علی کریمی:درست نوشتند وقت برف بازی نداشتم
علی کریمی:درست نوشتند وقت برف بازی نداشتم
دوستش داریم به خاطر بازی اش. از هرچه در زمین انجام می دهد لذت می بریم چون غافلگیری مان می کند، حتی در تکرارهایش نیز تازگی وجود دارد.
علی کریمی زرنگی ندارد، رندی ندارد، در عوض تا بخواهید صداقت دارد، سادگی دارد، غرق شدن در حرکاتش دارد، او اولین کسی است که نمی داند چه خواهد شد و نمی داند در سر علی کریمی چه می گذرد.
او یک فوتبالیست مادرزاد است. یک بازیکن غریزی. یک بازیکن به تمام معنا.
علی ما که غصه پای مصدومش بغضی را در گلو می شکند و تصور جام جهانی بدون او دل ها را می لرزاند، اگر در برزیل به دنیا آمده بود، از رونالدینیو چه کم داشت؟
علی کریمی و رونالدینیو بازیکنان فطرتی اند. خوش فطرت ترین بازیکنان این زمانه که بازیکنان را به جای خوب بازی کردن، به خوب آرایش کردن وا می دارد.
سوژه برای صبحت با علی کریمی زیاد است. خودت هم می دانی... حالا تو اگر بودی از کجا شروع می کردی؟
نمی دانم. من اهل مصاحبه و این حرف ها نیستم، شما که خودتان بهتر از من بلدید.
برگردیم به عقب، آن روزهایی که کریمی برای تست پزشکی به آلمان رفت.
چند ماهی می شد که مدیر برنامه هایم با بایرن در تماس بود، اما زیاد توجهی به این مسایل نمی کردم؛ چون توانایی های خودم را قبول داشتم. نمی خواستم فکر و خیال، زندگی ام را منحرف کند تا این که شنیدم داستان من و بایرن جدی شده است.
دو ماه تا پایان قرار دادم با اماراتی ها باقی مانده بود که نماینده بایرن به دوبی آمد و با مسؤولان باشگاه الاهلی گفت و گو کرد. آن رزوها تازه باور کردم که ممکن است دیگر در آسیا بازی نکنم.
با این حساب کریمی زیر ذره بین مونیخی ها بوده؟ یعنی خودشان دنبال تو آمدند؟
صددرصد. پنج ماه کامل مسابقات من را دنبال می کردند. بعد از این که گزارش نماینده فنی باشگاه به دست شان رسید، نشستی با حضور کادر فنی، مدیرعامل و یکی از اعضای هیأت مدیره انجام شد، آرایی که از این جلسه به دست آمد، موافق حضور من در بایرن بود. روال انتقال بازیکن به یک تیم درجه اول اروپایی به این شکل است.
تنها سرمربی نمی تواند نظر بدهد. انتقال بازیکنان بزرگ دنیا هم به همین ترتیب انجام می شود. در فوتبال حرفه ای که میلیون ها دلار هزینه می کنند قطعاً یک نفر تصمیم گیرنده نیست.
با پافشاری روی همان اعتقاد قبلی که فقط حاضر به انجام تست پزشکی هستی به مونیخ رفتی؟
بله، به فوتبالام ایمان داشتم. اراده کنم خیلی کارها در زمین انجام می دهم. وقتی به توانایی ام واقفم نیازی ندارم در تست فنی شان شرکت کنم. عین همین حرف را به خودشان هم زدم.
به هر حال روال کار این گونه است که از بازیکنان آسیایی تست فنی گرفته می شود؟
اصلاً این طور نیست، این روال دلال هاست. آنهایی که با زدوبند بازیکن به اروپا می برند، التماس می کنند تا یک بازیکن را برای چند جلسه تمرین به فلان تیم بیاورند. جذب بازیکن توسط یک تیم اروپایی در چند مرحله صورت می گیرد؛ اول زیر نظر گرفتن بازیکن و گزارشی که نماینده فنی باشگاه می دهد، دوم نظر کادر فنی و در مرحله سوم که حکم نهایی صادر می شود، آرای مدیریت فنی و هیأت مدیره است. پس احتیاجی نمی دیدم در تمرینات من را تست کنند... چون نیازی به روش های دلالی نداشتم.
و خیلی راحت پای میز نشستید و قرارداد امضا شد.
اتفاقاً شرایط سختی را تجربه می کردم. تصمیم گیری در آن لحظات دشوار است. آینده ای که مشخص نیست چه خواهد شد، پیش پایت قرار می گیرد. موفق می شوم یا ... اینها جزیی از افکار آزاردهنده بود، اما با توجه به اطمینانی که از توانایی هایم داشتم شرایطی را مطرح کردم. زمان جلسه با مسایلی که خواستم در قرار دادم ذکر شود، طولانی تر شد و این از حوصله من خارج بود.
با آن آرامش همیشگی ام به حرف های شان گوش دادم تا خلاصه راضی شدند. یک مورد را با توافقی که داشتیم حذف کردند و قرارداد امضا شد.
البته این طور که می گفتند شروط تو هم در این قرارداد گنجانده شد. یعنی این که باید مدت قرارداد یک ساله باشد و ...
درخصوص مشروط بودن توضیح دادم، اما قرارداد یک ساله، من قراداد دوساله امضا کرده ام که در صورت تمایل بایرنی ها آن را تمدید می کنم اگر هم نخواستند باکمال میل می پذیرم، با توجه به شرایطی که در متن قرارداد آورده ام این منم که آینده را رقم می زنم.
یعنی همان داستان تعداد بازی هایی که برای بایرن انجام می دهی؟
یعنی باید خوب بود. وقتی عملکرد قابل قبولی داشت و مؤثر بودی، دلیلی ندارد روی اسمت خط بکشند. آنجا اگر ببینند به کارشان نمی آیی، قرارداد 10 ساله ات را هم فسخ می کنند و می گوینند به سلامت.
شروط قراردادت هنوز برای همه گنگ باقی مانده .
این مسأله ای است میان من و باشگاه که ضرورتی ندارد بحث آن باز شود. جزو مسایل خصوصی به حساب می آید.
رویاهایی که در سر داشتی چه شد؟
چه رویایی؟
رفتن به اسپانیا و ایتالیا؟ می گفتی آنجا هنرت به چشم می اید.
همیشه رویاهای انسان به حقیقت نمی پیوندد. شما اگر بخواهید پنج تیم اول اروپا را اسم ببرید حتماً به بایرن مونیخ هم اشاره می کنید. بازی در بایرن آرزوی خیلی از بازیکنان دنیا شده.
برای همین فیلکس ماگات گفته بود روز اول استرس زیادی داشتی؟
نمی شد اسمش را استرس گذاشت. احتیاج به گذشت زمان داشتم... الان اوضاع نسبت به روزهای اول خیلی تغییر کرده، می خواهم همه چیز روز به روز بهتر شود.
یعنی با یک تغییر محیط ناگهانی کنار می آمدی... به هر حال از الاهلی رسیدن به بایرن خیلی هم چیز کمی نیست. خودت هم در تمرینات این تفاوت فراوان را دیده ای!
خیلی متفاوت است. همه چیز طبق برنامه روی ساعت اجرا می شود. هر نوبت تمرین با توجه به گزارشی که گروه آنالیز در اختیار کادر فنی می گذارد، برنامه ریزی می شود. درست براساس نقطه ضعف حریف. لیگ های آلمان، ایتالیا، اسپانیا، انگلیس و چند کشور اروپایی دیگر به دلیل بالا بودن سطح مسابقاتش از همه نظر با آن چیزی که شما فکرش را می کنید متفاوت است.
اما تصور خودت چقدر مثبت بود؟
مطرح کردن اوضاع و احوالی که داشتم سخت است. واقعاً باید چه برداشت هایی از آینده داشته باشم؟
آینده ای که مشخص نبود درونش چه مسایلی نهفته است. فقط این را می دانستم که باید حواسم را جمع کنم و هوشیارتر از همیشه باشم، غفلت بی غفلت. تنها امیدواری به همین انگیزه ها بود. به اندازه تمام عمرم باید می جنگیدم.
پس فقط امیدوار بودی... امکان ندارد هیچ شکلی از اینده در ذهنت نساخته باشی به هر حال روزی که به بایرن رفتی چقدر در مورد آینده فکر می کردی؟
دو حالت داشت؛ یا بازی می کردم یا نیمکت نشین می شدم، اما من عاشق نیمکت بایرن نبودم که با شنیدن پیشنهادشان دست و پایم را گم کنم. با وجود این که نمی دانستم چه آینده ای در انتظارم است چمدان هایم را برای رفتن به مونیخ بستم، فقط به خودم می گفتم تو هر وقت اراده کردی به هدفت رسیده ای؛ این مرتبه هم باید پیروز باشی. فرق آنها با تو این است که زودتر از تو به بایرن آمده اند وگرنه از لحاظ فوتبالی چیزی بیشتر از تو ندارند.
پس همچنان مغروری؟
نه، من مغرور نیستم. همیشه عادت داریم خودمان را دست کم بگیریم. یادت هست بعد از بازی با تیم ملی آلمان به من گفتی داشتی چکار می کردی؟ می گفتی همه را ریختی به هم. پس بازیکنان ما چیزی از آنها به لحاظ تکنیکی کم ندارند. باید به روزتر شویم و کمی هم امکانات ورزشی مان را بهتر کنیم. شما تصور کنید هر باشگاهی یک ورزشگاه اختصاصی داشته باشد و همه مربیان به روز استخدام کنند. بعد آن وقت معنای یک فوتبال حرفه ای و تاکتیک پذیر را می فهمید. کار وقتی اصول پیدا کرد، کم کم همه چیز را با خودش به ارمغان می آورد.
پیش بینی این موضوع که باید با بازیکنانی همچون زی روبرتو، دایسلر و اشنایدر رقابت کنی تا در ترکیب اصلی بایران قرار بگیری. ناامید کننده نبود؟
نه، قبل از امضا قراردادم اسامی بازیکنان تیم را چک کرده بودم. احتمال این را می دادم که پشت دو مهاجم یا گوش چپ و راست بازی کنم. با توجه به ارزیابی خودم و نفراتی که در این پست ها به بازی گرفته می شدند، قرار گرفتن در ترکیب بایرن را دور از دسترس نمی دیدم. باید می خواستم که خواستم. شاید نگاه ها به من به گونه ای بود که آسیایی هستم اما من نوع نگاه ها را تغییر دادم و به آنها به گونه ای نگاه کردم که هیچ چیز از شما کم ندارم.
خیلی زودتر از حد تصور رشد کردی!
نه به این سادگی که فکر می کنید. یادم نرفته می گفتند چون تنبل است به اروپا نمی رود، اما به آب و آتش زدم بدون توجه به کنایه ها. جریانی ساخته بودند که اگر وارد آن می شدم، زندگی ام به تباهی کشیده می شد. روی پاهایم ایستادم و بدون توجه فقط را هم را ادامه دادم. همان کسانی که فوتبال امارات را ضعیف تر از فوتبال ایران تصور می کنند، تا حالا فکر کرده اند چرا در این چند ساله نمی توانیم در جام باشگاه های آسیا یکی از تیم های اماراتی را شکست دهیم؟ باید می رفتم، به هر قیمتی که می شد تا ثابت کنم، می توانم. تا حالا نخواستم به کسی جواب بدهم یعنی ندادم و نمی دهم. این را می دانم که فوتبالیست هستم، آنجا است که مردم یا برایم هورا می کشند یا اعتراض می کنند.
اوایل فصل در ترکیب اصلی قرار می گرفتی یعنی جایی که الان زی روبرتو بازی می کند. چطور شد رفتی روی نیمکت؟!
این نظر ماگات است. در طول هفته بازیکنان زیرذره بین او هستند. تصمیم نهایی را در تمرینات می گیرد. یک بازی فیکس هستم، یک بازی هم به عنوان بازیکن تعویضی به میدان می آیم.
با این حساب کریمی در تمرین آماده نشان نمی داد؟
اصلاً موافق نظرتان نیستم. بازی کردن در بوندس لیگا و به خصوص بایرن مونیخ شرایط ویژه ای می خواهد. چطور می وشد من از آمادگی صددرصد برخوردار باشم و بدون هیچ آسیب دیدگی ای یک شبه افت کنم؟ دید مربی و طرز تفکر او در طول هفته و ارزیابی ای که برای آینده درخصوص حریفان دارد، همه و همه در تصمیم گیری نهایی او دخیل هستند.
البته بحثی هم وجود داشت که چون از ترکیب اصلی بیرون رفتی یک دفعه دچار افت شدی!
ذره ای صحت ندارد. شما توقع دارید یازده نفر فیکس از اول فصل تا پایان بازی کنند؟ مگر لیگ محلات است. روی نیمکت بازیکن تیم ملی برزیل نشسته است. در یکسری از پست ها فاصله بین بازیکن اصلی و نیمکت نشین به گونه ای است که خودش هم این موضوع را حس می کند، البته فکر نکنید فاصله به قدری است که بازیکن نمی تواند خودش را برساند. بعضی از بازیکان مثل بالک نقش محوری دارند و باید در زمین باشند.
گفته می شد در صورت جدایی بالاک از بایرن کریمی جانشین او خواهد شد؟
از این موضوع بی اطلاعم. تا جایی که من با خبر هستم بالاک تا پایان بوندس لیگا همراه ایرن مونیخ هست تازه بعد از رفتن کاپیتان هم معلوم نیست که من در بایرن باشم یا نه.
این خبر را یکی از نشریات ورزشی آلمان منتشر کرده بود؟
برایم نشریات آلمانی یا ایرانی فرقی نمی کند. مهم صحت خبر است.
راحت با سایرین ارتباط برقرار کردی؟
خوب است، از همان ابتدا رفتارشان به گونه ای بود که احساس امنیت کردم.
با کدام بازیکن صمیمی تری؟
با ماکای، زی روبرتو و گوئره رو؛ من هنوز مشکل زبان آلمانی دارم، اما این هم به مرور زمان حل می شود.
واکنش زی روبرتو و دایسلر زمانی که جای آنها را گرفته بودی چطور بود؟
کاملاً عادی. نمی دانم شما چه تصوری دارید! فوتبال حرفه ای رقابت است نه قیافه آمدن. مربی به دنبال کسب نتیجه است، برایش فرق نمی کند کدام بازیکن در ترکیب قرار می گیرد. بازیکنی که می خواهد در ترکیب اصلی باشد باید در طول هفته با انگیزه تر و پرتلاش تر نشان دهد. فقط با این شرط می تواند در ذهن ماگات راه پیدا کند.
با این شرایطی هم که دارید همه بایرن را قهرمان تصور می کنند.
هدف اول ما قهرمانی است. بایرن تیم پرهواداری است. همین فشارها مسؤولیت بازیکنان را برای رسیدن به نتیجه دو چندان کرده است. رقابت ها رفته رفته سخت تر و نزدیک تر می شود.
... و مطمئناً این قهرمانی می تواند در زندگی ات هم یک اتفاق مهم باشد.
خیلی. این افتخار در کارنامه هر بازیکنی ثبت نمی شود. برای همین هم تلاش می کنیم
یک تصور ناامید کننده را هم در نظر بگیرد، این که در پایان فصل بگویند دیگر در برنامه های مان جایی برای علی کریمی وجود ندارد.
اول از همه یک تشکر جانانه از تمامی بایرنی ها می کنم. بعد هم صبر می کنم تا ببینم خدا آینده را چه جوری رقم می زند، ولی دوست ندارم به این ماجرا فکر کنم حتی اگر بخواهی دوباره و صدباره هم این سؤال را بپرسی، برایم ناراحت کننده نیست! من گام اول را برای حضور در اروپا با یکی از پنج تیم برتر دنیا خیلی خوب برداشتم. تمام آنهایی که در بوندس لیگا مشغول بازی هستند آرزو می کنند روزی بع بایرن بیایند. دوم این که همین حالا می توانم در تیم هایی نظیر هامبورگ، وردربرن و شالکه فیکس بازی کنم. این نکته را به ذهن تان بسپارید که کریمی قراردادش با بایرن مشروع است؛ این توضیح را دادم تا متوجه آینده من بشوید.
یعنی... بگذریم، اما قبول کن اول فصل از حالا بهتر بودی.
این تصور شماست. عادت کرده ایم منفی ببینیم، اول فصل زی روبرت روی نیمکت می نشست، یک بار از خودتان پرسیدید چرا؟ همین که یک بازی از دقیقه 60 وارد زمین شدم حرف و حدیث ها شروع شد. باید به این نکته توجه کنید که من در بایرن مونیخ بازی می کنم.
قرار نیست با این حرف ها عصبانی شوی! ما هنوز هم به داشتن یک علی کریمی در بایرن افتخار می کنیم.
ببینید! من عصبانی نشدم. یکسری سؤالات باعث رنجش آدم می شود. شما از چیزی خبر ندارید. روزی که می خواستم به آلمان بروم با خودم عهد کردم که آبروداری کنم. می دانستم یک هنر ذاتی دارم که آن را هم خدا به من داده است، ولی تلاش کردم چون دوست داشتم مردم کشورم به من افتخار کنند. همه می روند اروپا برای تفریح با یک زندگی با آرامش، اما من فرصتی برای تفریحی یا یک زندگی با آرامش، اما من فرصتی برای تفریح ندارم، ولی خدا شاهد است که بعد از انجام تمرینات در کنار خانواده ام از خانه تکان نمی خورم، می خواهم تمام توانم را در زمین بگذارم؛ یک روز عقب مانی جایت را می گیرند تا فیکس نیمکت شوی!
در فوتبال خودمان شاهد این گونه صحنه ها زیاد بوده ایم. بازیکنی که از ترکیب اصلی بیرون می آید (به هر دلیلی) تا به عنوان یار تعویضی وارد زمین شود، هیچ انگیزه ای ندارد!
این گونه رفتارها در فوتبال حرفه ای جایگاهی ندارد. بازیکن چه زمانی که جزو یازده بازیکن اصلی هست و چه روزهایی که به عنوان بازیکن تعویضی به میدان می آید، باید مؤثر باشد. مربی دلش به این خوش است که او در همان دقایق کم بتواند برنامه هایش را در زمین اجرا کند.
با این ادعا چه جوری کنار می آیی که بازی کریمی در بایرن با آنچه قبلاً می دیدیم تفاوت دارد؟
من در بایرن کاری را می کنم که ماگات می خواهد. مثلاً دریبل زدن. توانایی بالایی در این زمینه دارم اما ماگات درتمرینات بیشتر به بازی تک ضرب و رو به جلو تأکید دارد. ماگات زمان دریبل و موقعیت آن را در تمرین برایم تشریح می کند و می گوید هر زمان که صاحب این فرصت در فضایی مناسب از مسابقه شدی، می توانی توانایی ات را در جهت رسیدن به هدف تیمی به کار بگیری. در تیم ملی هم کادر فنی هر چه خواسته، انجام داده ام نه یک ذره بیشتر و نه ذره ای کمتر.
با این تفکر رضایت ماگات را هم جلب کرده ای؟
باید از او تشکر کنم. خیلی به من کمک کرده، از اول هم معلوم بود که قبولم دارد. خدا را شکر تا امروز راضی بوده و این را می توانم از تعریف هایش متوجه شوم. هنوز نشده یک مسأله را دوبار برایم توضیح دهد. همان دفعه اول سعی می کنم به بهترین شکل خواسته اش را انجام دهم.
واکنش شدید یکی از نشریات آلمانی درخصوص نیمکت نشینی دایلر تا چه اندازه در نیمکت نشینی تو در این چند دهفته اخیر نقش داشت؟
اصلاً متوجه منظورتان نمی شوم. می خواهید بگویید نشریات برای مربی یک تیم تعیین تکلیف می کنند؟
مگر ماگات یا هر مربی دیگر اعتبارش را به این سادگی ها به دست آورده که بخواهد با فشار فلان نشریه تغییر عقیده بدهد؟ نیمکت نشینی من هیچ ربطی به نوشته های نشریات آلمانی ندارد.
خودت هم گفتی در هر جلسه تمرین تعداد زیادی ازهواداران به محل تمرین می آیند. با تو صمیمی شده اند؟
تحویلم می گیرند، البته نه مثل کان و بالاک.
همان روزهایی که داشتی به آلمان می رفتی، کیکر مطلبی نوشت مبنی بر این که کریمی برف مونیخ را نخواهد دید. وقتی شنیدی یا خواندی، نترسیدی؟!
به هر حال این هم یک نظریه بود. در کشور خودمان هم روزنامه ها مطالبی می نویسند که با اعتقادات بازیکن یا مربی همخوانی ندارد ولی به هرحال من که برف مونیخ را دیدم. خیلی سفید و سرد بود. دوست داشتم کمی هم برف بازی کنم اما وقت نشد... شاید منظورتان این بوده که کریمی نمی تواند در مونیخ برف بازی کند، البته درست نوشته اند، وقت نشد!
معلوم است اخلاقت عوش نشده... آنجا هم به نوشته ها زیاد اهمیت نمی دهی!
اول این که من آلمانی بلد نیستم اما یکی از دوستانم از وقتی که به بایران رفته ام، همراه من است. بعضی وقت ها یک چیزهایی برایم می گوید. چون اهل روزنامه و نوشته ها نیستم، از او می خواهم تا کمتر برایم از نشریات و مطلابی که در مورد من است، بگوید.
درست برعکس فوتبالیست های دیگر!
هر کسی یک جور زندگی می کند. نمی خواهم با خواندن مطالب یک روزنامه افکارم تحت تأثیر قرار بگیرد. سعی می کنم در آرامشی که خودم ساخته ام و راحت هستم، به سر ببرم.
رابطه ات با مهدی و وحید چطور است؟ در امارات رابطه خوبی با بازیکنان ایرانی مقیم دوبی نداشتی!
نه، تمرینات اجازه نمی دهد که سرت را تکان دهی. بیشتر با مهدی تلفنی صحبت می کنم.
بازی پرسپولیس و بایرن هم حتماً لذت خاصی برایت داشت!
بازی بدی نبود! برای پرسپولیس و هواداران خوب بود. ما بعد از یک هفته بدنسازی صبح و بعدازظهر مقابل پرسپولیس قرار گرفتیم. بدن های مان خسته بود در مجموع بازی قشنگی از آب درآمد.
هم تیمی هایت متوجه شدند که پرسپولیس تیم قبلی تو بوده؟
بله، برای همین هم کمی سربه سر گذاشتند. بگذریم!
بازی های پرسپولیس را دنبال می کنی؟
تا جایی که بتوانم دنبال می کنم. این فصل با توجه به مشکلات موجود نمی توان از آنها توقع داشت. درست است خوب نتیجه نگرفته اند اما نمی توان آنها را محکوم کرد. مشکلات پدر تیم را درآورده است.
بحث رفتن علی پروین را که شنیده ای؟
علی آقا جایی نمی رود. وقتی اسم پرسپولیس را می بریم ناخودآگاه نام پروین هم همراهش می آید.
خودش اعلام کرده دیگر حوصله مربیگری ندارد و با سمتی که انصاری فرد برای او تعریف خواهد کرد، در کنار پرسپولیس می ماند!
من به سمت او کاری ندارم، ولی فکر می کنم که دوباره پرسپولیس برگردد.
خیلی ها معتقدند که پروین براساس سیاست خاصی کنار گذاشته شده؟
در این جور موارد کاملاً بی اطلاعم. تنها حرفی که می توانستم و می دانستم، این بود که گفتم.
واقعاً فکر نمی کنی واجب بود یک مربی مثل آری هان روی نیمکت این تیم بنشیند؟
با توجه به مسایل و مشکلاتی که در پرسپولیس وجود دارد، به اعتقاد من درست نبود آری هان بیاید. انصاری فرد مدیری زحمت کش است که تمام تلاشش را به کار برده تا مشکلات تیم را به حداقل برساند اما شما نگاه کنید تیمی که هنوز پول بازیکنانش را پرداخت نکرده و هزار و یک مشکل دارد، نباید پیش از آوردن یک مربی خارجی آنها را برطرف کند.
آری هان یا هر مربی دیگر را باید پایان فصل می آوردند درست بعد از حل شدن تمام مسایل. البته الان هم این فرصت را دارد که تیمش را بشناسد. امیدوارم که هر اتفاقی می افتد به سود پرسپولیس باشد.
فرشید هم این فصل خیلی رشد کرد
انصافاً عالی کار می کند. به شما قول می دهم فصل بعد یکی از بهترین دروازه بانان لیگ شود. متأسفانه دراین چند ساله چپ و راست دروازه بان به تیم ملی دعوت شد و خط خورد که می توانست فرشید هم در فهرست آنان قرار گیرد. چه اشکالی دارد او هم در تیم ملی تست شود و اصلاً خط بخورد؟
البته ممکن است چون این تصور به وجود آید که با رابطه تو دعوت شده اسمش را نمی آورند!
همین هم هست! او چوب حضور من را در تیم ملی می خورد. اگر دعوت شود می گویند حتماً علی کریمی فشار آورده در صورتی که وقتی فلانی و فلانی دعوت می شوند، حق فرشید است که اسمش در فهرست قرار بگیرد.
سعی نکردی در این رابطه با مسؤولان فدراسیون یا کادر فنی تیم ملی صحبت کنی؟
من برایم خودم هم صحبت نمی کنم. همین الان هم اگر مفید نباشم از تیم ملی می روم، اجازه نمی دهم بگویند ول کن تیم ملی نیست! با اقتدار آمده ام به لطف خدا با اقتدار هم می روم. برایم سخت است که بشنوم حرف هایی مبنی بر چسبیده بودن یا مسایلی از این قبیل برای حضور در تیم ملی پشت سرم درست شده! برانکو لیگ را می بیند نیازی نیست من بگویم. دست روی دلم گذاشتید حیف که نمی توانم حرف بزنم. اهل رجز خواندن هم نیستم. اجازه بده به وقتش. فقط به این اشاره کنم که فرشید چوب من را می خورد.
بحث آمدن کاظمیان به بایرن مونیخ چه بود؟
من که چیزی نشنیدم.
ماگات بعد از بازی، با پرسپولیس از او نام برد؟
ماگات گفت کاظمیان خوب بود نگفت که می آید بایرن! در ضمن من خوشحال می شوم که موفقیت یکی از جوانان کشورم را ببینم.
تا حالا فکر کردی ممکن است این بی خیالی و خونسردی کار دستت بدهد؟
خدا راشکر که تا امروز مشکلی به وجود نیامده! به اعتقاد خودم باید این جوری زندگی کنم که بتوانم در زمین به راحتی بازی کنم.
کمی هم در خصوص تیم ملی صحبت کنیم؛ یک بازی تدارکاتی با کاستاریکا و آینده ای که مشخص نیست دیداری داشته باشیم یا نه.
این موضوع به من ربطی ندارد. برنامه ریزی را فدراسیون فوتبال انجام می دهد. درجه دوم کار هم متوجه برانکو است. بازیکن وظیفه ای دارد که باید در زمین به انجام آن بپردازد.
مسایلی که به بازیکن مربوط نمی شود نباید در موردش اظهار نظر کند. خوشبختانه دکتر دادکان تا امروز عملکرد قابل قبولی داشته و این توانایی را دارد که بازی های تدارکاتی مناسبی را برای تیم ملی در نظر بگیرد. جا دارد از طریق روزنامه شما از زحمات دکتر تشکر کنم.
مربی کاستاریکا در کنفرانس بعد از بازی اعلام کرد بازی ما هیچ شباهتی به مکزیک ندارد؟
درست گفته، اگر مطمئن نبود که بی جهت حرف نمی زد. این وظیفه کادر فنی و مسؤولان فدراسیون است که تشخیص بدهند با چه تیم هایی روبه رو شویم. در مجموع تیم بدی به نظر نمی رسید. آنها بدون 7 بازیکن اصلی شان به تهران آمده بودند، اگر تیم اصلی اش مقابل ما می ایستاد خیلی بهتر بود.
مربی کاستاریکا بازی با ایران را در جهت شناخت جوان ترها اعلام کرد.
به هر حال این آخرین فرصت تیم ها برای محک زدن بازیکنان شان بود.
اگر کریمی سرمربی تیم ملی بود به جوان ها میدان می داد یا با همان ترکیب تکراری بازی می کرد؟
منظور شما را متوجه نمی شوم. تصمیم گیری بر عهده کادر فنی تیم است. در سؤالات بالا به این موضوع اشاره کردم که خیلی ها به تیم ملی دعوت شدند و فرشید هم می توانست یکی از آن نفرات باشد اما این اتفاق هیچ گاه رخ نداده است، پس صحبت در خصوص سؤالی که مطرح می کنید بی فایده است.
حرف و حدیث های زیادی درخصوص عدم دعوت نیکبخت، مبعلی و عنایتی می شود.
اول از رضا شروع کنم، به هر حال آقای گل لیگ است، حتماً خوب بوده که توانسته گل بزند. بعد در مورد نیکبخت، تا جایی که با خبرم افت کرده است. او باید قدر خودش را بداند، ما فوتبالیست ها از این راه زندگی مان را می گذارنیم اما ایمان مبعلی هافبک جوانی است که فرصت زیادی برای نشان دادن خودش دارد، او سنی ندارد. ایمان فوتبالیست قابلی است که می تواند یک روز بازیکن ثابت تیم ملی شود، البته حرف هایی که زدم نظرات شخصی ام بود، قصد دخالت در مسایل فنی را ندارم.
می توان حدس زد در آلمان چه نتایجی به دست خواهیم آورد؟
فوتبال قابل پیش بینی نیست، یک دفعه می بینی در همان بازی اول شگفتی ساز می شویم، اگر از مردم رأی گیری کنید 80 درصد به حذف ایران در دور اول رأی می دهند، ما روی کاغذ اوت شده ایم. فوتبال این است که جذابیت پیدا کرده اما اگر مکزیک را بردیم پرتغال را هم شکست دادیم، تعجب نکنید. 4 سال پیش فرانسه و آرژانتین دو تیم برتر دنیا به راحتی حذف شدند، به اعتقاد شما این اتفاق پیش بینی بود؟
سخت ترین بازی ایران در دور اول؟
بازی آسانی وجود ندارد، 32 تیم به جام جهانی صعود کرده اند که برترین ها بوده اند.
و همان طور که رئیس جمهور اشاره کردند کریمی یکی از امیدای تیم ملی در آلمان است.
باید از دکتر احمدی نژاد به خاطر محبتی که به بنده داشتند تشکر کنم. وقتی شروع به تعریف و تمجید از بازی من کرد خیلی خوشحال شدم، مطمئنم که از بازی من خوشش می آید. در آلمان هم باید تلاش کنیم. اگر حرفی داریم باید در زمین مسابقه بزنیم، آلمان جای تفریح نیست، هیچ کس هم حق ندارد به گونه ای فکر کند که از پیش باخته ایم، باید حواس همه جمع باشد، به عشق مردم و به خاطر سربلندی کشورمان باید هر چه در توان داریم در زمین بگذاریم.
اشاره رئیس جمهور بی دلیل نیست، در نیمه دوم بازی کاستاریکا به محض این که از زمین بیرون آمدی حرکت تیمی ما با مشکل روبه رو شد، یک گل و دو پاس گل؟
من وظیفه ام را انجام داده ام، امیدوارم که در جام جهانی بتوانم آن طور که انتظار می رود ظاهر شوم، دعا کنید در آلمان روز، روز من نباشد، من به این مسأله خیلی اعتقاد دارم.
یک سؤال حاشیه ای در خصوص خداحافظی دایی از تیم ملی مطالبی به چاپ رسید که گفته می شد زمزمه ای آن از کادر فنی و مسؤولان فدارسیون آغاز شده؟
من که چیزی نشنیده ام. به هر حال بازیکن خودش باید تصمیم بگیرد. درست نیست برای آینده آدم کسان دیگری تصمیم گیری کنند. من معتقدم که باید با اقتدار بیایی و با اقتدار هم بروی، قبل از هر حرف و حدیثی.