زندگی و شخصیت اشو

لطفا در مورد زندگی و شخصیت اشو اگر مطلبی دارید برایم ارسال فرمایید؟
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :
 

لطفا در مورد زندگی و شخصیت اشو اگر مطلبی دارید برایم ارسال فرمایید؟

اشو در سال 1931 در هند ديده به جهان گشود. وي در سال 1953 رشته فلسفه را به پايان رساند و به مدت 9 سال در دانشگاه جبال پور هند به تدريس فلسفه مشغول بود و سال¬ها به مذاکره علمي با بزرگان فلسفه و عالمان هندي پرداخت. اشو در سال 1974 اقدام به تاسيس يک مرکز مراقبه(به نام کمون بين المللي اشو) در هند نمود که بعداً به يکي از بزرگترين مرکز مراقبه در هند تبديل شد.
وي در سال 1981 به آمريکا مهاجرت کرد. در اين سفر توانست مريدان زيادي گرد آورد بطوري که شاگردان وي شهرکي به نام وي در يکي از اماکن آمريکا بنا کردند. اما بعداز 4 سال در يک اقدام مبهم، دولت آمريکا دستور اخراج اشو را صادر کرد.

در مورد اخراج اشو دو نظريه وجود دارد:

«پيروان و مريدان اشو مي گويند اشو کليه ارزش هاي جامعه آمريکا را زير سوال برده و راهي جديد جلوي انسان ها قرار مي¬داد بنابراين سران آمريکا از او احساس خطر کردند و او را اخراج کردند. اما گروهي ديگر معتقدند که اشو به دليل افساد اخلاقي افراطي که در آمريکا در پيش گرفته بود اخراج شد. گفتني است که اسناد سازمان اتباع خارجه آمريکا که وزارت امور خارجه هند هم آنها را تاييد مي¬کند مويد نظر دوم است.
اشو اهل نوشتن نبود و هرگز کتابي ننوشت اما آثار او همه از سخنراني هاي وي گرفته شدند. سخنراني هاي اشو را بيش از 7000 جلسه شمرده اند. وي سخنوري چيره دست بود که توانست پيروان زيادي از کشورهاي مختلف به مکتب خود جذب کند.
اشو مطالب زيادي در تاييد و ترويج يوگا دارد تا جایی که يک کتاب مستقل از اشو به نام «هفت بدن هفت چاکرا»(که مراقبه اشو را در قالب تعاليم يوگا آموزش مي دهد) به چاپ رسيده است.
اشو همين طور از يکي از آيين هاي هندي به نام آيين تنتره به شدت تاثير پذيرفته و اين مطلب را در مباحث زيادي به طور شفاف يادآوري کرده است. وي همچنين از کسي به نام شيخ کبير و از بودا متاثر است و همين طور پاره¬اي از تعليمات مولوي را در آثارش منعکس کرده است. از نظر مبنايي وي مفاهيمي مثل تناسخ (حلول ارواح گذشته در پيکر جنين يا در پيگر موجودات ديگر) و روح کيهاني را پذيرفته است.
حس تمرد و عصيان اشو طوري بوده است که در کودکي که دانش آموز بوده پاهايش را روي ميز قرار مي¬داد. وي در جواب اعتراض معلم مي گفت: ميز اعتراضي ندارد، اين مسئله اي است بين من و ميز ... اين طوري بهتر مي توانم مطالب نامفهوم شما را بفهمم.
روزي اشو برخلاف هنجارهاي موجود موي سرش را بلند مي گذارد و تعدادي فکر مي کنند وي دختر است. پدر اشو نمي تواند کنايه هاي مردم را بشنود به عنوان اعتراض موي سر اشو را مي کند. اشو به سلماني مي رود و موي سرش را از ته مي تراشد. ـ در هند کسي که پدرش مرده اين کار را انجام مي دهد،اشو بعد از نقل عکس العملش در مقابل پدرش مي¬گويد: «اين آخرين کاري بود که پدرم با من کرد.چون مي دانست پاسخ خطرناک تر خواهد بود.»
منبع:پرسمان
این مطلب صرفا جهت اطلاع کاربران از فضای رسانه‌ای بازنشر شده و محتوای آن لزوما مورد تایید تبیان نیست .
مطالب مرتبط مجموعه :
آخرین مطالب سایت