آن سوی زمان

آب بود و سنگ شد سنگ بود و نرم شد ...
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

آن سوی زمان 

آب بود و سنگ شد

 سنگ بود و نرم شد

اوج نیستی بود و در یک لحظه گویی هست شد

زندگی خواند مرا

تا که لبریز شود روز و شبم

از وفای گل رز، از نگاه مه و مهر

از صدای خوش قمری که فقط یکرنگ است

تا که جاری شود آوای خوش رود به لب

در فضا پیچیده بوی تو در نفس گرم حیات

چه قریبی با من

مستی چشم ترا می نوشم

با نگاهت گویی

از پس پنجره ها

که مرا می خوانی

و بخوان باز مرا

که من از سمت فراسوی زمان می آیم

 koodak@tebyan.com

شاعر: لیلا صادق محمدی

تهیه: مینو خرازی

 تنظیم: فهیمه امرالله

شبکه کودک و نوجوان تبیان

در رابطه با این محتوا تجربیات خود را در پرسان به اشتراک بگذارید.
مطالب مرتبط مجموعه :
آخرین مطالب سایت