کلاغه

یک سعر زیبا و دوست داشتنی درمورد کلاغه، با هم بخوانیم و لذت ببریم....
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :
کلاغه

دلش سوخت
برای تکه ی نان
که مانده بود تنها
کنار یک خیابان

کلاغه

به نان گفت:
چه حیف! پَر نداری
از آسمان آبی
چه بد! خبر نداری

کلاغه

نوکش را
به سوی تکه نان برد
پرید و تکه نان را
خودش به آسمان برد

مطالب مرتبط:
مرغ سفید
نی نی زنبور
نی نی گربه

کودک و نوجوان تبیان
تنظیم: فهیمه امرالله- شاعر: افسانه شعبان نژاد
در رابطه با این محتوا تجربیات خود را در پرسان به اشتراک بگذارید.
مطالب مرتبط مجموعه :
آخرین مطالب سایت