شاید جمعه ای دیگر...
آقای من!
نمی دانم این چندمین جمعه است که می آید و تو حضورنداری!
...
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :
تاریخ :
چهارشنبه 1395/01/18
شاید جمعه ای دیگر ...
آقای من! نمی دانم این چندمین جمعه است که می آید و تو حضور نداری!
شاید هزارمین جمعه باشد و شاید ...
ثانیه ها گذرِ گام های تو را می خوانند و بهار نیز بی تو بهار نمی ماند!
بهار، شرمسارِ نبودنت کوله بار بردوش می کشد و از کوچه های منتظر می گریزد.
بهار هم می داند تا تو نباشی معنایی نخواهد داشت. و من، این جمعه در اندوهِ بهار، با غمِ انتظار تنها می مانم. دست هایم را ملتمسانه به آسمان می سپارم و دعای فرج را می خوانم.
سجاده ام عطر نرگس می گیرد.
شاید جمعه ای دیگر... شاید جمعه ای دیگر که بیاید، بهار برای همیشه حضورت را به تصویر کشد.
koodak@tebyan.com
نویسنده: مریم عرفانیان
تهیه: مینوخرازی
تنظیم: فهیمه امرالله
شبکه کودک و نوجوان تبیان
مطالب مرتبط مجموعه :
آخرین مطالب سایت