چند دلیل بر رد وهابیت ذکر کنید؟

ابتدا پیش از نقل دلائل رد و هابیت لازم است تا مطالبی مختصر از پیشینه این فرقه بيان شود بعدا چند نمونه ازعقائد ودليل بر رد آنها را خدمتتان عرض می کنیم
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :
 

ابتدا پیش از نقل دلائل رد و هابیت لازم است تا مطالبی مختصر از پیشینه این فرقه بيان شود بعدا چند نمونه ازعقائد ودليل بر رد آنها را خدمتتان عرض می کنیم :
در آغاز قرن ۸ هجري، فردي موسوم به احمد بن تيمیه، بر برخي عقايد رايج مسلمانان انگشت اعتراض نهاد و گرايش به آنها را مايه شرك دانست(در نتيجه عالمان و فقيهان مذاهب مختلف بر او سخت گرفتند و وي را طرد و حبس كردند تا اينكه در زندان در گذشت.)
٫انديشه‏هاي باطل ابن تيمه، پس از مرگ وي نابود نشد و برخي شاگردان، مذهب وي را ترويج كردند.البته چندان اثري در ميان مسلمانان نداشت تا اينكه حدود ۵۰۰ سال بعد، آراي وي توسط فردي معروف به عبدالوهاب (كه عنوان مكتب وهابيت را به خود گرفت).، از انزوا و گمنامي به در آمد و با ترويج آن به وسيله قدرت شمشير، موجي نو از تفرقه و كشتار ميان مسلمانان به راه انداخت. (۱۲۰۶ ـ ۱۱۱۵ هـ. ق)
اين در حالي بود كه امت اسلامي از چهار سو، مورد هجمه و حمله شديد استعمار گران مسيحي قرار داشت. انگليسي‏ها، فرانسوي‏ها، روس‏ها و آمريكايي‏ها، هر يك امت مظلوم و پريشان اسلامي را مورد حمله قرار داده بودند.
در چنين دوران سختي محمد بن عبدالوهاب، مسلمانان را به جرم شفاعت خواهي از پاكان و زيارت قبور اولياي خدا، مشرك، بت پرست و واجب القتل خواند عرب‏هاي باديه نشين را برانگيخت كه مناطق شيعه نشين و سني نشين حجاز، عراق، شام و يمن را به خاك و خون بكشد و اموال مسلمانان را به عنوان غنيمت جهاد با كفار به غارت برند.
٫نكته بسيار عجيب و غير قابل هضم در اين كار، جريان فتواي محمد بن عبدالوهاب به تكفير مسلمانان جهان و تشويق پيروان خويش، به قتل و غارت آنان، به اتهام شرك و بت پرستي است كه صحنه‏هاي جانگدازي در طول دو قرن اخير پيش آورده است. خشونت و وحشي‏گري كه در ذات اين مكتب نهفته و مظاهر آن در حمله و كشتار بي سابقه مردم مظلوم كربلاي معلا، در سال ۱۳۴۳ هـ ق كه حدود ۷۰۰۰ نفر از علما، سادات و مردم را قلع و قمع كردند، نمودار گشته است.
براي روشن‏تر شدن كيفيت همكاري علماي وهابي با دولت آل سعود، سخن الياسيني را عينا نقل مي‏كنيم: «تعاليم وهابي، حكومت سعودي را در جزيرة العرب محكم و استوار كرد. محمد بن عبدالوهاب تاكيد بسيار داشت كه اطاعت حكام واجب است؛ حتي اگر ظالم باشند. اوامر حكام، تا زماني كه با قواعد دين تضاد و مخالفتي نداشته باشد، بايد اطاعت شود و علما قيم و مسئول شرح و تفسير آن قواعد هستند. عبدالوهاب، صبر در برابر ظلم حكام را توصيه مي‏كرد و از قيام مسلحانه عليه حكومت نهي مي‏كرد»
چند نمونه از عقائد وهابيت ودليل ردآنها :
وهابيون اطاعت از حاكم ظالم را جايز مي دانندولي اين تفكر مخالف قرآن است و آيات بسياري، تبعيت از ظالمان را معصيت مي‏داند و از آن نهي مي‏كند. از جمله آيه «ولا تعاونوا علي الاثم و العدوان…»(مائده /۲(
بنابراين وهابيت از فرق نسبتاً نو پاي اسلامي است، كه در زادگاه اسلام، يعني در عربستان رشد يافته و به دليل پشتوانه قوي سياسي و اقتصادي، در حال گسترش به ديگر نقاط اسلامي است. اين فرقه، تنها خود را بر حق دانسته و پيروان مذاهب ديگر اسلامي را كافر، مشرك و خارج از حوزه اسلام مي‏شمردند.
درعربستان به اجبار، آيين وهابيان رسميت يافت؛ اما تعدادي از مسلمانان مناطق شرقي كه قبلاً شيعه اثنا عشري بودند، تسليم نشدند و هنوز هم به اعتقاد خود عمل مي‏كنند.
از تفكرات وهابي ها: «تشيع مذهب جديدي است كه از فرقه هاي مجوس، مسيحيت و يهوديت مشتق شده و اين مذهب استبدادي و طاغوتي آفت و بلايي است كه توسط مراكز يهودي وفراماسونري، ياوه گويان، شيادان و احمقان ساخته و پرداخته شده است.آنان كه در مورد كفر و بي ايماني شيعيان ترديد دارند ميگويند شيعيان،مجوسي اند.»
وهابيون خود راپيروان حقيقي پيامبر (ص) و فرقه هاي ديگر سني، به ويژه شيعيان را به عنوان بدعت گذار تلقي مي كنند وعلماي وهابي جهان را به دوگروه موحدين و مشركين يا بدعت گذاران تقسيم كرده اند. اين دسته بندي تعصب آميز نشان مي دهد وهابيون هرگز گرايش هاي ديگر اسلامي را تحمل نخواهند كرد. در كتب، فتاوي و نوارهاي سخنراني آنان، كساني كه تعاليم وهابيت را نمي پذيرند، در بهترين حالت به عنوان منحرف يا ضاله و در بدترين حالت كافر معرفي شده اند. گروه نخست افراطيون مي باشندكه (شيخ بن جبرين، شيخ عبدالمحسن العبيكان، شيخ ناصرالعمر و شيخ الحذيفي) و بسياري از علماي وهابي از آن جمله اند. جوانان وهابي از اين طيف حمايت مي كنند و براي حصول اهداف خود شيوه هاي خشونت آميز را بكار مي گيرند و خاندان سلطنتي سعودي را فاسد و بي لياقت مي پندارند. از نظر آنان مقامات سعودي نبايد به شيعيان اجازه دهند اعمال بدعت آميز خود را بجاي آورند و بايد آنان را به قتل برسانند، تبعيد و سركوب كنند و يا وادار به ترك عقيده نمايند.يكي از كارگران وهابي شركت نفتي آرامكو عربستان از شيخ بن جبرين پرسيد آيا غذا خوردن يك وهابي با كارگران شيعه سر يك ميز جايزاست. شيخ بن جبرين پاسخ داد: سعي كنيد از آنان دوري كنيد و جايتان را تغيير دهيد، در غير اين صورت با طعنه و كنايه و بي احترامي نفرت خود را نسبت به آنان نشان دهيد. شما بايد سعي كنيد بطلان و كذب بودن عقايد مخرب و منحرفشان را آشكار كنيد و سپس آنان را متقاعد كنيد حقانيت مباني عقيدتي وهابيت را بپذيرند و دست از عقايد موهوم خود بردارند. اگر آنان مقاومت كردند بايد به عقوبت خود برسند و كشته شوند.
وی معتقد بود خطر شيعيان براي اسلام بيش از يهوديان و مسيحيان است وهرگز نبايد به آنان اعتماد كرد. بنابراين مسلمين بايد با نهايت احتياط باآنان برخورد كنند.
وهابي‏ها با توسل، به هر شكل آن، كاملاً مخالف بوده، آن را شرك اكبر مي‏دانند. ولي هيچ شيعه اي در زمان توسل به اهل بيت(ع)،آنان را به جاي خداوند قرار نمي دهد فقط آنها را به اين دليل كه مقربان درگاه خدا هستند شفيع خويش قرار مي دهند. وهابي ها اينگونه توسل، استغاثه و شفاعت، را با واژه «عبادت» هم معني گرفته‏اند؛ در حالي كه هر يك معناي خاص خود را دارند. وقتى بنى اسرائيل صندوقى را كه مواريث خاندان موسى و هارون بوده است را تا مدتها بعد حفظ و حفاظت مى كردند و قرآن آن را مايه آرامش و تقويت روحى و روانى مى داند چگونه ما مسلمانها به ذخاير و مواريث انسانى خود مى توانيم بى توجه باشيم؟ مسئله ديگر اينكه چه كسي در شفاعت، پيامبر و اولياي الهي را مستقل در اثر خوانده است؟ اعتقاد شيعه اين است به اذن خداوند شفاعت انجام مي پذيرد.
وهابي ها ساختن بناء بر روي قبور اولياء را تحريم و بر لزوم ويرانى آن فتوى دادند. ولي در قرآن تعظيم شعائر از تقواى قلوب دانسته شده (ومن يعظم شعائر الله فانها من تقوى القلوب) و در جايى ديگر، صفا و مروه يا شتر تعيين شده براى ذبح، از شعائر قلمداد مى شوند (والبدان جعلناها لكم من شعائرالله) در حالى كه يك شتر مى تواند از شعائر گردد چگونه پيامبران و بزرگان و شهدا از شعائر نباشند و استحقاِق تعظيم و احترام نداشته باشند؟ قرآن تعمير قبر و ساختن مسجد در كنار قبر اصحاب كهف را بدون نقد و اعتراض ذكر مى كند. نقطه اى از بلاد اسلامى نيست كه در آنجا قبر و مشهدى نباشد و لذا تعمير قبور در فرهنگ اسلامى و سيره مسلمانان كاملا جارى و سارى بوده است.حتى قبر پيامبر و قبور شيخين كه به خاطر تبرك در كنار آن حضرت دفن شده اند همواره تعمير و تجديد شده است. و نبايد فراموش كرد كه قبر پيامبر در تاريخ همواره داراى بنا بوده است.
وهابيان اصل زيارت را ممنوع و حرام نمى دانند بلكه سفر براى زيارت را نامشروع مى دانند.ولي قرآن رفتن بر قبر و طلب رحمت را فقط براى منافق و مشرك ممنوع مى داند (و لاتصل على احد منهم مات ولاتقهم على قبره.) هم چنين پيامبر به زيارت قبر مادر گراميشان مى رفتند و مى گريستند. از برخى احاديث استفاده مى شود كه پيامبر براى مدتى زيارت قبور را كه عمدتاً قبور مشركان و بت پرستان بوده اند به ملاحظات تربيتى، نهى كرده بودند ولى اين امر موقت بوده و سپس مردم به اين امر تشويق مى شدند. همچنين حضور بر تربت عزيزان از رسوم عام و فراگير بوده، به نحوى ريشه در فطرت انسانها دارد كه به حكم عاطفى و روحى مردگان خود را از ياد نمى برند. براستى چگونه مى توان مادر مومنى را از زيارت قبر فرزند رشيدش محروم كرد كه شايد تنها طريق تخليه و تسلى بخشى وى همين زيارت باشد؟ علامه امينى كلمات ۴۰ تن از علماء و بزرگان اهل سنت را مبنى بر استحباب و سنت بودن زيارت پيامبر به همراه نه زيارتنامه مختلف جهت زيارت پيامبر از كتابهاى اهل سنت ذكر كرده است.
وهابيان هر گونه تبرك به آثار اولياء را شرك مى دانند. در حالی که ما در قران کریم و روایات به کرات مواردی داریم که نشان از جواز آن می دهد به طور مثال:تبرك به پيراهن يوسف چشم نابينا يعقوب را شفا بخشيد: اذهبوا بقميصى هذا فالقوه على وجه ابى يات بصيرا (يوسف/ ۹3) فلما ان جاء البشير القاه على وجه فارتد بصيرا(يوسف/ ۹۶)
بخارى در نقل سرگذشت صلح حديبيه مینویسد: هر گاه پيامبر وضو مى گرفت ياران او براى ربودن قطرات آب وضوى آن حضرت بر يكديگر سبقت مى گرفتند.
قرآن تبرك صندوِق حمل خاندان موسى و هارون را مايه آرامش و پيروزى مى داند “وقال لهم نبيهم ان آية ملك ان ياتيكم التابوت فيه سكينة من ربكم و بقية مما ترك ال موسى و ال هارون تحمله الملائكه (بقره/ ۲۱۸(.
وهابي ها هر گونه بزرگداشت ميلاد پيامبر را حرام و بدعت مى دانند . ولي قرآن برخى پيشينيان مثل پيامبران را تجليل كرده و ستوده است. حال چگونه است كه اگر همين توضيحات و تجليلها از جانب مسلمانان صورت پذيرد شرك مى شود.آيا ارزش وجود پيامبر اكرم و اولياء الهى از يك مائده آسمانى كمتر است كه حضرت عيسى (ع) روز نزول آن را عيد دانستند و قرآن به آن اشاره مى نمايد(مائده /۱۱۴)همچنين بزرگداشت ميلاد پيامبر و ديگر مناسبتهاى مربوط از مصاديق «و رفعنا لك ذكرك» است.
از مهم‏ترين اصول مذهب وهابيون، تكفير مسلمانان ديگر و هر مسلماني است كه با عقيده آنان هم رأي نباشد. براي تصريح نظر وهابيون به سخناني از عبدالوهاب استناد مي‏شود: «كساني كه به غير خدا متوسل مي‏شوند، همگي كافر و مرتد از اسلام هستند و هر كس كه كفر آنان را انكار كند، يا بگويد كه اعمالشان باطل است؛ خود حداقل فاسق است و شهادتش پذيرفته نيست و نمي‏توان پشت او نماز گزارد. در واقع دين اسلام، جز با برائت از اينان و تكفيرشان صحيح نمي‏شود.
شما مى‏توانيد با مطالعه و تحقيق از كتب مختلفى كه در اين مورد نگاشته شده است، شبهات وهابيون را از ديدگاه قرآن و سنت و عقل بررسى نموده‏اند نسبت به اين آيين ساختگى اطلاعات بيشترى به دست بياوريد.

منبع : پرسمان
این مطلب صرفا جهت اطلاع کاربران از فضای رسانه‌ای بازنشر شده و محتوای آن لزوما مورد تایید تبیان نیست .
مطالب مرتبط مجموعه :
آخرین مطالب سایت