علل سكوت امام حسين (علیه السلام) در عصر معاويه
علل سكوت امام حسين (عليه السلام) در عصر معاويه
تلاش هاى امام حسين (عليه السلام) جهت حفظ و احياى اسلام
امام حسين (عليه السلام)، سرور آزادگان جهان ، بعد از شهادت برادر بزرگوارش ، امام مجتبى (عليه السلام)، حدود ده سـال بـا مـعـاويـه مـعـاصـر بـود. در ايـن مـدت ، سـيـاسـت آن حـضـرت (عليه السلام) در مـورد مسائل فرهنگى ، سياسى و اجتماعى همانند برادرش بود. و قيام به شمشير را در برابر مفاسد و جـنـايـات معاويه در آن شرايط به مصلحت اسلام نمى ديد. ولى عدم جنگ به معناى بى تفاوت بـودن نـسـبـت بـه جـريـانـات حـاكـم نـبـود. چـه ايـنـكـه امـام حـسـيـن (عليه السلام) در ايـن مـدت بـا ارسـال نـامه هاى متعدد به معاويه بدعت ها و انحراف هاى او را يادآورى مى كرد و مصرّاً از او مى خواست كه مرتكب اين خلاف ها نشود. نامه هاى حضرت (عليه السلام) به معاويه را قبلاً در بحث بدعت هاى مـعـاويـه نـقـل كـرديـم . و در اين مدت امام حسين (عليه السلام) جهت آگاهى بخشيدن به مردم و معرّفى چهره كـريـه امـوى هـا نيز تلاش مستمرّ داشت به عنوان نمونه سخنرانى حضرت (عليه السلام) در مِنا را متذكر مى شويم .
امـام حـسـين (عليه السلام) در سخنرانى خود براى افراد متنفذ و دانشمندانى كه در (منا) گرد هم آمده بودند ضـمـن اينكه آنها را مقصّر اصلى دانست كه زمينه را براى حكومت بنى اميّه فراهم كرده اند، خيانت هـاى مـعـاويـه را يـادآورى نـمـود. امـام (عليه السلام) معاويه را ديكتاتورى خواند كه از ارزش هاى اسلامى فاصله گرفته است . و فرمود:
(... جـريـان ادارى كـشـور و صـدور احـكام دادگاهى و تصويب برنامه هاى كشور بايد به دست دانشمندان روحانى كه امين حقوق الهى و داناى حلال و حرامند سپرده شود امّا اينك مقامتان را از شما بـاز گـرفته و ربوده اند. اگر شما مردانى بوديد كه بر شكنجه و ناراحتى شكيبا بوديد و در راه خدا حاضر به تحمّل ناگوارى مى شديد مقرّرات براى تصويب پيش شما آورده مى شد و بـه دسـت شـمـا صـادر مـى گـرديـد و مـرجـع كـارهـا بـوديـد. امـا بـه سـتـمـكـاران مـجـال داديـد ايـن مـقـام را از شما بستانند، و گذاشتيد حكومتى كه قانوناً مقيّد به شرع است به دلبـسـتـگـيـتـان بـه زنـدگـى گـريـزان دنيا. شما با اين روحيه و رويّه ، توده ناتوان را به چـنگال اين ستمگران گرفتار كرديد تا يكى برده وار سركوفته باشد و ديگرى بيچاره وار سرگرم تامين آب و نانش . حكّام خودسرانه در منجلاب سلطنت غوطه ورند و با هوسبازى خويش نـنـگ و رسوايى به بار مى آورند، در هر شهر، سخنورى مزدور بر منبر مى رود. خاك وطن زير پـايـشـان پـراكنده و دستشان در آن گشاده است . مردم بنده ايشان اند و ناتوان از دفاع خويش . حـاكـمـى ديـكـتاتور است و حاكمى ديگر كينه ورز و بدخواه و آن ديگرى كوبنده بيچارگان ، و فـرمـانـروايـى مسلّط كه نه خدا را مى شناسد و نه روز جزا را شگفتا كه جامعه در تصرّف مرد دغلباز و ستمكار است ...!)1
امـام حـسـيـن (عليه السلام) براى هدايت امّت اسلام و مخالفت با انحرافات حزب اموى تلاش مستمر داشت اما ايـنـكـه چـرا حـضرت (عليه السلام) علناً وارد صحنه كارزار و نبرد با معاويه نشد و پس از مرگ وى قيام كرد مطلبى است كه اجمالاً آن را بررسى مى كنيم .
علل سكوت امام حسين (عليه السلام) در عصر معاويه
1ـ شرايط سياسى و اجتماعى عراق
يـكـى از عـلل عـدم قيام امام حسين (عليه السلام) در عصر معاويه ، اوضاع خاصّ سياسى و اجتماعى حاكم بر عـراق بـود. عـراق بـه عـنـوان مـركـز خـلافـت عـلى (عليه السلام) و پـايـگـاه طـرفـداران اهل بيت (عليه السلام) همانند عصر امام حسن (عليه السلام) گرفتار دنياطلبى و مرعوب قدرت اموى ها بود و آمادگى بـراى قـيـام و انـقـلاب را نـداشـت . لذا امـام حـسـيـن (عليه السلام) انـقـلاب در دوران مـعـاويـه را چـيـدن ميوه قبل از رسيدن آن تلقّى مى كند و به كسانى كه بعد از شهادت امام مجتبى (عليه السلام) از او خواستند تا قيام ضدّ معاويه را رهبرى نمايد فرمود:
(... امـّا راى مـن ايـن اسـت كه امروز موقع انقلاب نيست ، مادامى كه معاويه زنده است سر جاى خود بـنـشـيـنـيـد، در خـانـه هـا را بـه روى خـود بـبـنـديـد و خـود را از مـوارد اتـّهـام دور سازيد.)2
در اين دوران ، شيعيان به رهبرى امام حسين (عليه السلام) در بازگو نمودن جنايت هاى معاويه و آماده كردن زمينه هاى اجتماعى براى انقلاب همواره تلاش مى كردند. چنانكه خبر حسين (عليه السلام) با دوستانش در ايـن بـاره سـخـن گـفـت . لذا (مـروان بـن حـكـم ) احـتـمـال شـورش عـدّه اى از اهـل عـراق و رجـال ، نـزد حـسين بن على رفت و آمد مى كنند. من اين موضوع را تحقيق نمودم ، اطّلاع رسـيـد كـه حـسـيـن ، هـم اكنون مصمّم به شورش و سرپيچى از اطاعت شماست نظر خود را در اين باره ابلاغ كن .)3
2 ـ شخصيّت معاويه
عـامـل ديـگـرى كـه مـانـع قـيـام امـام حـسـيـن (عليه السلام) در دوران مـعاويه بود زرنگى و زيركى او درحلّ مسائل سياسى و اجتماعى و جايگاه دينى او در جامعه بود. مـعـاويـه بـا گـمـاشـتـن مـامـوران مـخـفـى تـمـام حـركـات امـام حـسـيـن (عليه السلام) را بـا دقـّت كـنـتـرل مـى كـرد. اگـر حـضـرت (عليه السلام) در زمـان او نـهـضـت خـود را آغـاز مـى كـرد بـه احـتـمـال قـوىّ قـبل از اينكه انقلاب او به جايى برسد و در جامعه مطرح شود آن حضرت (عليه السلام) را بـه شـهـادت مـى رسـانـد چـنانكه امام حسن (عليه السلام) و مالك اشتر به طور مرموز توسط معاويه به شهادت رسيدند.
و از سوى ديگر معاويه آدم ظاهرالصلاحى بود و هرگز علناً مرتكب خلاف نمى شد. و سعى مى كـرد بـه بـدعـت هـا و جـنـايـت هـاى خـود رنـگ ديـنـى بـدهد. چنانكه او براى مخالفت با على (عليه السلام) قـتـل عـثـمـان را بـهـانـه قـرار داد و در جـريـان حـكميت موقعيت خود را به نام دين محكم ساخت. لذا هـرگـونـه مـبـارزه و جـنـگ با معاويه نه تنها شكست نظامى در پى داشت بلكه شكست اجتماعى و معنوى را نيز نزد مردمى كه چهره كريه معاويه را نمى شناختند به همراه داشت . بنابراين قيام به نفع اسلام و مسلمانان نبود.
3- قرارداد صلح
مـانـع ديـگـرى كه در دوران معاويه براى قيام وجود داشت پيمان صلحى بود كه معاويه با امام حـسـن (عليه السلام) بـسـتـه بـود. گـرچـه مـعـاويـه از روز نـخـسـت احـتـرامـى بـه صـلحـنـامـه قايل نبود امّا هر موقع لازم مى ديد از آن عليه اهل بيت (عليه السلام)بهره مى گرفت . بعنوان نمونه نامه مـعـاويـه بـه امـام حـسـيـن (عليه السلام) را مى توان ذكر كرد. او وقتى متوجّه شد امام (عليه السلام) اقداماتى براى آمادگى مردم براى قيام بر ضد حكومت مى نمايد نوشت : (گزارش پاره اى از كارهاى تو به من رسيده است كه اگر صحّت داشته باشد، من آنها را شايسته تو نمى دانم . سوگند به خدا هر كـس پـيـمـان و مـعـاهـده اى بـنـدد بـايـد بـه آن وفـا كـنـد، مـخـصـوصاً شخص بزرگ و شريفى مثل تو، با خود باش و به عهد خود وفا كن . اگر با من مخالفت كنى ، با مخالفت روبه رو مى شـوى و بنابراين قيام امام حسين (عليه السلام) در زمان معاويه ظاهراً نوعى مخالفت با قرارداد صلح نيز به شمار مى رفت .
منبع: زمينه هاي قيام امام حسين(عليه السلام)؛ حسين عبدالمحمدي
تهيه و تنظيم: گروه دين و انديشه تبيان
1-مـوسـوعـة كـلمـات الامـام الحـسـيـن (ع )، ص 276 بـه نقل از تحف العقول ، 168 و بحارالانوار، ج 100، ص 79.
2-اخبار الطوال ، ص 222.
3-اخبار الطوال ، ص 224.