چه کساني تابعيت ايراني دارند؟
چه کساني تابعيت ايراني دارند؟
تعيين تابعيت به دو صورت انجام ميگيرد. گاه از طريق نسب است يعني تمام کساني که از تابعان ايران، در هر کجاي جهان متولد شوند ايراني هستند و گاه از طريق «سيستم خاک».
منظور از سيستم خاک در تعيين تابعيت اين است که تابعيت از روي محل تولد و به سبب تعلق به سرزمين و خاک يک کشور به طفل تحميل ميشود.
فرزندان اتباع ايران
فرقي نميکند در کجاي دنيا متولد شده باشيد، کافي است پدرتان ايراني باشد، در اين صورت از تابعيت ايران برخوردار خواهيد بود. خواه در ايران به دنيا آمده باشيد يا فرزندان يکي از مهاجراني باشيد که تا به حال حتي خاک ايران را نيز نديده باشيد. تعيين تابعيت از طريق نسب، به سبب تعلق به خانواده را «روش خون يا نسبي» ميگويند. اين روش بيشتر از سوي کشورهايي استفاده ميشود که کار و مسکن و ديگر امکانات را به اندازه کافي براي اتباع خود دارند. بند 2 ماده 976 قانون مدني سيستم خون را به عنوان يکي از روشهاي تعيين تابعيت ايراني مشخص کرده است. اين بند ميگويد: «کساني که پدر آنها ايراني است اعم از اينکه در ايران يا خارج متولد شده باشند، تبعه ايران محسوب ميشوند.»
تمام متولدان در خاک ايران
تعيين تابعيت به دو صورت انجام ميگيرد. گاه از طريق نسب است يعني تمام کساني که از تابعان ايران، در هر کجاي جهان متولد شوند ايراني هستند و گاه از طريق «سيستم خاک».
منظور از سيستم خاک در تعيين تابعيت اين است که تابعيت از روي محل تولد و به سبب تعلق به سرزمين و خاک يک کشور به طفل تحميل ميشود. در ايران نيز از اين روش براي تعيين تابعيت استفاده ميشود، اما در برابر سيستم خون، جنبه استثنايي دارد بايد شرايط آن محقق شود.
1. متولدان خاک در ايران که پدر و مادر آنها معلوم نباشد: کساني که در ايران متولد ميشوند اما پدر و مادر آنها معلوم نيستند، تبعه ايران محسوب ميشوند. طبيعي است که در مورد فرزندي که پدر و مادر او معلوم نيستند، نميتوان از سيستم خون استفاده کرد چرا که نسب او نامشخص است.
2. کساني که در خاک ايران از پدر و مادر خارجي متولد شده باشد ايراني هستند. بنابراين به صرف اينکه کسي در ايران متولد شده باشد، نميتواند از تابعيت ايران برخوردار باشد، بلکه يک از والدين او نيز بايد در ايران به دنيا آمده باشد.
کساني که در ايران از پدري که نيمه کشوري ديگر است به دنيا آمده باشند و بلافاصله پس از رسيدن به سن 18 سال تمام، لااقل يک سال ديگر در ايران اقامت کرده باشند، ايراني محسوب خواهند شد
در اين مورد فرقي نميکند که پدر در ايران متولد شده است يا مادر بنابراين اگر پدر خارجي در ايران به دنيا آمده باشد و طفل نيز در ايران متولد شود، در اين صورت طفل ايراني محسوب ميشود. همچنين اگر مادر در ايران متولد شده باشد و طفل در ايران متولد شود، طفل ايراني است.
3. کساني که در ايران از پدري که نيمه کشوري ديگر است به دنيا آمده باشند و بلافاصله پس از رسيدن به سن 18 سال تمام، لااقل يک سال ديگر در ايران اقامت کرده باشند، ايراني محسوب خواهند شد. براي تحقق تابعيت ايراني در اين فرض، بايد پدر و مادر خارجي بوده و هيچ يک در ايران متولد نشده باشند. در صورت وجود اين دو شرط، طفل پس از رسيدن به سن 18 سال تمام بايد لااقل يک سال ديگر در ايران اقامت کند. از اين پس او ايراني شناخته خواهد شد.
در صورت تحقق هر يک از شروط بالا شخص از ابتدا ايراني محسوب خواهد شد. حتي در مورد آخر که بيان شد، شخص پس از آنکه به سن 19 سال رسيد ايراني خواهد بود. اما علاوه بر اين موارد که از ابتدا شخص تابعيت ايران را داراست، در مواردي تبعه يک کشور ديگر با تحصيل شرايط لازم به تابعيت ايران در ميآيد. در اين صورت ديگر نميتوان او را از ابتدا ايراني دانست بلکه پس از آنکه شرايط لازم را به دست آورد ايراني به حساب خواهد آمد. به اين نوع تابعيت «تابعيت اکتسابي» ميگويند که در ادامه به برخي انواع آن اشاره ميکنيم.
تابعيت اکتسابي
آنچه تاکنون بيان شد شرايطي بود که فرد با دارا بودن آن از ابتدا ايراني محسوب ميشود. اما شرايط ديگري نيز براي تحصيل تابعيت ايران وجود دارد که از زمان تحصيل آن شرايط، شخص ايراني محسوب ميشود.
1. اولاد صغير کسي که طبق قوانين موجود، تابعيت ايران را کسب ميکند، تبعه ايران محسوب ميشود. تربيت و حمايت از طفل اقتضا ميکند که تابعيت والدين خود را داشته باشد.
2. اگر يک تبعه خارجي تابعيت ايران را تحصيل کند، زن او نيز داراي تابعيت آن کشور خواهد بد. اما در عين حال براي اينکه تابعيت ايران بر هيچ کس تحميل نشود، زن ميتواند، ظرف يک سال از تاريخ صدور سند تابعيت شوهر، اظهاريه کتبي به وزارت امور خارجه داده، تابعيت سابق شوهر را قبول کند.
3. نتيجه برخي جنگها جدا شدن بخشي از يک کشور و الحاق آن به کشوري ديگر يا استقلال آن است. پس از اين رخ داد، ديگر ساکنان آن منطقه نميتواند به تابعيت خود باقي بمانند.
معمولاً در معاهده صلحي که پس از جنگ منعقد ميشود، تکليف اين اشخاص معلوم ميشود و به تابعيت دولتي در ميآيند که از اين پس قرار است بر آنها حکومت کند.
وحدت خانواده مستلزم آن است که زن و شوهر داراي يک تابعيت باشند. براي تحقق اين هدف در بيشتر کشورها بعد از آنکه زن و مرد داراي دو تابعيت با يکديگر ازدواج کردند، تابعيت کشور متبوع شوهر به زن داده ميشود
4. وحدت خانواده مستلزم آن است که زن و شوهر داراي يک تابعيت باشند. براي تحقق اين هدف در بيشتر کشورها بعد از آنکه زن و مرد داراي دو تابعيت با يکديگر ازدواج کردند، تابعيت کشور متبوع شوهر به زن داده ميشود.
در کشور ما نيز هر زن تبعه خارجي که شوهر ايراني اختيار کند، تبعه ايران محسوب ميشود. اين زن اگر طلاق هم بگيرد باز هم ايراني محسوب ميشود. اما حق پيدا ميکند که با اطلاع کتبي به وزارت امور خارجه و ارائه گواهي طلاق يا فوت شوهر به تابعيت قبلي خود برگردد. اما در مقابل ماده 987 قانون مدني مقرر ميکند که زن ايراني که با تابعه خارجي ازدواج ميکند به تابعيت ايراني خود باقي ميماند. مگر آنکه مطابق قانون مملکت کشور زوج، تابعيت شوهر به واسطه وقوع عقد ازدواج به زوجه تحميل شود.
مفهوم تابعيت مضاعف
هنگامي که دو دولت، تابعيت خود را به يک فرد اعطا ميکنند، تابعيت مضاعف به وجود ميآيد.
اين مشکل به دليل آن به وجود ميآيد که کشورها روشهاي مختلفي براي اعطاي تابعيت انتخاب ميکنند. چرا که هر کشور به مقتضاي موقعيت اجتماعي و اقتصادي خود يکي از روشهاي خاک، خون يا مختلط را انتخاب ميکند در نتيجه ممکن است تابعيت مضاعف ايجاد شود.
به عنوان مثال قانون مدني ايران فرزندي را که از پدر ايراني به دنيا آمده باشد. تبعه ايران ميداند. اگر اين فرزند در خارج از ايران و در کشوري که سيستم خاک را براي تابعيت اعمال ميکند مانند کشور امريکا به دنيا آيد در اين صورت وي به موجب قوانين کشور آمريکا تابعيت آن کشور را نيز خواهد داشت.
بدين ترتيب اين فرزند داراي دو تابعيت ايراني و آمريکايي خواهد بود که به آن تابعيت مضاعف ميگويند.
مصاديق اين مورد فراوان است که گاه سبب ايجاد مشکلات ديپلماتيک بين دو کشور ميشود.
جلوگيري از تابعيت مضاعف
براي آنکه از پديد آمدن تابعيت مضاعف جلوگيري شود بايد هر کشور تلاش کند که مقررات تابعيت خود را به گونهاي تدوين کند که هيچ کس نتواند تابعيت جديدي کسب کند، مگر اينکه مسلم شود که تابعيت قبلي خود را ترک کرده است.
قانون مدني ايران فرزندي را که از پدر ايراني به دنيا آمده باشد. تبعه ايران ميداند. اگر اين فرزند در خارج از ايران و در کشوري که سيستم خاک را براي تابعيت اعمال ميکند مانند کشور امريکا به دنيا آيد در اين صورت وي به موجب قوانين کشور آمريکا تابعيت آن کشور را نيز خواهد داشت
راههايي نيز براي کساني که داراي مشکل تابعيت دوگانه هستند پِيش بيني شده است مثل اينکه وقتي طفل به سن قانوني رسيد (مثلاً 18 سال) يکي از دو تابعيت را به ميل خود انتخاب کند.
يکي از راههاي ديگري که پيشنهاد شده اين است که از جهت حمايت سياسي در صورتي که دادگاهي بين المللي با موضوع تابعيت مضاعف مواجه شده، از بين تابعيتهاي موجود، تابعيت فعال، واقعي، مؤثر عملي فرد را انتخاب کند.
تابعيت اشخاص حقوقي
اشخاص حقوقي مثل شرکتها، تابعيت مملکتي را دارند که اقامتگاه آنها در آن کشور باشد. در قانون تجارت گفته شده که منظور از اقامتگاه جايي است که محل اداره شرکت در آنجا قرار دارد. بنابراين شخص حقوقي تابعيت کشوري را دارد که محل اداره آن، در آن کشور باشد قانون مدني اقامتگاه شخص حقوقي را مرکز عمليات آن ميداند.
سلب تابعيت
اصل 41 قانون اساسي مقرر ميکند که تابعيت کشور ايران حق مسلم هر فرد ايراني است و دولت نميتواند از هيچ ايراني سلب تابعيت کند، مگر درخواست خود او يا در صورتي که به تابعيت کشور ديگري درآيد. بنابراين سلب تابعيت به عنوان مجازات تنها وقتي پذيرفته ميشود که تابعيت از نوع تابعيت اکتسابي بوده و زماني پس از تولد به علتي براي شخص به وجود آمده باشد.
هانيه اخباريه
وکيل پايه يک دادگستري
بخش حقوق تبيان