آیا امام حسن مجتبی(علیه‌السلام) «مِطلاق» بود؟

امام حسن مجتبی(علیه‌السلام)، سبط اكبر پیامبر(صلی‌الله‌علیه‌و‌آله) و دومین امام معصوم، از شخصیتهایی است كه تیر مسموم وضع و جعل آن بزرگوار را نشانه رفته و نسبتهای ناروایی در قالب حدیث و روایت به وی داده شده است.
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

آیا امام حسن مجتبی(علیه‌السلام) «مِطلاق» بود؟

تأملی در احادیث كثرت طلاق و پاسخ به آن

 

مقدمه:

28 صفر، سالروز شهادت حضرت امام حسن مجتبی(علیه‌السلام) می‏باشد. به شهادت رساندن حضرت(علیه‌السلام) ظلم بزرگی بود كه بر وی و بر جامعه اسلامی رفت ولی خدشه‏دار نمودن شخصیت آن بزرگوار، ستم تاریخی مضاعفی است كه در حق آن پیشوای راستین روا داشته شده است. آنچه می‏خوانید نقدی كوتاه بر بخشی از این ستم تاریخی است كه به بهانه ایام شهادت آن بزرگوار تقدیم می‏شود.

 

آفت حدیثهای ساختگی

یكی از آفتهای بزرگ و ویرانگری كه در تاریخ اسلام بروز كرد و در دوره‏هایی شیوع و رواج بسیار داشته، جَعْل و وضع حدیث است. ساختن حدیث و انتساب آن به پیشوایان دینی به انگیزه‏های سیاسی، مذهبی و... از دوران حكومت بنی‏امیه، نضج گرفت و در دوران بنی‏عباس دوام یافت.

جعل و وضع، گاه برای پیراستن شخصیتهای منفور و آلوده حاكم اموی و عباسی صورت می‏پذیرفت و گاه برای تخریب و ضربه زدن به شخصیتهای برجسته.

امام حسن مجتبی(علیه‌السلام)، سبط اكبر پیامبر(صلی‌الله‌علیه‌و‌آله) و دومین امام معصوم، از شخصیتهایی است كه تیر مسموم وضع و جعل آن بزرگوار را نشانه رفته و نسبتهای ناروایی در قالب حدیث و روایت به وی داده شده است. روایتهایی از امامان شیعه نقل شده كه ایشان، بسیار زن می‏گرفت و بسیار طلاق می‏داد تا آنجا كه پدرش حضرت علی(علیه‌السلام) بر منبر رفت و مردم كوفه را از این امر بر حذر داشت. این روایتها كه مبنای تحلیلهای نادرستی پیرامون شخصیت آن بزرگوار قرار گرفته، زمینه برداشتهای فقهی قابل تأملی نیز شده است. برخی فقها و محدثان بر پایه همین احادیث، فتوا به جواز تعدد طلاق داده‏اند.(1)

در این مقال، تلاش می‏شود روایتهایی كه امام مجتبی(علیه‌السلام) را «مِطْلاق» (بسیار طلاق دهنده) معرفی كرده مورد نقد قرار گرفته و بی‏مایگی و سستی آنها بر ملا گردد.

مع‏الاسف، این روایتها هم در منابع حدیثی و تاریخی شیعی آمده و هم در كتب تاریخ اهل سنت.

 

كتابهی حدیثی و نقلهای این روایت

نخست به نقلهای مختلف این مطلب اشاره می‏شود و سپس به پاسخگویی و نقادی آن می‏پردازیم. در نقل روایتها ترتیب تاریخی و زمانی كتب را منظور می‏داریم تا نقد به سهولت انجام شود.

1ـ اولین كتاب حدیثی شیعه كه این مطلب در آن نقل شده كتاب محاسن برقی، نوشته احمد بن‏ابی عبداللّه‏ برقی(م274 یا 282ق) است:

عن ابن محبوب عن أبی عبداللّه‏(علیه‌السلام) قال: اتی رجل امیرالمؤمنین(علیه‌السلام) فقال له: جئتك مستشیرا. ان الحسن و الحسین و عبداللّه‏ بن‏جعفر خطبوا الیّ، فقال امیرالمؤمنین(علیه‌السلام): المستشار مؤتمن؛ اما الحسن فانه مطلاق و لكن زوّجها الحسین(علیه‌السلام) فانه خیر لابنتك.

مردی نزد امیرالمؤمنین(علیه‌السلام) آمد و گفت: می‏خواهم مشورت كنم. حسن و حسین و عبداللّه‏ بن‏جعفر از دخترم خواستگاری كرده‏اند [به كدام دختر دهم؟ [حضرت فرمود: كسی كه مورد مشورت قرار گیرد؛ امین است. بدان حسن، بسیار طلاق می‏دهد. دخترت را به حسین تزویج كن زیرا برای دخترت بهتر است.

2ـ پس از محاسن، روایتهایی در این زمینه در كتاب كافی نوشته محمد بن‏یعقوب كلینی(م329ق) نقل شده است.

الف) عدة من اصحابنا عن احمد بن‏محمد عن محمد بن‏اسماعیل بن‏بزیع عن جعفر بن‏بشیر عن یحیی بن‏ابی‏العلأ عن ابی‏عبداللّه‏(علیه‌السلام) قال: ان الحسن بن‏علی(علیه‌السلام) طلّق خمسین امرأة فقام علی(علیه‌السلام) بالكوفة فقال: یا معشر اهل الكوفة لا تنكحوا الحسن فانه رجل مطلاق، فقام الیه رجل فقال: بلی و اللّه‏ لننكحنّه فانه ابن رسول اللّه‏(صلی‌الله‌علیه‌و‌آله) و ابن‏فاطمة فان اعجبه امسك و ان كره طلّق.(2)

امام حسن مجتبی(علیه‌السلام)، سبط اكبر پیامبر(صلی‌الله‌علیه‌و‌آله) و دومین امام معصوم، از شخصیتهایی است كه تیر مسموم وضع و جعل آن بزرگوار را نشانه رفته و نسبتهای ناروایی در قالب حدیث و روایت به وی داده شده است.

امام صادق(علیه‌السلام) فرمود: حسن بن‏علی پنجاه زن را طلاق داد. تا آنكه حضرت علی(علیه‌السلام) در كوفه به پا خاست و فرمود: ای كوفیان، به حسن دختر ندهید زیرا بسیار طلاق می‏دهد. مردی بر پا خاست و گفت: به خدا سوگند، چنین می‏كنیم. او فرزند رسول خدا(صلی‌الله‌علیه‌و‌آله) و فاطمه است، اگر خواست همسرش را نگه می‏دارد و اگر نخواست طلاق می‏دهد.

ب) حمید بن‏زیاد عن الحسن عن محمد بن‏سماعة عن محمد بن‏زیاد بن‏عیسی عن عبداللّه‏ بن‏سنان عن ابی‏عبداللّه‏(علیه‌السلام) قال: ان علیا(علیه‌السلام) قال و هو علی المنبر لا تزوّجوا الحسن فانه رجل مطلاق. فقام رجل من همدان فقال: بلی واللّه‏ لنزوّجنه و هو ابن رسول اللّه‏ و ابن امیرالمؤمنین(علیه‌السلام) فان شأ امسك و ان شأ طلّق.(3)

امام صادق(علیه‌السلام) فرمود: علی(علیه‌السلام) بر منبر فرمود: به حسن دختر ندهید زیرا او مردی

پرطلاق است. مردی هَمْدانی بلند شد و گفت: به خدا سوگند چنین خواهیم كرد زیرا او فرزند رسول خدا و امیرالمؤمنین است. اگر خواست همسر را نگه دارد و اگر نخواست طلاق می‏دهد.

3ـ پس از كافی، این مضمون در كتاب دعائم الاسلام، نوشته نعمان بن‏محمد تمیمی قمی(م363ق) آمده است:

عن ابی‏جعفر محمد بن‏علی(علیه‌السلام) انه قال: قال علی(علیه‌السلام) لاهل الكوفة: یا اهل الكوفة لا تزوّجوا حسنا فانه رجل مطلاق.(4)

امام باقر(علیه‌السلام) فرمود: علی(علیه‌السلام)، كوفیان را مخاطب ساخت و فرمود: به حسن زن مدهید زیرا كه بسیار طلاق می‏دهد. پس از این سه كتاب، كتب روایی دیگر با همین اسناد به نقل این احادیث پرداخته‏اند.

شیخ حرّ عاملی(م1104ق) در كتاب وسائل‏الشیعة، دو روایت كافی(5) و روایت كتاب محاسن(6) را نقل كرده است. پس از وی، علامه مجلسی در كتاب بحارالانوار به نقل این احادیث پرداخته است. وی روایت محاسن(7) و كافی(8) را نقل كرده و به جز آن از مناقب ابن‏شهر آشوب(9) نیز همین مضامین را روایت كرده است.

همچنین محدث نوری، در كتاب مستدرك الوسایل، روایت كتاب دعائم الاسلام(10) و مطلب نقل شده در مناقب ابن‏شهر آشوب(11) را روایت كرده است.

به جز كتب حدیث، در پاره‏ای از كتب تاریخی كه شیعیان تحریر كرده‏اند نیز این مطلب بازگو شده است. ابن‏شهر آشوب(م588ق) در كتاب مناقب از قوت القلوب ابوطالب مكی، آن را روایت كرده است.

این مضامین در كتب حدیثی اهل سنت دیده نشد اما در تعدادی از كتب تاریخی آنان روایت شده؛ كه فهرست‏وار بدان اشاره می‏شود:

1ـ بلاذری(م279ق) در انسـاب الاشراف(12)

2ـ ابوطالب مكی(م386ق) در قوت‏القلوب(13)

3ـ ابوحامد غزالی(م505ق) در احیأ العلوم(14)

4ـ ابن‏ابی‏الحدید معتزلی(م586 ـ 655ق) در شرح نهج‏البلاغه(15)

5ـ الامام المزدی(م742ق) در تهذیب الكمال(16)

6ـ ذهبی(م748ق) در سیر اعلام النبلأ(17)

7ـ ابن‏كثیر(م774ق) در البدایة و النهایة(18)

8ـ میر خواندشاه(م838 ـ 903ق) در روضة الصفا(19)

9ـ سیوطی(م911ق) در تاریخ الخلفأ(20)

در این مجموعه نقلها و اسناد، یك مطلب دست به دست گشته و آن اینكه امام مجتبی(علیه‌السلام) مطلاق (پرطلاق) بود و پدر بزرگوارش مردم را از همسر دادن به فرزندش باز می‏داشت. چرا كه وی، زنان را نگه نمی‏داشت و به سرعت طلاق می‏داد. و در پاره‏ای نقلها چنین آمده كه حضرت علی(علیه‌السلام) از این عمل فرزندش هراس داشت كه شاید سبب دشمنی و كینه قبایل را هم فراهم آورد.(21)

حال، سخن این است كه آیا این نقلها از صحت و سلامت تاریخی برخوردار است و آیا چنین بوده كه امام مجتبی(علیه‌السلام) این حد، ازدواج می‏كرد و طلاق می‏داد كه یك بحران خانوادگی را برای آل علی(علیه‌السلام) سبب شود؟

به نظر می‏رسد شواهد تاریخی، عقیدتی فراوان در دست است كه نادرستی این نقل را روشن می‏سازد و بهترین راه برای نقد نیز همین است. اینكه برخی پژوهشگران به جای نقد این مطلب به نقد نویسندگان و كتب پرداخته‏اند و محاسن برقی، قوت القلوب و... را زیر سؤال برده‏اند(22)، شاید قرین صحت نباشد، چرا در همین كتب و از همین نویسندگان، مطالب فراوان و درستی نقل شده و مورد اعتماد و استناد است. به سخن دیگر، به جای آنكه نادرستی یك یا چند نقل به اثبات رسد روا نیست، یك كتاب یا یك مجموعه از رده خارج گردد.

 

شواهد نادرستی این روایات

شواهدی كه به گمان ما بر نادرستی این نقلها دلالت دارد عبارت است از:

یك. امام مجتبی(علیه‌السلام) در نیمه رمضان سال دوم یا سوم هجری به دنیا آمد و در 28 صفر سال 49 هجری از دنیا رفت. عمر ایشان 46 یا 47 بیشتر نبود. اگر اولین ازدواج حضرت در 20 سالگی باشد، تا سال شهادت پدر یعنی سال 40 هجری، یعنی در فاصله 18 یا 17 سال، باید این تعداد ازدواج و طلاق صورت گرفته باشد كه امری نامعقول است.

توضیح مطلب، آن است كه طبق نقل ابوطالب مكی امام مجتبی 250 یا 300 زن گرفت كه پدر را به ستوه آورد و علی(علیه‌السلام) در یك سخنرانی اعلام داشت به حسن زن ندهید زیرا پرطلاق است.(23) این بدان معنا است كه هر ماه، بیش از یك زن گرفته باشد و بسیاری از آن ازدواجها به طلاق منجر شده باشد، زیرا نمی‏توان بیش از چهار زن دائم داشت.

آیا چنین امری معقول و پذیرفته است. با توجه به اینكه آن حضرت در دوران پنج ساله حكومت پدر در تمامی سه جنگ نهروان، جمل و صفین شركت داشت.

اگر چنین امری واقع شده بود باید دشمنان حضرت در زمان حیاتش، این امر را بر ایشان خُرده می‏گرفتند و در مناظرات و اعتراضهایی كه بر حضرت داشتند بر این نكته انگشت می‏گذاشتند.

دو. بیشتر روایتهایی كه در كتب حدیث آمده منقول از امام صادق(علیه‌السلام) است، یعنی این مطلب یك قرن پس از زمان امام مجتبی(علیه‌السلام) مطرح می‏شود چرا كه وفات امام صادق(علیه‌السلام) در سال 148 هجری و شهادت امام مجتبی(علیه‌السلام) در سال 48 هجری رخ داد. قابل تأمل است كه این سخن در همان اوان، بر زبان منصور دوانیقی دشمن سرسخت ائمه(علیه‌السلام)، جاری می‏شود. مسعودی، سخنرانی منصور را در جمع خراسانیها چنین نقل كرده است:

ان ولد آل ابی‏طالب تركناهم و الذی لا اله الا هو و الخلافة فلم نعرض لهم لا بقلیل و لا بكثیر فقام فیها علی بن‏ابی‏طالب(علیه‌السلام) فما افلح و حكم الحكمین، فاختلف علیه الامة و افترقت الكلمة ثم وثب علیه شیعته و انصاره و ثقاته، فقتلوه، ثم قام بعده الحسن بن‏علی فواللّه‏ ما كان برجل عرضت علیه الاموال فقبلها، و دسّ الیه معاویة انی اجعلك ولی عهدی، فخلعه، و انسلخ له مما كان فیه و سلّمه الیه، و اقبل علی النسأ یتزوج الیوم واحدة، و یطلّق غدا اخری، فلم یزل كذلك حتی مات علی فراشه.(24)

«سوگند به خداوند كه فرزندان ابوطالب را با خلافت وا نهادیم، و به هیچ روی متعرض آنان نشده‏ایم، تا آنكه علی بن‏ابی‏طالب خلافت را به دست گرفته و آن زمان كه موفق نشد در حكومت، تن به حكمیت داد. مردم اختلاف كردند و سخنشان گوناگون شد تا گروهی بر او هجوم آورده و او را كشتند. پس از وی، حسن بن‏علی به پا خاست. او مردی نبود كه اگر اموالی بر او عرضه می‏شد، بستاند. معاویه با حیله او را ولی‏عهد خود كرد. و سپس او را خلع كرد. او به زنان رو آورد. روزی نبود كه ازدواج نكند یا طلاق ندهد. تا آنكه در بستر از دنیا رفت».

سه. اگر چنین امری واقع شده بود باید دشمنان حضرت در زمان حیاتش، این امر را بر ایشان خُرده می‏گرفتند و در مناظرات و اعتراضهایی كه بر حضرت داشتند بر این نكته ـ كه اگر صحیح بود نقطه‏ضعف بزرگی به شمار می‏رفت ـ انگشت می‏گذاشتند. ولی چنین امری از آن دوران، گزارش نشده است.

چهار. تعداد همسران و فرزندان و دامادانی كه برای حضرت در كتب تاریخ آمده، با این رقمها سازگاری ندارد. بیشترین تعداد فرزندان را 22 و كمترین را 12 گفته‏اند و تنها 13 نام به عنوان همسر، برای ایشان ذكر شده كه ترجمه و شرح حال بیش از سه تن آنان در دست نیست و نیز بیش از سه داماد برای آن بزرگوار در كتب تاریخ، گزارش نشده است.(25)

اینها شواهدی تاریخی بود كه بر سستی این نقلها گواهی می‏داد، به جز آن شواهد غیر تاریخی كه به معارف دینی برمی‏گردد، نیز در دست است كه بدان اشاره می‏شود.

پنج. روایتهای بسیاری بر مبغوضیت‏طلاق دلالت دارد. این روایتها در كتب حدیث شیعه و اهل سنت به نحو مكرر، نقل شده است:

رسول خدا(صلی‌الله‌علیه‌و‌آله) فرمود: ابغض الحلال الی اللّه‏ الطلاق.(26)

منفورترین حلالها نزد خداوند، طلاق است.

امام صادق(علیه‌السلام) فرمود: تزوّجوا و لا تطلقوا فان الطلاق یهتزّ منه العرش.(27)

ازدواج كنید و طلاق ندهید زیرا طلاق عرش خداوند را به لرزه می‏آورد.

و نیز امام صادق(علیه‌السلام)، از پدرشان نقل می‏كند: ان اللّه‏ عز و جل یبغض كل مطلاق و ذوّاق.(28)

خداوند كسی را كه بسیار طلاق دهد و به دنبال تنوع ذائقه جنسی باشد، دشمن می‏دارد.

و بر پایه همین روایات، گروهی از فقهای شیعه و اهل سنت فتوا به كراهت طلاق در صورت سازگاری اخلاقی زن و شوهر داده‏اند.(29) و فقهای حنفیه در چنین فرضی طلاق را حرام می‏دانند.(30)

حال آیا می‏توان گفت امامی معصوم به طور مكرر دست به چنین عملی زند و این عمل، توجیهی نداشته باشد كه پدرش هم اقدام به جلوگیری از آن نماید.

و بر اینها بیفزاییم چگونه ممكن است چنین اعمالی از شخصیتی كه 20 بار پیاده حج گذارد سر زند. كسی كه چنین با خداوند نیایش می‏كرد:

«انی لأستحیی من ربی ان القاه و لم امش الی بیته» فمشی عشرین مرة من المدینة علی رجلیه.(31)

من از پروردگارم حیا می‏كنم كه او را ملاقات كنم در حالی كه پیاده به سوی خانه او نرفته باشم. این بود كه 20 بار پیاده از مدینه به حج رفت.

 اگر اولین ازدواج حضرت در 20 سالگی باشد، تا سال شهادت پدر یعنی سال 40 هجری، یعنی در فاصله 18 یا 17 سال، باید این تعداد ازدواج و طلاق صورت گرفته باشد كه امری نامعقول است.

و كسی كه عابدترین و زاهدترین انسان زمانش بود.(32)

شش. صفت «مطلاق» (پرطلاق)، در جاهلیت نیز مذموم بود. وقتی خدیجه(س) به عمویش ورقه، از خواستگارانش سخن گفت و با وی مشورت كرد كه به كدام پاسخ مثبت دهد، ورقه جواب داد: شیبه بسیار بدبین است، عقبه پیرمرد است، ابوجهل مردی متكبر و بخیل است، صلت مردی مطلاق است. آنگاه خدیجه(س) گفت: نفرین خدا بر اینها باد، ولی آیا می‏دانی مرد دیگری هم از من خواستگاری كرده است....

چگونه خصلتی كه در جاهلیت مورد ذم و سرزنش بود و مردمان آن دوره حاضر نبودند به چنین مردی زن دهند، آن وقت حضرت علی(علیه‌السلام) فرزند زاهد و پارسای خود را چنین وصف كرده باشد؟!

لذا با توجه به این نقدهای ششگانه نمی‏توان این مضامین را پذیرفت.

 

خلاصه سخن در این نوشتار:

1ـ روایتهایی در منابع حدیثی و تاریخی دلالت دارد كه امام حسن مجتبی(علیه‌السلام) بسیار ازدواج می‏كرد و بسیار زنانش را طلاق می‏داد تا آنجا كه سبب اعتراض پدر شد.

2ـ بر پایه این روایتها تحلیلهای تاریخی و استنباطهای فقهی، صورت گرفته است.

3ـ شواهد تاریخی و عقیدتی بر نادرست بودن این روایتها دلالت دارد كه به شش مورد اشاره شد.

4ـ از این روایتها به جهت سستی و نادرستی، نمی‏توان هیچ حكم فقهی را استنباط كرد، چنان كه تحلیل شخصیت بر مبنای اینها نادرست است.

5ـ طلاق، مبغوض‏ترین حلال خداوند است و تكرار آن بر مبغوضیت و منفوریت آن می‏افزاید.(33)


پاورقیها:

1ـ وسائل‏الشیعة، ج15، ص271؛ مستدرك الوسائل، ج15، ص282.

2ـ الكافی، ج6، ص56، ح5.

3ـ همان، ص56، ح4.

4ـ دعائم الاسلام، ج2، ص257، ح980.

5ـ وسائل‏الشیعة، ج15، ص268، ب2، ح2 و ص271، ب4، ح1 و 2.

6ـ همان، ج8، ص427، ب23، ح1؛ ج15، ص268، ب2، ح1.

7ـ بحارالانوار، ج43، ص337، ب16، ح9؛ ج75، ص101، ب48، ح22.

8ـ همان، ج44، ص172، ح6 و 7.

9ـ همان، ص158، ح27 و ص169، ح4، و ص171، ح5.

از گوشه و كنار تاریخ، سیدعلی شفیعی، ص88. (كتابخانه صدر) زندگانی امام مجتبی(علیه‌السلام)، سیدهاشم رسولی محلاتی، ص469 ـ 484. (دفتر نشر فرهنگ اسلامی) حقایق پنهان، احمد زمانی، ص331 ـ 354. (انتشارات دفتر تبلیغات اسلامی) * چگونه خصلتی كه در جاهلیت مورد ذم و سرزنش بود و مردمان آن دوره حاضر نبودند به چنین مردی زن دهند، آن وقت حضرت علی(علیه‌السلام) فرزند زاهد و پارسای خود را چنین وصف كرده باشد؟!

10ـ مستدرك الوسائل، ج15، ص280، ب2، ح18238. (چاپ آل البیت)

11ـ همان، ح18239.

12ـ انساب الاشراف، ج3، ص25.

13ـ قوت‏القلوب، ج2، ص246.

14ـ محجة‏البیضا، ج3، ص69.

15ـ شرح نهج‏البلاغه، ج4، ص8. (چهار جلدی)

16ـ تهذیب الكمال، ج6، ص236.

17ـ سیر اعلام النبلأ، ج3، ص253، 262 و 267.

18ـ البدایة و النهایة، ج8، ص42.

19ـ روضة الصفا، ج3، ص20.

20ـ تاریخ الخلفأ، ص191.

21ـ انساب الاشراف، ج3، ص25؛ شرح نهج‏البلاغه، ج4، ص8.

22ـ حیاة الامام الحسن، ج2، ص454 ـ 456؛ حقایق پنهان، ص352 ـ 354.

23ـ مناقب ابن‏شهر آشوب، ج4، ص38؛ بحارالانوار، ج44، ص169.

24ـ مروج الذهب، ج3، ص300.

25ـ حیاة الامام الحسن(علیه‌السلام)، ج2، ص463 ـ 469 و ص457.

26ـ سنن ابی‏داود، ج2، ص632، ح2178.

27ـ وسائل‏الشیعة، ج15، ص268؛ مكارم‏الاخلاق، ص225؛ مجمع‏البیان، ج10، ص304.

28ـ همان، ص267، ح3.

29ـ المبسوط، ج5، ص3؛ مفاتیح الشرایع، ج2، ص312؛ جواهرالكلام، ج32، ص116؛ الفقه علی المذاهب الاربعة، ج4، ص296.

30ـ الفقه علی المذاهب الاربعة، ج4، ص296.

31ـ بحارالانوار، ج43، ص399.

32ـ فراید السمطین، ج2، ص68؛ بحارالانوار، ج16، ص60.

33ـ در پایان، مناسب است فهرستی از نوشته‏هایی كه به تحلیل و ارزیابی این مسأله پرداخته، ارایه گردد: حیاة الامام الحسن(علیه‌السلام)، باقر شریف القرشی، ج2، ص457 ـ 472. (دار الكتب العلمیة) نظام حقوق زن در اسلام، شهید مطهری، ص306 ـ 309. (انتشارات صدرا) زندگی امام حسن(علیه‌السلام)، مهدی پیشوایی، ص31 ـ 39. (انتشارات نسل جوان) الامام المجتبی(علیه‌السلام)، حسن المصطفوی، ص228 ـ 234. (مكتب المصطفوی)

مهدی مهریزی

در رابطه با این محتوا تجربیات خود را در پرسان به اشتراک بگذارید.
مطالب مرتبط مجموعه :
آخرین مطالب سایت