داستان تولد پول
داستان تولد پول
امروزه در جوامع سرمایه داری پول به پدیده با اهمیت تبدیل شده است. و بسیاری از پدید های دیگر را به چالش و پرسش می کشد.
همه چیز قیمت خورده است.
گویی آدمی ارزش های ذاتی خود را کمرنگ می بیند و اسیر چیزی شده که آفریده دست خودش است و آن یعنی پول.
اما آیا پول همواره در زندگی بشر چنین قدرت هیولاواری داشته است؟ آیا همیشه جزء ضرورت زندگی آدمی بوده است؟
پاسخ منفی است.
پول محصول شرایط تاریخی خاصی است. پول ابزار مبادله کالا است.
در روزگاری که بشر دست به مبادله پایاپای و یا کالا به کالا می زد، پول هیچگونه موجودیتی نداشت.
کشاورز محصول مازاد گندم اش را به آهنگر می داد و آهنگر هم آهن مورد نیاز او را تامین می کرد. بدین ترتیب هر دو طرف خرسند و بی نیاز می شدند.
اما مبادله کالا به کالا محدودیت های بسیاری داشت. اقوام مهاجر و کوچ نشین دائماً نمی توانستند کالاهای خود را به این سو و آن سو ببرند. و با کالاهای افراد دیگر معاوضه کنند.
این شکل با ظهور تجار و بازگانان که در حال سفر همیشگی بودند حادتر و دشوارتر می شد.
بعضی کالاها مانند زمین، اساساً قابل جابجایی نبودند. بعضی دیگر سنگین و حجیم بودند و حمل و نقل آن ها دشوار بود مانند گله احشام و گوسفندان.
برخی کالاها نیز در سفرهای دور و دراز بر اثر گذر زمان فاسد می شدند مانند میوه ها.
از همین جا فکر تولد پول در ذهن بشر جرقه زد. اینکه اولاً باید کالایی پدیدار می گشت که با همه کالاهای دیگر قابل تعویض و مبادله باشد تا بدین ترتیب تجار و بازرگانان صرفاً با حمل آن ها تمام مبادلات و خرید و فروش های خود را انجام دهند.
پس آن کالایی که افتخار دستیابی به مقام پول را می یابد، همچون یک کالای عام و همگانی رفتار می کند.
بنابراین پول یک کالای کلی است که می تواند با هر کالای دیگر برابر باشد. مثلاً این کتاب مساوی است با دو هزار تومان. یا این گلدان مساوی است با پنج هزار تومان.
بدین ترتیب ضرورت وجود این کالای فراگیر و همگانی احساس شد و این یعنی ضرورت پول.
اما پرسش این جاست: کدام کالا به افتخار پول شدن باید نائل گردد؟
با توضیحاتی که دادیم آشکار می شود که آن کالا باید دارای خصوصیاتی باشند که عبارتند از: کم حجم، با دوام و قابل حمل و نقل.
اما این خصوصیات شامل حال ریگ های بیابان هم می شود!
پس این کالا باز پول نشده است.
بنابراین یک ویژگی دیگر نیز باید به این خصوصیات اضافه شود و آن کمیاب بودن است.
بله باید این کالا کمیاب باشد تا افراد برای به دست آوردنش حاضر شوند کالاهای خود را با آن مبادله کنند، وگرنه کالایی مثل هوا که از قضا چیز بسیار ارزشمندی است.
اما با این حال به دلیل فراوانی اش، اگرچه ارزش مصرفی فراوان دارد اما هیچ کس آن را مبادله نمی کند و قیمتی هم ندارد، چون یک محصول تولیدی نیست.
بنابراین بگذارید پیش از آن که شما را خسته و ملول سازیم این کالای شگرف را معرفی کنیم. آن کالا طلا یا نقره است.
طلا، کالایی کم حجم، با دوام و کمیاب است. لذا شایستگی آن را دارد که کالایی همگانی شود و مقبولیت عام یابد و به این ترتیب برای نخستین بار کالایی ظهور کرد که توانست با همه چیز مبادله شود.
چنین است که پول قدرت هیولایی می یابد. خطر پول در آن است که دیگر آدم ها به فکر رفع نیازهای خویشن نیستند یعنی مانند آن آهنگری نیستند که تنها برای رفع نیازش به فکر تصاحب کالایی به نام گندم بود.
اکنون آدمی، به فکر سود هر چه بیشتر و قدرت و اعتبارافزون تر است. از همین جا است که افرادی پیدا می شوند که فراتر از نیازهای خویش برای هفت نسل بعد از خود پول پس انداز می کنند. بدین ترتیب پیدایش پول مساوی است با ظهور انسان طماع و حریص. همواره باید به خطرات پول که زندگی ما را تهدید می کند، اندیشید.
این می تواند یکی از بزرگ ترین مسائلی باشد که هر نوجوانی باید با آن مواجه شود زیرا انسان، بودنش وابسته به آن است.
منبع: ماهنامه تیزهوشان
تنظیم: فهیمه امرالله