محرم - بزرگداشت عاشورا - فواید عزاداری

حسين(ع) روز عاشورا چگونه به شهادت رسيد، اما آيا دانسته‏ هاى شما اشك شما را جارى مى‏كند؟ وقتى در مجالس شركت مى‏كنيد و مرثيه خوان مرثيه مى‏ خواند، مخصوصاً اگر لحن خوبى هم داشته باشد و به صورت جذابى داستان كربلا را براى شما بيان كند، آن گاه مى ‏بينيد كه بى ‏اختيار اشك شما جارى مى ‏شود.
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :


محرم - بزرگداشت عاشورا - فواید عزاداری

 بحث درباره شخصيت سيدالشهداء(ع) در قالب تشكيل ميزگردها، كنفرانس‏ ها، سخنرانى ها، نوشتن مقالات و امثال اين قبيل كارهاى فرهنگى، علمى و تحقيقات، بسيار مفيد و لازم است و البته در جامعه ما نيز انجام مى‏ شود و به بركت نام سيدالشهداء(ع) و عزادارى آن حضرت، بحث، گفت و گو و تحقيقات زيادى درباره اين امور صورت مى‏ گيرد و مردم نيز معارف را فرا مى‏ گيرند.
اين فعاليت‏ها به جاى خود لازم است، اما آيا براى اينكه ما از حادثه عاشورا بهره بردارى كامل كنيم، اين اقدامات كافى است؟ يا اينكه امور ديگرى نيز مثل همين عزادارى‏ها به جاى خود لازم است؟
جواب دادن به اين سؤال متوقف بر اين است كه ما نظرى روان شناسانه به انسان بيندازيم و ببينيم عواملى كه در رفتار آگاهانه ما مؤثر است، فقط عامل شناختى و معرفت است يا عوامل ديگرى هم در شكل دادن رفتارهاى اجتماعى ما مؤثر است.
هنگامى كه در رفتارهاى خود دقت كنيم، درمى‏ يابيم كه در رفتارهاى ما دست كم دو دسته از عوامل نقش اساسى ايفا مى‏ كنند. يك دسته عوامل شناختى كه موجب مى ‏شود انسان مطلبى را بفهمد و بپذيرد. طبعاً مطلب مورد نظر از هر مقوله‏اى كه باشد، متناسب با آن از استدلال عقلى، تجربى و يا راه‏هاى ديگر استفاده مى ‏شود.
قطعاً شناخت در رفتار ما تأثير زيادى دارد، اما يگانه عامل مؤثر نيست. عوامل ديگرى هم هستند كه شايد تأثير آنها در رفتار ما بيش‏تر از شناخت باشد. اين عوامل را به طور كلى احساسات و عواطف، تمايلات، گرايش‏ها مى‏ نامند. اين‏ها سلسله اى از عوامل درونى و روانى است كه در رفتار ما مؤثر است.
هرگاه شما رفتار خود را تحليل كنيد، - خواه رفتار مربوط به زندگى فردى و خانوادگى، خواه رفتار اجتماعى و يا سياسى شما باشد - خواهيد ديد، عامل اصلى كه شما را به انجام آن رفتار واداشته، چه بسا عوامل تحريك كننده و برانگيزاننده باشد.
مرحوم شهيد استاد مطهرى در اين باره مى ‏فرمايند: «عاملى بايد در درون ما باشد تا ما را برانگيزاند. بايد براى هر كارى ميلى داشته باشيم تا آن كار را انجام دهيم. بايد شور و شوقى نسبت به انجام آن كار پيدا كنيم، علاقه اى نسبت به آن كار داشته باشيم تا بر انجام آن اقدام كنيم. فقط شناختْ كافى نيست تا ما را به حركت درآورد. عامل روانى ديگرى نياز داريم تا ما را به سوى كار برانگيزاند و به طرف انجام كار سوق دهد. اين گونه عوامل را انگيزه‏ هاى روانى، احساسات و عواطف و مانند آنها مى‏ نامند. اين عوامل در مجموع، ميل به حركت را در انسان به وجود مى‏ آورد، عشق به انجام كار را ايجاد مى‏ كند و شور و هيجان به وجود مى‏ آورد. تا اين عوامل نباشد كار انجام نمى‏ گيرد. حتى اگر انسان به يقين بداند كه فلان ماده غذايى براى بدن او مفيد است، اما تا اشتها نداشته باشد و يا تا اشتهاى او تحريك نشود، به سراغ خوردن آن غذا نمى ‏رود. اگر فرضاً اشتهاى كسى كور شود و يا به بيمارى مبتلا شود كه اشتها پيدا نكند، هر چه به او بگويند كه اين ماده غذايى براى بدن او خيلى مفيد است، تمايلى به خوردن آن پيدا نمى ‏كند؛ پس غير از آن دانستن، بايد اين ميل و انگيزه نيز در درون انسان باشد. مسائل اجتماعى و سياسى هم همين حكم را دارد. هر چه شخص بداند فلان حركت اجتماعى خوب و مفيد است، تا انگيزه اى براى انجام آن حركت نداشته باشد، حركتى انجام نمى ‏دهد».
حال، بعد از اينكه پذيرفتيم براى حركت‏هاى آگاهانه و رفتارهاى انسانى، دو دسته عوامل شناختى و انگيزشى يا عواطف و احساسات لازم است و بعد از اينكه دانستيم حركت سيدالشهداء(ع) چه نقش مهمى در سعادت انسان‏ها داشته است، متوجه خواهيم شد اين شناخت خود به خود براى ما حركت آفرين نمى ‏شود. هنگامى دانستن و به ياد آوردن آن خاطره‏ ها ما را به كارى مشابه كار امام(ع) و به پيمودن راه او وا مى‏ دارد كه در ما نيز انگيزه اى به وجود آيد و بر اساس آن، ما هم دوست داشته باشيم آن كار را انجام دهيم.
خودِ شناخت، اين ميل را ايجاد نمى ‏كند؛ بلكه بايد عواطف ما تحريك شود و احساسات ما برانگيخته شود تا اينكه ما هم بخواهيم كارى مشابه كار او انجام دهيم.
جلسات بحث و گفت و گو و سخنرانى‏ ها مى‏ تواند آن بخش اول را تأمين كند؛ يعنى، شناخت لازم را به ما بدهد. اما عامل ديگرى هم براى تقويت احساسات و عواطف لازم داريم، البته خود شناخت، يادآورى و مطالعه يك رويداد مى‏تواند نقشى داشته باشد، اما نقش اساسى را چيزهايى ايفا مى‏كند كه تأثير مستقيمى بر احساسات و عواطف ما داشته باشد.
هنگامى كه صحنه اى بازسازى مى‏شود و انسان از نزديك به آن صحنه مى ‏نگرد، اين مشاهده با هنگامى كه انسان بشنود چنين جريانى واقع شده، يا اينكه فقط بداند چنين حادثه اى اتفاق افتاده است، بسيار تفاوت دارد.
نمونه اين مسأله را شما خود بارها تجربه كرده ايد. مكرراً حوادث عاشورا را شنيده ايد و در ذهن شما جاى گرفته است. مى‏دانيد امام حسين(ع) روز عاشورا چگونه به شهادت رسيد، اما آيا دانسته‏ هاى شما اشك شما را جارى مى‏كند؟ وقتى در مجالس شركت مى‏كنيد و مرثيه خوان مرثيه مى‏ خواند، مخصوصاً اگر لحن خوبى هم داشته باشد و به صورت جذابى داستان كربلا را براى شما بيان كند، آن گاه مى ‏بينيد كه بى ‏اختيار اشك شما جارى مى ‏شود.
اين شيوه مى‏تواند در تحريك احساسات شما تأثيرى داشته باشد كه خواندن و دانستن، چنان اثرى را ندارد. به همين نسبت آنچه ديده مى‏ شود، به مراتب مؤثرتر از شنيدنى ‏ها است. منظور از اين توضيحات آن بود كه ما علاوه بر اينكه بايد بدانيم چرا ابى عبد الله(ع) قيام كرد، بدانيم كه چرا مظلومانه شهيد شد، بايد اين مطلب به گونه ‏اى براى ما بازسازى شود تا عواطف و احساسات ما برانگيخته‏ تر شود. هر اندازه اين‏ها در برانگيخته‏ تر شدن عواطف و احساسات ما مؤثرتر باشد، حادثه عاشورا در زندگى ما مؤثرتر خواهد بود.
بنابراين صِرف بحث و بررسى عالمانه واقعه عاشورا، نمى ‏تواند نقش عزادارى را ايفا كند. بايد صحنه‏ هايى در اجتماع به وجود آيد كه احساسات مردم را تحريك كند. همين كه صبح از خانه بيرون مى‏آيند، مى‏ بينند شهر سياه پوش شده است، پرچم‏هاى سياه نصب شده است ... خود اين تغيير حالت، دل‏ها را تكان مى‏ دهد.
گرچه مردم مى‏ دانند فردا محرم است، اما ديدن پرچم سياه، اثرى را در دل آنان مى‏ گذارد كه دانستن اينكه فردا اول محرم است، آن اثر را نمى‏ گذارد. راه انداختن دسته ‏هاى سينه زنى با آن شور و هيجان خاص خود مى‏ تواند، آثارى را به دنبال داشته باشد كه هيچ كار ديگر آن آثار را ندارد.
اينجا است كه متوجه مى‏ شويم چرا حضرت امام ‏قدس سره بارها مى ‏فرمود آنچه داريم از محرم و صفر داريم. چرا اين همه اصرار داشت كه عزادارى به همان صورت سنتى برگزار شود؟ چون در طول سيزده قرن تجربه شده بود كه اين امور نقش عظيمى در برانگيختن احساسات و عواطف دينى مردم ايفا مى‏ كند و معجزه مى‏ آفريند.
تجربه نشان داده كه بيش‏تر پيروزى ‏هايى كه در دوران انقلاب و يا در دوران جنگ در جبهه‏ ها حاصل شد، در اثر شور و نشاطى بود كه مردم در ايام عاشورا و به بركت نام سيدالشهداء(ع) حاصل مى‏ كردند. اين تأثير كمى نيست. با چه قيمتى مى ‏شود چنين عاملى را در اجتماع آفريد كه اين همه شور و حركت در مردم ايجاد كند؟ اين همه عشق مقدس بيافريند، تا جايى كه افراد را براى شهادت آماده كند؟ اگر بگوييم در هيچ مكتبى و يا در هيچ جامعه اى چنين عاملى وجود ندارد، سخن گزافى نگفته ایم.
منبع:پرسمان
این مطلب صرفا جهت اطلاع کاربران از فضای رسانه‌ای بازنشر شده و محتوای آن لزوما مورد تایید تبیان نیست .
مطالب مرتبط مجموعه :
آخرین مطالب سایت