انقلاب اسلامی؛ بنیادگرا یا اصولگرا؟
بنیادگرایی تحجر است یا پایبندی به اصول؟
نهضتی که بر ارزشهای اولیهی اسلامی معتقد است و پیروزی و بهروزی کشورهای اسلامی را در بازگشت به آن ارزشها میداند و نه از الگوی کشورهای غربی برای پیروی استفاده میکند و نه از الگوی کشورهای شرقی.
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :
تاریخ :
دوشنبه 1397/06/19
کلمهی بنیادگرایی برگرفته از کلمهی لاتینی fundamentum به معنای شالوده و اساس است. بنیادگرایی یک اصطلاح قدیمی است که در گذشته در مورد متعصبین مذهبی، بخصوص آن دسته از مسیحیانی که حاضر به پذیرفتن هیچگونه تعبیر و تفسیر و انحرافی در کتاب مقدس نیستند، به کار میرفت.[1] همچنین بنیادگرایی ایدئولوژی سیاسی مبتنی بر سیاسی کردن دین با هدف استقرار بخشیدن حاکمیت خدا بر نظام دنیوی است. اصطلاحا بنیادگرا به کسی اطلاق میشود که معتقد به معنای تحتاللفظی و کلمه به کلمهی محتوای کتاب مقدس است و خود را مقید به تفسیر آن نمیداند.
بر طبق نظریهی معترضان بنیادگرا، جامعه باید اصالت و خلوص ریشههای مقدسش را احیا نماید. آنان تمایز دقیقی را بین امور عمومی و خصوصی، بین نگرانیهای مقدس و سکولار و بین واقعیت هنجاری و تجربی قایل نیستند. ارزشهای مقدس و منافع مادی سکولار باید به هم آمیخته شوند، نه اینکه از یکدیگر جدا فرض شوند. قوانین، سیاستها و موسسات دولتی باید بر پایهی بنیانی مذهبی بنا شوند.
بنیادگرایی اسلامی
بنیادگرایان اسلامی مایلند که برتری دین بر سیاست را برقرار نمایند، یک دینسالاری که توسط پیشوایان دینی رهبری میشود، نه به وسیله مقامات غیرمذهبی
بنیادگرایی در اسلام به معنای اعتقاد به حقیقت لفظی(نصگرایی) قرآن نیست زیرا همه مسلمانان این حقیقت را پذیرفتهاند و از این حیث، تمامی مسلمانان بنیادگرا میباشند؛ بلکه به معنای یک ایمان قوی و خدشهناپذیر به عقاید اسلامی به عنوان اصول بسیار مهم حیات اجتماعی و سیاسی، و نیز اخلاق فردی است. بنیادگرایان اسلامی مایلند که برتری دین بر سیاست را برقرار نمایند، یک دینسالاری که توسط پیشوایان دینی رهبری میشود، نه به وسیله مقامات غیرمذهبی، و نیز اجرای شریعت(یا قانون اساسی) بر اساس اصول بیان شده در قرآن.
اگر این سه مولفه را دارید پس بنیادگرایید
به عنوان یکی از مخالفین بنیادگرایی، سه مولفه اصلی برای بنیادگرایی ذکر میکند و به اعتقاد او بنیادگرایی اسلامی به مسلک و راه و رسمی اطلاق میشود که به سه قضیه با هم اعتقاد داشته باشد:1.عدم کفایت عقل در حل مسائل مادی و این جهانی از منظر بنیادگرایان اسلامی: قضیه اول اینکه انسان قدرت راه حل مسائل و مشکلات این جهانی را با استمداد از عقل خودش ندارد. به الفاظ توجه کنید. اولین گزاره مورد اعتقاد این است که انسان با استمداد از عقل خودش یعنی با استمداد از مجموع قوای ادارکی خودش قدرت حل مسائل این جهانی و رفع مشکلات این جهانی خودش را ندارد.
بنیادگرایان معتقدند کسی که می خواهد متدین به دین اسلام باشد باید جدیت داشته باشد در جهت بدست گرفتن قدرت سیاسی.
2. لایزالی بودن احکام فقهی از منظر بنیادگرایان اسلامی: قضیه دوم که بنیادگرایان اسلامی معتقدند این است که احکام فقهی لایزالیاند و تا ابد معتبراند. یعنی احکامی نیستند که در مکانی و نه در مکانی دیگر کاربرد داشته باشند. در زمانی و نه در زمان دیگری کاربرد داشته باشند در اوضاع و احوالی و نه در اوضاع و احوال دیگری در جامعهای و در تمدنی و نه در جامعه و تمدن دیگری معتبر باشند. معتقدند که احکام فقهی احکامی هستند که اعتبار و حجیت همیشگی، ابدی و همه جایی دارند.
3. اعتقاد بنیادگرایان مبنی بر اینکه تشکیل حکومت و کسب قدرت سیاسی ذات اسلام و بر مسلمان فرض است: قضیه سوم مورد اعتقاد بنیاد گرایان اسلامی این است که ارتباط اسلام با حکومت عارضی و اتفاقی نیست و ارتباط با سیاست و حکومت در ذات اسلام عجین است.
بنیادگرایان معتقدند کسی که می خواهد متدین به دین اسلام باشد باید جدیت داشته باشد در جهت بدست گرفتن قدرت سیاسی. پیوند ذات اسلام با سیاست و قدرت سیاسی عارضی و اتفاقی نیست. اصلا این دین دینی است که با سیاست و با دست گرفتن قدرت سیاسی ارتباط تنگاتنگ دارد.
رهبر انقلاب: با افتخار بنیادگرا هستیم
بر خلاف تقریر رائج از بنیادگرایی که محور آن خردگریزی و تحجرمابی است، مقام معظم رهبری رویکردی دیگر به مسئله بنیادگرایی دارند و اساسا مطرح شدن مفاهمی همچون بنیادگرایی و نسبت دادن آن به کشورهای اسلامی را یک بازی سیاسی در جهت مقابله با ارزشهای اصیل اسلامی معرفی می کنند:بنیادگرایی از نظر ما، یعنی پایبند بودن به اصول و بنیادهای دینی. اینکه چیز بدی نیست؛ ما افتخار هم میکنیم. وقتی هم میگویند «آقا، شما بنیادگرا هستید»، میگوییم «البته که ما بنیادگرا هستیم.
رهبر انقلاب گسترش بیداریهای اسلامی را عامل مطرح کردن پروژه بنیادگرایی اسلامی میدانند: «آنچه آنان نام «بنیادگرایی» بر آن میگذارند؛ موضعگیریهای خصمانهی آنان در برابر بیداری اسلامی... هویت اسلامی از سوی مسلمین جهان است.»[3]
«در همین چند روز قبل، یکی از سردمداران رژیم صهیونیستی گفته بود «ما از لشکرها و ارتشهای عرب نمیترسیم؛ از بنیادگرایی اسلامی میترسیم.» بله؛ ما با اینکه در همهی مسائل با دشمن صهیونیستی مخالفیم، در این یک حرف، با آنها موافقیم. آنچه علاج صهیونیستها را میکند، همین بیداریِ اسلامی است و بس. آنچه میتواند سرزمین فلسطین را آزاد کند، بیداری ملتهای مسلمان و بیداری اسلامی است.»[4]
آیت الله خامنهای معنای صحیح بنیادگرایی را پایبندی به اصول و باورهای دینی معرفی میکنند: «بنیادگرایی یعنی چه؟ برداشت من و شما از بنیادگرایی، غیر از متفاهم تودهی مردم و فضای ذهنی مردم در غرب است. بنیادگرایی از نظر ما، یعنی پایبند بودن به اصول و بنیادهای دینی. اینکه چیز بدی نیست؛ ما افتخار هم میکنیم. وقتی هم میگویند «آقا، شما بنیادگرا هستید»، میگوییم «البته که ما بنیادگرا هستیم.» انکار و نفی هم نمیکنیم. پایبندی به اصول که بد نیست! شرافت اخلاقی هم یک اصل است؛»[5]
پینوشتها:
[1]طلوعی، محمود؛ فرهنگ جامع سیاسی، تهران، ص 285
[2]پیام به کنگره عظیم حج، ۱۳۷۲/۰۲/۲۸
[3] پیام به کنگره عظیم حج، ۱۳۷۱/۰۳/۱۳
[4]بیانات در مراسم ششمین سالگرد رحلت امام خمینی (رحمهالله)،۱۳۷۴/۰۳/۱۴
[5]بیانات در دیدار جمعی از روحانیون،۱۳۷۱/۱۱/۲۵
منابع:
-فیشهای بنیادگرایی/دفتر اطلاع رسانی مقام معظم رهبری؛
-"بنیادگرایی" به قلم محمد علی زندی/پژوهشکده باقرالعلوم(ع)؛
-"رهایى از بنیادگرایی دینى" سخنرانی مصطفی ملکیان/سایت صدانت
مطالب مرتبط مجموعه : فلسفه و كلام
آخرین مطالب سایت