امام دوم، خداوند را چگونه می دید

بارخدایا! تو خود می‌دانی که من از تلاش خود فروگذار نکرده‌ام تا هنگامی که برش تیغم از میان رفت و تنها شدم. در آن وقت از گذشتگان خودم پیروی کردم (و صبر نمودم) تا جلوی این دشمن سرکش و ریختن خون شیعیان را بگیرم.
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

امام دوم، خداوند را چگونه می دید


پیشوایان پاک دین، به دلیل بهره‌مندی از ویژگی عصمت و دوری از عصیان و اشتباه، برترین مربیان اخلاق  و زندگی برای انسان، به ویژه برای دوستداران و پیروان خود به شمار می‌روند. ایشان، بهترین الگوی اخلاقی به دور از هر گونه کژی برای انسان ‌اند. نوشتار حاضر، رهاوردی است از بررسی ویژگی های امام مجتبی علیه السلام که در این مجال اندک به آن می پردازیم.

 

سفره کریمانه دانش

یکی از بهترین شواهد و دلایل شخصیت والای امام حسن مجتبی علیه السلام این است که وی از همان آغاز جوانی، بلکه کودکی، آنچه را که از زبان پیامبر صلی الله علیه و آله گرفته بود، سخاوتمندانه در اختیار دیگران قرار می داد. ابن الصباغ مالکی درباره این کلاس پر خیر و برکت می نویسد: «درباره حسن بن علی - که درود بر او باد - نقل شده است که در مسجد رسول خدا صلی الله علیه و آله می نشست و تشنگان معارف اسلامی گرداگردش می نشستند. او به گونه ای سخن می گفت که تشنگان علم و معرفت را سیراب نموده و ادله و براهین دشمنان را باطل کند...»

امام حسن مجتبی علیه السلام از دوران کودکی سفره علمی خود را پهن کرده و با نقل آیات شریفه و سپس نقل حدیث از پیامبر بزرگوار اسلام صلی الله علیه و آله خدمت بزرگی به تشنگان علم و معرفت نمود، بویژه در 10 سال آخر که حوادث دردناکی به مسلمانان، خاصه پیروان اهل بیت علیهم السلام روی آورده بود، امام با حلم، بردباری، صبر و حوصله ای که از خود نشان می دادند، خویشتن را برای هر نوع پاسخگویی آماده ساخته بودند.

برخی از بزرگان شیعه همانند شیخ طوسی در رجال خود، نام برخی از این شخصیتها را به عنوان اصحاب امام آورده است که تعداد آنها از چهل و یک نفر نمی گذرد.

اگر چه جای این سوال هست که چگونه یاران امام حسن علیه السلام از چهل و یک نفر تجاوز نمی کردند، در حالی که امام نزدیک پنجاه سال در بین امت اسلامی زندگی می کردند؟ و چرا یک مرتبه تعداد 450 یار که برای امیرمۆمنان علیه السلام ثبت شده، به چهل و یک نفر می رسد؟ و چرا این عدد نسبت به امام حسین علیه السلام هم به دو برابر، بلکه بیشتر می رسد و چرا با مقایسه با یاران امام زین العابدین علیه السلام یاران او یک چهارم می باشد؟! علت چیست و چرا چنین شده است؟

هرگاه امام مجتبی علیه السلام وضو می گرفت، تمام بدنش از ترس خدا می ‌لرزید و رنگ چهره‌ اش زرد می‌ شد. وقتی از او در این باره می ‌پرسیدند، می ‌فرمود: «بنده خدا باید وقتی برای بندگی به درگاه او، آماده می‌ شود، از ترس او رنگش تغییر کند و اعضایش بلرزد»

احتمال دارد شیخ طوسی فقط نام راویان از اصحاب امام حسن علیه السلام را آورده باشد؛ به دلیل اینکه در بخش آخر کتاب خود به نام عده ای اشاره کرده است که از معصومین علیهم السلام روایت نکرده اند.

و احتمال دارد امام در زمانی می زیسته که بیشتر اصحاب پیامبر صلی علیه و آله بودند، و آنها به هر دلیلی از حضور در پای درس امام حسن علیه السلام و یا نقل روایت از او، خودداری می کردند. و نیز محتمل است که تبلیغات سوء معاویة بن ابی سفیان تاثیر خود را گذارده باشد.

 

عابدترین مردم زمان

امام صادق علیه السلام در بیان حال معنوی ایشان می‌فرمود:

امام مجتبی علیه السلام عابدترین مردم زمان خود بود. بسیار حج به صورت پیاده و گاه با پای برهنه به جای می‌آورد. همیشه او را در حال گفتن ذکر می‌دیدند و هر گاه آیه «یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُو» را می‌شنید، پاسخ می‌ گفت: «لَبَّیْکَ اللَّهُمَّ لَبَّیْک» (خداوند! گوش به فرمان توام)[1]

آن امام همواره در قنوت نمازش، بسیار دعا می ‌کرد و خدا را این‌گونه می‌ خواند:

«ای پناهگاه درماندگان! فهمها در درک تو حیران و دانشها در برابر تو ناتوان و نارساست. تو پروردگار زنده و قیّومی که جاودانه است. تو خود می ‌بینی آنچه را که می‌ دانی و در آن کار، دانا و بردبار هستى. تو بر آشکار ساختن هر پنهان، قدرت داری و می ‌توانی از انجام هر کاری جلوگیری کنى؛ بدون آنکه در تنگنا واقع شوى. بازگشت همه چیز به سوی توست؛ همان سان که آغاز آن از خواست تو سرچشمه می گیرد. تو آگاهی از آنچه در سینه ‌ها پنهان می ‌دارند. آنچه را خواسته ‌ای اجرا شده است. آنچه را در خزانه غیب خودت بوده بر عقلها واداشته ‌ای تا هر که نابود شود، از روی دلیل آن کار نابود شود و هر که زنده شود، از روی دلیل زنده شود. به راستی که تو شنوا و دانایی و یکتا و بینایى.

بارخدایا! تو خود می‌دانی که من از تلاش خود فروگذار نکرده‌ام تا هنگامی که برش تیغم از میان رفت و تنها شدم. در آن وقت از گذشتگان خودم پیروی کردم (و صبر نمودم) تا جلوی این دشمن سرکش و ریختن خون شیعیان را بگیرم. تا اینکه حفظ کردم آنچه را اولیای من حفظ کردند. خشم خود را فرو بردم و به خواسته آنها تن در دادم. به راهی رفتم که می‌ خواستند و هیچ نگفتم تا یاری تو فرا برسد که تو تنها یاور حق و بهترین پشتیبان آن هستى؛ گرچه این یاری تأخیر افتد و نابود شدن دشمن اندکی به درازا کشد.»[2]

بارخدایا! تو خود می‌دانی که من از تلاش خود فروگذار نکرده‌ام تا هنگامی که برش تیغم از میان رفت و تنها شدم. در آن وقت از گذشتگان خودم پیروی کردم (و صبر نمودم) تا جلوی این دشمن سرکش و ریختن خون شیعیان را بگیرم

در پیشگاه حق

هرگاه امام مجتبی علیه السلام وضو می گرفت، تمام بدنش از ترس خدا می ‌لرزید و رنگ چهره‌ اش زرد می‌ شد. وقتی از او در این باره می ‌پرسیدند، می ‌فرمود: «بنده خدا باید وقتی برای بندگی به درگاه او، آماده می‌ شود، از ترس او رنگش تغییر کند و اعضایش بلرزد.»[3]

هرگاه برای نماز به مسجد می ‌رفت، کنار در می ‌ایستاد و این گونه زمزمه می‌ کرد: «إِلَهِی ضَیْفُکَ بِبَابِکَ یَا مُحْسِنُ قَدْ أَتَاکَ الْمُسِیءُ فَتَجَاوَزْ عَنْ قَبِیحِ مَا عِنْدِی بِجَمِیلِ مَا عِنْدَکَ یَا کَرِیم؛[4] خدایا! مهمانت به درگاهت آمده است. ای نیکوکردار! بدکار به نزد تو آمده است. پس از زشتی و گناهی که نزد من است به زیبایی آنچه نزد توست، درگذر؛ ای بخشاینده!»

امام صادق علیه السلام فرمود: «کَانَ إِذَا ذَکَرَ الْمَوْتَ بَکَى وَ إِذَا ذَکَرَ الْقَبْرَ بَکَى وَ إِذَا ذَکَرَ الْبَعْثَ وَ النُّشُورَ بَکَى وَ إِذَا ذَکَرَ الْمَمَرَّ عَلَى الصِّرَاطِ بَکَى وَ إِذَا ذَکَرَ الْعَرْضَ عَلَى اللَّهِ تَعَالَى ذِکْرُهُ شَهَقَ شَهْقَةً یُغْشَى عَلَیْهِ مِنْهَا وَ کَانَ إِذَا قَامَ فِی صَلَاتِهِ تَرْتَعِدُ فَرَائِصُهُ بَیْنَ یَدَیْ رَبِّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ کَانَ إِذَا ذَکَرَ الْجَنَّةَ وَ النَّارَ اضْطَرَبَ اضْطِرَابَ السَّلِیمِ وَ سَأَلَ اللَّهَ الْجَنَّةَ وَ تَعَوَّذَ بِهِ مِنَ النَّار؛[5]

وقتی (امام حسن علیه السلام) به یاد مرگ می ‌افتاد می‌ گریست. هرگاه به یاد قبر می ‌افتاد، گریه می‌ کرد. وقتی به یاد قیامت می‌افتاد، ناله می‌کرد، هرگاه به یاد گذشتن از [پل] صراط می‌ افتاد، می ‌گریست. هرگاه به یاد عرضه اعمال بر خداوند می‌ افتاد، ناله ‌ای می ‌کرد و از هوش می ‌رفت. وقتی به نماز می‌ ایستاد، بدنش در مقابل پروردگارش می ‌لرزید. هرگاه بهشت و دوزخ را به یاد می ‌آورد، مانند مارگزیده، مضطرب می‌ شد و از خدا بهشت را می ‌خواست و از آتش جهنم به او پناه می ‌برد

هنگامی که آثار مرگ در چهره‌اش آشکار شد، او را دیدند که می ‌گرید.

پرسیدند: «چرا می‌گریید؛ در حالی که مقام والایی نزد خدا و رسولش دارید و پیامبر صلی الله علیه و آله آن سخنان والاگهر را درباره شما فرموده است؛ شما که بیست مرتبه پیاده، حج به جای آورده و سه بار همه داراییهای خود را در راه خدا تقسیم کرده‌اید؟»

در پاسخ می ‌فرمود: «إِنَّمَا أَبْکِی لِخَصْلَتَیْنِ: لِهَوْلِ الْمُطَّلَعِ وَ فِرَاقِ الْأَحِبَّة؛[6]

به دو دلیل می‌گریم: از ترس روز قیامت و از دوری دوستانم.»

 

پی نوشت ها:

[1]. بحارالانوار، محمد باقر مجلسى، مۆسسة ‌‌الرسالة، بیروت، 1403 ق، ج43، ص331.

[2]. مهج الدعوات، سید بن طاووس، دار الذخائر، قم، 1411 ق، ص 145.

[3]. مناقب آل ابیطالب، ابن شهرآشوب، دارالأضواء، بیروت، 1408 ق، ج4، ص14 و بحار الانوار، ج43، ص339.

[4]. مناقب ابن شهر آشوب، ج4، ص17 و بحارالانوار، همان.

[5]. بحارالانوار، همان.

[6]. همان، ص332.

 

فرآوری: فاطمه زین الدینی     

بخش تاریخ و سیره معصومین تبیان


منبع:

سایت حوزه

کتاب فضایل امام مجتبی علیه السلام، سید محمدتقی مقدم

در رابطه با این محتوا تجربیات خود را در پرسان به اشتراک بگذارید.
مطالب مرتبط مجموعه :
آخرین مطالب سایت