می شود.(3) بدین خاطر علت بیماری های جدید مثل ایدز، جنون گاوی و ... به نوعی اثرات وضعی گناهان نو و جدیدی است که در دنیا شیوع یافته.

از جمله دیگر گناهان آفت زا عبارتند از: خوردن مال یتیم، زنا، فرار از جنگ، کمک نکردن به مظلوم، ترک امر به معروف و نهی از منکر و...

 گناه موجب نسیان و فراموشی می شود. فراموشی عوامل مختلف فیزیولوژیکی و روانی می تواند داشته باشد. گناهان نیز یکی از عوامل فراموشی به شمار می روند. البته فراموشی مراتبی از ضعف قوه حافظه و ذاکره تا فراموشی آموخته ها و فراموشی نعم الهی دارد

گناه و نسیان

گناه موجب نسیان و فراموشی می شود. فراموشی عوامل مختلف فیزیولوژیکی و روانی می تواند داشته باشد. گناهان نیز یکی از عوامل فراموشی به شمار می روند. البته فراموشی مراتبی از ضعف قوه حافظه و ذاکره تا فراموشی آموخته ها و فراموشی نعم الهی دارد.

یکی از عقوبت های الهی برای گناهکاران ضعف قوه یادآوری است. امام رضا علیه السلام می فرماید: «اتقوا الذنوب فانها ممحقه للخیرات ان العبد لیذنب الذنب فینسی به العلم الذی کان قد علمه»(4)؛

از گناهان بپرهیزید؛ چون گناهان باعث از بین رفتن خیرات می شود. همانا بنده ای مرتکب گناهی می شود و آن باعث می شود علمی را که قبلا آموخته بود، فراموش کند.

همچنین امام صادق علیه السلام فرمود:

«ان مما اعان الله به علی الکذابین النسیان»(5)؛از جمله چیزهایی که خداوند با آن دروغ گویان را عقوبت می کند، فراموشی است.

کوتاهی عمر

عمر بزرگترین سرمایه اهل ایمان برای کسب درجات عالیه است. لذا اولیای الهی همیشه طول عمر طلب می کردند همچنان که پاره ای از اعمال صالح مثل صله رحم موجب زیادی عمر است برخی از گناهان نیز موجب کوتاهی عمر می شوند. آه و نفرین صاحبان حق و مظلومان ازمؤثرترین عوامل کاهش عمر است. البته اجل بر دو نوع است: مقدر و معلق. اجل مقدر پایان طبیعی عمر آدمی است و به هیچ وجه نمی توان آن را تغییر داد. ولی اجل معلق مرگ زودرس است که با ارتکاب گناهان و یا اعمال صالح، تغییر می کند. امام صادق علیه السلام می فرماید:

«نعوذ بالله من الذنوب التی تعجل الفناء و تقرب الآجال و تخلی الدیار وهی قطعیه الرحم و العقوق و ترک البر»(6)؛ پناه می برم به خدا از گناهانی که مایه تسریع در نابودی است. گناهانی که مرگ ها را نزدیک کرده و خانه ها را ویران می کند. آن گناهان قطع رحم، آزردن پدر و مادر و ترک نیکی و احسان است.

قسم دروغ، زنا، کشتن پدر از دیگر گناهانی است که موجب کوتاهی عمر است. پیامبراکرم صلی الله علیه و اله و سلم می فرماید:

«ان الیمین الکاذبه تذر الدیار بلاقع من اهلها و تورث الفقر فی العقب»(7)؛قسم دروغ خانه ها را بی صاحب و بی خانمان می سازد و موجب فقر فرزندان می شود.

فقر

گناه یکی از عوامل مهم فقر است. چه فقر مادی و تنگدستی معیشتی و چه فقر معنوی و تهی دستی روح آدمی. ماهیت بعضی از گناهان هزینه بر است و بار مالی دارد مثل ربادادن، رشوه دادن، قمار و ... همچنین اساسا گناه نعمت را از کف می برد و رزق و روزی را کم می کند. امام باقر علیه السلام می فرماید: «ان العبد لیذنب الذنب فیزوی عنه الرزق»(28) بنده خدا گناه می کند و در نتیجه رزق و روزی از او دور می شود. حضرت امیر علیه السلام می فرماید: «ما کان قوم قط فی غض نعمه من عیش فزال عنهم الا بذنوب»(9)؛ هیچ عیش و خوشی از قومی زایل نمی شود، مگر به خاطر گناهان. البته باید دقت کرد فقر عوامل دیگری غیر از گناه نیز دارد. لذا نمی توان گفت هرکس فقیر است، گناهکار است. امام صادق علیه السلام خطاب به یکی از شیعیان که خود را فقیر معرفی کرده بود، فرمودند: تو فقیر نیستی، زیرا محبت ما را داری و آن گران بهاترین چیز است.

سرگردانی

 آثار و عقوبت غضب الهی است که انسان به سرگردانی می افتد و قدرت تشخیص خوب از بد را ندارد و نظام فکری اش مختل می شود. حکایت چهل سال سرگردانی بنی اسرائیل به خاطر نافرمانی نمونه ای از این حیرت است. حضرت امیر علیه السلام می فرماید: «لقد استهام بکم الخبیث»(10) ؛ شیطان خبیث شما را به حیرت می اندازد.

این مورد را بسیاری از ما با آن آشنایی تام داریم روزها می گذرد و در تحیر و سرگردانی روزهایی تلخ و بی فایده را از سر می گذرانیم و بدون هیچ آرامش و آسایشی.!

تسلط اشرار و ستمگران: برخی از گناهانی که باعث تسلط اشرار می شوند: 1. ترک امر به معروف و نهی از منکر، امام صادق علیه السلام می فرمایند: «لاتترکوا الامر بالمعروف والنهی عن المنکر فیولی الله امورکم شرارکم».(11)

عدم اطاعت از رهبری و خیانت به امام. پیامبر اعظم صلی الله علیه و اله و سلم می فرمایند: «و لم یتبعوا الاخیار من اهل بیتی سلط الله علیهم شرارهم»(12) اگر از برگزیده های اهل بیتم پیروی نکنند، خداوند ناپاکان و اشرار آنها را بر آنها مسلط می گرداند.

دوری ازعلما:

 رسول خدا صلی الله علیه و اله و سلم می فرماید: «سیأتی زمان علی الناس یفرون من العلماء کما یفر الغنم من الذنب فاذا کان ذلک ابتلاهم الله بثلثه أشیاء: الاول یرفع الله البرکه من أموالهم و الثانی سلط الله علیهم سلطانا جائرا و الثالث یخرجون من الدنیا بلا ایمان»(13)؛ زمانی بر مردم فرا خواهد رسید که از علما فرار کنند، چنان که گوسفند از گرگ بگریزد. پس خداوند به خاطر این کارشان آنها را به سه گرفتاری مبتلا می کند: اول این که برکت را از مالشان برمی دارد. دوم این که سلطان ستمگری بر آنها مسلط می کند. سوم این که بی ایمان از دنیا می روند.

پیمان شکنی: امام صادق علیه السلام می فرماید: «اذا نقضوا العهد سلط الله علیهم عدوهم»(14)؛ اگر که پیمان شکنی بکنند، خدا دشمنانشان را بر آنها مسلط می کند. 

 

پی نوشت ها:

1- شوری، 29.

2- اصول کافی ، ج 2، ص 219، ح 3، باب الذنوب.

4- میزان الحکمه، ج 3، ص 465.

5- اصول کافی، ج 2، ص 341، ج 15، باب الکذب.

6- اصول کافی، ج 2، ص 448، ح 2، باب تفسیر الذنوب.

7- بحارالانوار، ج 101، ص 283، ح 24.

8- اصول کافی، ج 2، ص 270، ح 8، باب الذنوب.

9- نهج البلاغه، خطبه 187.

10- همان، خطبه 133.

11- بحارالانوار، ج 74، ص 407، ح 36.

12- اصول کافی، ج 2، ص 374، ح 2، فی عقوبات المعاصی.

13- بحارالانوار ، ج 22، ص 453.

14- اصول کافی، ج 2، ص 374، ح 2، باب عقوبات المعاصی.

فرآوری:بصیرت

بخش قرآن تبیان


منبع:کتاب ره توشه راهیان نور،وبلاگ مسجد 14،سایت سینای سلامت،

مطالب مرتبط مجموعه :
آخرین مطالب سایت