زندگينامه امام باقر (ع)
زندگي امام باقر (ع) چگونه بود؟
حضرت امام محمد الباقر (ع) امامي است كه همة لحظات عمر با بركتش، در راه ارشاد و هدايت انسانها به پايان رسيد. امامي كه از زمينهسازيهاي پدرش امام سجاد (ع) در راستاي معرفي مكتب تشيع و مبارزه با طاغوت زمان بهرهبرداري بسيار كرد،فقه ناب اسلام و اهل بيت ـ عليهم السلام ـ بزرگترين قدم را براي شناسايي تشيع و مكتب اهل بيت ـ عليهم السلام ـ برداشت. او در سن چهار سالگي در كربلا و ماجراي عاشوراي حسيني حضور داشت، و در سفر كوفه و شام همراه پدر، همة سختي اين سفر را تحمل كرد، و بر اساس فرهنگ عاشورا تربيت شد. او تجسمي از ارزشهاي والاي انساني و كمالات اخلاقي بود، پيامبر اكرم (ص) از او ياد و تجليل فراواني نموده است؛ جابر بن عبدالله انصاري ميگويد: از رسول خدا (ع) شنيدم فرمود: اي جابر! تو به مردي از خاندان من ميرسي كه همنام و همشكل من است، علم را ميشكافد و تفسير و توضيح ميدهد.[1]
زندگي امام باقر (ع) را ميتوان در سه بخش بيان نمود: 1 - امام باقر (ع)در عصر پدر (38 سال). 2 - دوران امامت (20 سال). 3 - نمونهاي از گفتار و رفتار امام باقر (ع).
بخش اول: اسم مبارك آن حضرت محمد ـ لقبش باقر، شاكر و امين. كنيهاش ابوجعفر، نام پدر گراميش علي بن الحسين (ع) و نام مادر بزرگوارش فاطمه دختر امام حسن مجتبي (ع) (در اول رجب سال 57 هـ . ق در مدينه النبي متولد و در سال 114 هـ . ق در همان شهر شهيد و از دنيا رفت. او از دو طرف نَسَبش به هاشم ميرسيد و هم از دو طرف نسبش به امام علي (ع) ميرسيد، و قبر شريفش مدينه، در قبرستان[2] بقيع كنار قبر پدر بزرگوارش امام سجاد (ع) ميباشد.
دوران عمر شريفش: (1 - سه سال و شش ماه و ده روز با جدّ بزرگوارش امام حسين (ع) . 2 - سي و چهار سال و پانزده روز با پدرش امام سجاد (ع) . 3 - نوزده سال و ده ماه و 12 روز مدت امامت).
امام صادق (ع) در بارة مقام مادر امام باقر (ع) فرموده است: «كانت صديقه لم تدرك في آل الحسن امرأهٌ مثلها»[3] او يك صديقة راستگو و راستكردار بود و در خاندان امام حسن (ع) بانويي مانند او يافت نميشود.
دوران امامت امام باقر (ع) : در محرم سال 95 هـ . ق پس از شهادت پدر بزرگوارش امام سجاد (ع) دوران امامت امام باقر (ع) هنگامي كه 38 سال از عمر شريفش ميگذشت، آغاز گرديد و تا ذيحجه 114 هـ . ق حدود 20 سال طول كشيد و امام باقر (ع)در اين مدت در مدينه زندگي ميكرد و خلفاي عصرش به ترتيب چنين بودند: 1 - وليد بن عبدالملك، كه حدود پنج ماه از امامت امام باقر (ع) در عصر خلافت او واقع شد.
2 - سليمان بن عبدالملك، از سال 96 تا 99 هـ . ق كه چهار سال و دو ماه از امامت امام باقر (ع) در اين عصر بود.
3 - عمر بن عبدالعزيز، از سال 99 تا 101 كه دو سال و پنج ماه از امامت امام باقر (ع) با اين عصر مصادف شد.
4 - يزيد بن عبدالملك، از سال 101 تا 105 هـ . ق كه چهار سال و دو ماه از امامت امام باقر (ع) در اين عصر بود.
5 - هشام بن عبدالملك از سال 105 تا 114 هـ .ق كه حدود 9 سال بخش آخر امامت امام باقر (ع) در اين عصر پر آشوب واقع شد، و سرانجام به دستور او توسط والي مدينه مسموم شد و به شهادت رسيد.[4]
تأسيس حوزة علميه و نهضت فرهنگي تشيّع: امام باقر (ع) دريافته بود كه فرهنگ تشيع در انزوا قرار گرفته و زير چكمة جلادان اموي، بيرمق مانده است، از اين رو لازم بود به يك انقلاب وسيع فرهنگي دست بزند و با تشكيل حوزة علميه و تربيت شاگردان برجسته، فقه آل محمد (ع) و خط فكري تشيع را آشكار سازد و آن حضرت به خوبي ميدانست كه همين موضوع زمينة عميق و بنيان كن براي مبارزه با طاغوتيان خواهد شد، و در دراز مدت، شيعيان را به صحنه ميآورد، و مكتب اهل بيت ـ عليهم السلام ـ را زنده خواهد كرد. لذا امام باقر (ع) زمينهسازي بسيار عميق و خوبي را در اين راستا نمود و پس از او فرزند برومندش امام صادق (ع) با تشكيل حوزة علمية چهار هزار شاگردي آن را به ثمر رسانيد و به عنوان يك دانشگاه عظيم اسلامي، در تاريخ اسلام آشكار و ماندگار ساخت. بنابراين ميتوان گفت: امام باقر (ع) مؤسس و بنيانگذار حوزة علمية شيعه و نهضت فكري و انقلاب فرهنگي تشيع بود.[5]
امام باقر (ع) شاگرداني مانند: محمد بن مسلم، زراره بن اعين، ابوبصير، بريد بن معاويه را تربيت كرد كه امام صادق (ع) فرمود: اين چهار نفر مكتب و احاديث پدرم را زنده كردند. و فرمود: صلوات خدا بر آنها در حال زندگي وپس از مرگ[6]. يكي از شاگردان پرورش يافتة امام باقر (ع) يعني جابر بن يزيد جُعفي پس از هيجده سال كسب علم و آموختن هفتاد هزار حديث از محضر امام باقر (ع) هنگام وداع از آن حضرت (براي مراجعت به كوفه) از ايشان تقاضاي حديث و پند و نصيحت ميكند! امام باقر (ع) ميفرمايد: بعد از هيجده سال كسب علم و كمال بس نيست؟ جابر عرض ميكند: آري شما دريايي هستيد كه آبش تمام نميشود و به قعر آن نميتوان رسيد. امام باقر (ع) ميفرمايد: سلام مرا به شيعيانم برسان و به آنها اعلام كن بين ما و خداوند هيچ خويشاوندي نيست، و به پيشگاه خداوند كسي نزديك نگردد مگر در پرتو اطاعت و پيروي، اي جابر كسي كه خدا را اطاعت كند و ما را دوست بدارد، او دوست ما خواهد بود، و كسي كه نافرماني خدا كند دوستي ما به حال او سودي نخواهد بخشيد.[7]
----------------------------
[1] - اصول كافي، ج 1، ص 469.
[2] - الارشاد شيخ مفيد، ترجمة حاج سيدهاشم رسولي محلاتي، انتشارات علميه الاسلاميه، چاپ دوم، قطع وزيري، ص 156.
[3] - اصول كافي، ج 1، ص 496.
[4] - اقتباس از تتمه المنتهي، ص 73 تا 90 از تاريخ يعقوبي آدرس داده شده.
[5] - گرچه اساس تشيع در عصر رسول خدا (ص) پيريزي شد ولي حكومت ننگين بنياميه اين اساس را درهم ريخت، امام باقر (ع) آن را نوسازي كرد.
[6] - بهجه الآمال، ج 4، ص 69 (به نقل از سيرة چهارده معصوم، محمد محمدي اشتهاردي، ص 463، نشر مطهر، 1378، قطع وزيري).
[7] - سفينه البحار، ج 2، ص 142، بحار، ج 78، ص 183.
منبع:پرسمان دانشجویی