کبوترانه دلم بی قرار گنبد شد

كنار سفره كه بوديم حرف مشهد شـد وزيد بوي خراسان و ناگـهان رد شد
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

كبوترانـه دلـم بـی قـرار گنبـد شد

كنار سفره كه بودیم حرف مشهد شـد

وزید بوی خراسان و ناگـهان رد شد

دوباره یـاد غریب آشـنا و شـوق حرم

و سیل اشك كه پشت پلكها سد شد

و دخترم كه به دل حسرت زیارت داشت

درست هم نظر مرتضـی و احمـد شد

دو سـال هست كه تو قـول داده ای بابا

بـرای مـا كه نـرفتیم واقعـآ بـد شد

تمام بودنـم آوار شـد و یـك لحظــه

زمان برای عبور از خـودش مردد شد

دو روز بـعد بلیـط و شـروع یك پروار

كبوترانـه دلـم بـی قـرار گنبـد شد

قطار تهران،مشهد درست ساعت هشت

و ایستگاه كه سرشار بـوق ممتد شد

و چند ساعت دیـگر به صحـن آزادی

نگاه منتظرم گـرم رفـت و آمـد شد

 

اسماعیل سکاک قزوین

 

در رابطه با این محتوا تجربیات خود را در پرسان به اشتراک بگذارید.
مطالب مرتبط مجموعه :
آخرین مطالب سایت