معرفی اصحاب حجر
معرفی اصحاب حجر
سیماى سوره حجر
این سوره داراى نود و نه آیه است و به گفته مشهور پنجاه و دومین سوره مىباشد كه قبل از هجرت در مكّه بر پیامبر اكرم (صلى اللَّه علیه و آله) نازل شده است. «حِجْر» نام شهرى است كه قوم حضرت صالح در آن زندگى مىكردند و نام این سوره از آیه هشتاد آن كه درباره قوم صالح است، گرفته شده است. «كَذَّبَ أَصْحابُ الْحِجْرِ الْمُرْسَلِینَ»
در این سوره پنج آیه در باره «اصحاب حجر» است، و تنها سورهاى است كه از قوم صالح به عنوان «اصحاب حجر» نام مىبرد، كه شرح آن در تفسیر آیات (80 تا 84) آمده است..
بیشتر مطالب این سوره در مورد تهمت و تمسخر كفّار نسبت به قرآن و پیامبر اكرم (صلى اللَّه علیه و آله) و دستور به صبر و گذشت نسبت به آنهاست و یك نوع دلدارى و تسلیت، در برابر فشار هجوم مخالفان، بعد از وفات حضرت خدیجه و حضرت ابو طالب (علیهما السلام) براى پیامبر عزیز مىباشد.
فضیلت سوره حجر
از پیامبر گرامى اسلام (ص) روایت شده كه: «هر كس سورههاى ابراهیم و حجر را بخواند خداوند ده حسنه به شمار كسانى كه بتها را پرستیده و به شمار آنهایى كه نپرستیدهاند به وى مىدهد».
(مجمع البیان، ج 6، ص 301) و نیز از امام حسین (ع) نیز روایت شده كه: «هر كس سورههاى ابراهیم و حجر را با هم در هر جمعهاى بخواند، فقر و جنون و بلا به او مسلّط نمىشود». (همان مأخذ)
محتواى سوره حجر
آهنگ و لحن سورههاى مكى كاملا در این سوره منعكس است، زیرا همانگونه كه در مطالب قبل گفته بودیم، سورههاى مكى بیشتر روى چند موضوع تكیه مىكند: 1ـ معارف اسلامى مخصوصا توحید و معاد 2ـ انذار مشركان و گنهكاران و ستمگران، 3ـ درسهاى عبرتى كه در تاریخ پیشینیان وجود داشته است.
لذا مىتوان محتواى این سوره را در هفت بخش خلاصه كرد:
1- آیات مربوط به مبدء عالم هستى و ایمان به او از طریق مطالعه در اسرار آفرینش.
2- آیات مربوط به معاد و كیفر بدكاران.
3- اهمیت قرآن و عظمت این كتاب آسمانى.
4- داستان آفرینش آدم و سركشى ابلیس و سرانجام كار او، و به عنوان یك هشدار و بیدار باش براى همه انسانها!
5- اشاره به سرگذشت اقوامى همچون قوم لوط و صالح و شعیب، براى تكمیل این هشدار.
6- انذار و بشارت و اندرزهاى مؤثر و تهدیدهاى كوبنده و تشویقهاى جالب.
7- دعوت از پیامبر به مقاومت و دلدارى او در برابر توطئههاى شدید مخالفان كه مخصوصا در محیط مكه بسیار زیاد و خطرناك بود.
آیا اجل مخصوص افراد است؟
ما تَسْبِقُ مِنْ أُمَّةٍ أَجَلَها وَ ما یَسْتَأْخِرُونَ (5 ـ حجر)
هیچ گروهى از اجل خود پیشى نمىگیرد و از آن عقب نخواهد افتاد!
اجَل و حوادثى كه پیش مىآید دو نوع است: حتمى و غیر حتمی. اجَل غیر حتمی با دعا و صدقه و كارهاى خیر قابل تغییر است، امّا اجَل حتمى قابل تغییر نیست.
برداشتهایی از آیه:
1ـ نه تنها افراد بلكه امّتها و تاریخ آنان زمانبندى و أَجَل دارند. «أَجَلًا»
2ـ بقا و ثبات افراد و أُمّتها بدست خداست و انسان در جلو و عقب انداختن برنامههاى حتمى الهى، نقشى ندارد. «ما تَسْبِقُ ... وَ ما یَسْتَأْخِرُونَ»
حفظ قرآن از دستبردها!
إِنَّا نَحْنُ نَزَّلْنَا الذِّكْرَ وَ إِنَّا لَهُ لَحافِظُونَ (9ـ حجر) ؛ ما قرآن را نازل كردیم، و ما بطور قطع آن را پاسدارى مىكنیم.
به دنبال بهانهجوئی هاى كفار و حتى استهزاء آنها نسبت به پیامبر (ص) و قرآن كه در آیات گذشته آمده بود، در آیه مورد بحث یك واقعیت بزرگ و پر اهمیت را به عنوان دلدارى به پیامبر از یك سو و اطمینان خاطر همه مؤمنان راستین از سوى دیگر بیان مىكند و آن اینكه:
" ما این قرآن را كه مایه تذكر است نازل كردیم، و ما به طور قطع آن را حفظ خواهیم كرد" (إِنَّا نَحْنُ نَزَّلْنَا الذِّكْرَ وَ إِنَّا لَهُ لَحافِظُونَ ، 9ـ حجر).
چنین نیست كه این قرآن بدون پشتوانه باشد، و آنها بتوانند آفتاب وجودش را با گل بپوشانند و یا نور و شعاعش را با پف كردن خاموش كنند كه این چراغى است كه ایزد آن را برافروخته است، و این آفتابى است كه غروب و افول نخواهد داشت.
این گروه اندك و ناتوان كه سهل است، اگر همه جباران و زورمندان و سیاستمداران ستمگر و اندیشمندان منحرف و رزمآوران جهان دست به دست هم بدهند كه نورش را خاموش كنند، توانایى نخواهند داشت، چرا كه خداوند حفظ و پاسدارى از آن را به عهده گرفته است.
در اینكه منظور از محافظت و پاسدارى قرآن در برابر چه امورى است، باز مفسران تفسیرهاى گوناگونى دارند:
1- بعضى گفتهاند در برابر تحریف و تغییر و زیاده و نقصان است.
2- بعضى دیگر گفتهاند در برابر فنا و نابودى تا آخر جهان.
3- بعضى دیگر گفتهاند در برابر منطقهاى گمراه كننده ضد قرآنى.
ولى این تفاسیر نه تنها با هم تضادى ندارند بلكه در مفهوم عام" إِنَّا لَهُ لَحافِظُونَ" داخلند.
حق این است كه، خداوند طبق ظاهر آیه فوق وعده داده كه آن را از هر نظر حفظ و پاسدارى كند: محافظت از هر گونه تحریف و محافظت از فنا و نابودى و محافظت از سفسطههاى دشمنان وسوسهگر.
در این آیه كوتاه ده نوع تأكید بكار رفته است، پنج تأكید براى نزول قرآن كه در كلمات «إِنَّا، نَحْنُ، نَزَّلْنَا، الذِّكْرَ» نهفته شده و پنج تأكید براى حفظ قرآن از هر نوع تغییر و تحولى كه در كلمات «ان، نا، له، ل، حافظون» است كه در اصطلاح ادبیات عرب براى اهل فن روشن است.
به گواهى و وعده خدا در این آیه، هیچگونه تغییر و تحریفى در قرآن رخ نداده، چنان كه در آیات دیگر نیز این مطلب آمده است، از جمله آیه 42 فصلت: «لا یَأْتِیهِ الْباطِلُ مِنْ بَیْنِ یَدَیْهِ وَ لا مِنْ خَلْفِهِ» هیچگونه باطلى از هیچ طریقى به قرآن راه ندارد. و اگر روایاتى را دیدیم كه در آن به تحریف قرآن اشارهاى دارد یا جعلى است و یا مراد تحریف در معنا و عمل، تفسیر به رأى و سلیقه و كنارزدن قرآن شناسان اصلى یعنى اهل بیت پیامبر (علیهم السلام) مىباشد.
و معروف و مشهور در میان همه دانشمندان شیعه و اهل تسنن اینست كه هیچگونه تحریفى در قرآن روى نداده است، و قرآنى كه امروز در دست ماست درست همان قرآنى است كه بر پیامبر اكرم (ص) نازل شده، و حتى كلمه و حرفى از آن كم و زیاد نگردیده است.
نوشته آمنه اسفندیاری – گروه دین و اندیشه تبیان
منابع:
1- تفسیر نور ج 6
2- تفسیر نمونه ج 11
3- تفسیر هدایت ج 5