راهکارهای هنجارسازی مصرف کالای ایرانی

باید به مصرف‌کنندۀ ایرانی تفهیم شود که دیگران نسبت به کالای وطنیِ خود، تعصّب و جدّیّت دارند و مصرانه و غیورانه، کالاهای غیرِ خودی و غیرِ بومی را مصرف نمی‌کنند، تا به این واسطه، اقتصادِ ملّی‌شان رونق یابد.
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :
 

بر این اساس، راهبردهای فرهنگی و ذهنیِ تبدیل کردنِ مصرفِ کالای ایرانی به یک هنجار/ ارزش/ فضیلت/ خواستِ جمعی، عبارت خواهد بود از:

۱ـ تظاهرِ گروه‌های مرجع به مصرفِ کالای ایرانی

رفتارهای عمومِ مردم، تا حدّ زیادی، متأثّر از رفتارهای «گروه‌های مرجع» است و گروه‌های مرجع از این لحاظ، فضای جامعه را در دست دارند و جامعه‌گردانی می‌کنند. از این‌رو، باید برای تغییرِ رفتارهای مصرفیِ گروه‌های مرجع، چاره اندیشید و آنها را متقاعد کرد که کالاهای ایرانی مصرف کنند. حتّی دعوتِ تهی از عمل و متناقض با آن نیز سودی نخواهد بخشید و فرهنگِ مصرف را تغییر نخواهد داد، بلکه مردم باید به چشمِ خویش ببیند که خواص و نخبگانِ اجتماعی، مشتاقانه و از سرِ اختیار و میلِ خویش، کالای ایرانی مصرف می‌کنند.

۲ ـ اعتباربخشی و تأییدِ حاکمیّتیِ کالای ایرانی

حاکمیّتِ سیاسی نباید بی‌طرف و بی‌تفاوت، نظاره‌گر باشد یا خطابه‌خوابی و توصیه کند، بلکه باید در عمل، اعتبارِ خودش را برای حمایتِ از کالای ایرانی، هزینه کند. به بیانِ دیگر، تأییدِ رسمی و حاکمیّتیِ کالاهای ایرانی برای اصلاحِ ذهنیّتِ جمعی، لازم است و دولت باید مناسباتِ میانِ تولیدکنندۀ ایرانی و مصرف‌کنندۀ ایرانی را بازسازی و اصلاح کند.

۳ ـ تحریکِ انگیزه‌های ملّی/ وطنی

باید به مصرف‌کنندۀ ایرانی تفهیم شود که دیگران نسبت به کالای وطنیِ خود، تعصّب و جدّیّت دارند و مصرانه و غیورانه، کالاهای غیرِ خودی و غیرِ بومی را مصرف نمی‌کنند، تا به این واسطه، اقتصادِ ملّی‌شان رونق یابد. همچنین باید گفته شود ما در متنِ یک «جنگِ اقتصادیِ تمام‌عیار» قرار داریم، به‌طوری‌که هدفِ دشمن، «فروپاشی و نابودیِ اقتصادِ ملّیِ ما» است و ما با مصرفِ کالاهای خارجی، در واقع، آب به آسیابِ دشمن می‌ریزیم و در جبهۀ او قرار گرفتیم. تقویتِ دولت- ملّت در مقابلِ موجِ تحمیلیِ جهانی‌سازیِ سرمایه‌سالارانه، راهکارِ در امان ماندن از این چالشِ بزرگ است و این میسّر نیست، مگر از طریقِ مصرفِ کالاهای ایرانی. شعارِ «ایرانی، ایرانی بخر»، شعاری‌ست که اکنون به یک «ضرورتِ ملّی و وطنی» تبدیل شده است و مردم باید به خوبی، از این حقیقت مطلع شوند.


۴ ـ تحریکِ انگیزه‌های انسانی/ احساسی

مصرف‌کنندۀ ایرانی باید بداند که مصرفِ کالای خارجی، «ضدّ انصاف/ مروّت/ مردانگی» است؛ زیرا با چنین اقدامی، چرخِ اقتصادِ ملّی، متوقف می‌شود و کارخانه‌ها و کارگاه‌ها، یکی پس از دیگری از حرکت و تولید بازمی‌ایستند و در نهایت، جوانانِ ایرانی «بیکار» می‌شوند. و بیکاری و دشواریِ معیشتی نیز، چیزی‌ست که هزارویک مفسده را می‌پروراند و جامعه را به آسیب‌ها و آفت‌های گوناگونی، مبتلا می‌کند. بیکاری، امّ‌الفساد است و احتیاج به نانِ شب، مبدأ امراضِ اجتماعیِ دیگری. پس نباید با خریدِ کالای خارجی، جوانانِ خود را بیکار و زندگی‌شان را با بحران روبرو کنیم.

۵ ـ تحریکِ انگیزه‌های دینی/ اسلامی

اگر ما در متنِ جنگِ اقتصادی با دشمن به‌سرمی‌بریم و اگر دشمنِ ما، جزء «جنودِ شیطان» و «مظهرِ کفر و شرک و طغیان» است، باید خریدِ کالاهای خارجی را بر خود تحریم کنیم. از این گذشته، قاعدۀ «نفیِ سبیل» و اجتناب از استیلای اجانب بر مسلمانان و جامعۀ اسلامی نیز از سوی دیگر، ما را به‌عنوانِ «مسلمان» برمی‌انگیزاند که دیگران و بیگانگان را بر اقتصادِ ملّی‌مان حاکم نکنیم، بلکه از طریقِ خریدِ کالای ایرانی، به «ایرانیِ مسلمان و هم‌کیشِ خود»، کمک کنیم.

۶ـ تلازمِ پیشرفت و ارتقای کیفیّت با روندِ عملیِ مصرف

دیگر این‌که باید در برابرِ این فکرِ غلط که افکارِ عمومی القاء و تحمیل شده که «شرطِ مصرف، کیفیّت است»، تفهیم شود که یا باید ریاضتِ اقتصادی را تحمّل کنیم و پاره‌ای کاستی‌ها و نقایص را بپذیریم تا در بسترِ یک «روندِ عملی و توأم با مصرف»، برطرف شوند، و یا این‌که باید همچنان در درونِ چرخۀ باطلِ کنونی، غوطه‌ور و سرگردان باشیم. به بیانِ دیگر، کیفیّت در «جریان/ روندِ مصرف»، پیشرفت می‌کند و راه پیشرفتِ اقتصادی، همین است و این فرایندی است که تجربۀ تاریخیِ کشورهای پیشرفته، آن را تأیید می‌کند. اما «روزمره‌اندیشی/ نگاه کوتاه‌مدّت/ بسندگی به مطالباتِ کنونی» و «شخصی‌اندیشی/ تقدّم منافعِ شخصی بر منافعِ جمعی»، همچون دیواری بُتونی در برابرِ مصرفِ کالای ایرانی، قدم افراشته و اقتصادِ ملّیِ ما را دچارِ اختلال کرده است. باید در عقلِ معاشِ خویش، تجدیدِ نظر کنیم و به این حقیقت بیندیشیم که منافعِ مترتّب مصرفِ کالای ایرانی، در بلندمدّت به خودِ ما بازخواهد گشت.

۷ـ تحدیدِ تبلیغاتِ کالاهای خارجی در رسانه‌های رسمی

باید سیاستِ فرهنگی ِانقباضی را در پیش بگیریم، اما نسبت به اغیارِ فرهنگی. این‌که رسانه‌های مختلفِ ما، به جولانگاهِ محصولات و کالاهای خارجی تبدیل شوند و مصرف‌کنندۀ ایرانی، به هر سو که نظر کند، اثری از توصیه و ترغیب به مصرفِ کالاهای خارجی را ببیند، به هیچ‌رو، معقول و موجّه نیست. مگر می‌توان پذیرفت که این‌همه تحریص و تحریک، بی‌اثر و عقیم است و «ذهن و دلِ مصرف‌کنندۀ ایرانی» را به تصرّفِ خویش درنخواهد آورد؟! پس باید به سلطنتِ تبلیغِ کالاهای خارجی در رسانه‌های بومی و وطنی خاتمه دهیم.

۸ ـ زدودنِ حسِ خودباختگی و خودکمتربینیِ ملّی

جامعه و مردمانِ ما در طولِ حاکمیّتِ سلسلۀ قاجار و پهلوی، چه از سوی زمامدارانِ دست‎‌نشاندۀ مستبد، و چه از سوی روشنفکرانِ غربزده، همواره «تحقیر» و «تمسخر» شده است. «عزّت و غرورِ ملّیِ» ما ایرانیان، زخم‎‌خورده است و ما همچنان گرفتارِ بیماریِ تاریخی و ریشه‌دارِ «غرب‌زدگی» هستیم. فکرِ ویرانگرِ «ما نمی‌توانیم»، جرأت و شهامتِ اقدام را از ما ستانده و ما را به برتریِ قهری و اجتناب‌ناپذیرِ غرب، مؤمن و معتقد کرده است. همچنان که اشاره شد، این وضع، ریشه‌های عمیقِ تاریخی دارد اما هنوز هم در جریان است و کسانی می‌کوشند از طریقِ تخریب و تضعیفِ غرورِ ملّی، ما را به دنبالۀ غرب تبدیل کنند. در مقابل، ما باید «روحیّۀ اعتمادبه‌نفسِ ملّی» را در مردم بازسازی کنیم و «بازگشتِ به خویشتنِ فرهنگی» را به‌عنوانِ یک راهبردِ کلان و اساسی، در پیش گیریم.

منبع:
بخشی از یادداشت "منطقِ فرهنگی و انقلاب در عقلانیت مصرف" به قلم مهدی جمشیدی به نقل از خبرگزاری مهر
در رابطه با این محتوا تجربیات خود را در پرسان به اشتراک بگذارید.
مطالب مرتبط مجموعه : فلسفه و كلام
آخرین مطالب سایت