تجسم اوصاف به صورت حيوانات برزخي

يعني وقتي من منتقل به برزخ مي شوم ، بعداز منتقل شدن به آنجا آن اوصافي که من در اينجا داشتم و مرا تحت سيطره قرار داده بود و به من مسلط بود گرچه به ظاهر معلوم نبود ، در برزخ جلوه خواهد کرد و در آنجا ديگر به صورت صفت نيست بلکه به صورت مجسم است . اين يعني چه؟
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

تجسم اوصاف به شکل حيوانات برزخي

سلسله مباحث معـــاد از استاد فرزانه حضرت آيت الله محمد شجاعي ( مد ظله العالي )


مسئله تمثل را ميگويم  هرچه در درون داشته باشيد تمثل خواهد داشت . مسئله بخل را بگويم  خيلي از مردم بخيل هستند نميتوانند چيزي به کسي بدهند . طمع که سير نمي شود  هميشه چشمش اينور و آنور است (همه مبتلا هستيم )تمثل صفت طمع را در برزخ ميدانيد ؟ حالا اگر يک روباه را به ما مسلط کنند خوشمان ميايد ؟ اين واقعيت روحي است


تجسم اوصاف يعني چه؟

يعني وقتي من منتقل به برزخ مي شوم ، بعداز منتقل شدن به آنجا آن اوصافي که من در اينجا داشتم و مرا تحت سيطره قرار داده بود و به من مسلط بود گرچه به ظاهر معلوم نبود ، در برزخ جلوه خواهد کرد و در آنجا ديگر به صورت صفت نيست بلکه به صورت مجسم است . اين يعني چه؟

مثلا از باب مثال  کسي که در اين عالم دنيا و زندگي دنيوي يک صفتي از صفات بد حيواني به او مسلط بود ، به صورت حيواني مسلط براو ظاهر ميشود . يک مسلمان را حساب کنيد ، يک موحد را حساب کنيد  مخصوصا آن مسلماني که روزه ميگيرد . مسئله عصبانيت ( که يکي از صفات بهيمي است و از صفات حيواني است ) اگر بر او مسلط باشد در عالم برزخ متمثل خواهد شد .

در خطبه شعبانيه مي بينيد که رسول اکرم ( صلوات الله عليه ) در آن خطبه مي فرمايد : واقعا روزه که مي گيريد خوب دقت کنيد که داراي حسن خلق باشيد چون انسان در روزه از مأنوس هاي خود يک مقدار جدا مي شود ، ممکن است که باعث عصبانيت و بد خلقي شود . عصبانيتي که به صورت يک صفت مسلط بر من است وقتي وارد عالم برزخ شدم اين صفت مسلط برخودم که تندي و عصبانيت  درندگي است ، اگر اين تسلط با من در برزخ باشد و من با اين رنگ به برزخ بروم ، ديگر در آنجا نمي گويند موجود عصباني است و عصبانيت بر او مسلط است  بلکه با طن وجودم بيرون ميزند ، يعني همان صفت عصبانيت که در اين عالم باطنا بر من مسلط بود و تمام وجود مرا تحت سيطره قرار ميداد در آنجا تجسم پيدا ميکند و با شکل مناسب خودش بر وجود من مسلط خواهد بود . براي شخص ديگري تجسم عصباني شدن در آنجا نخواهد بود ، چون اينجا اين صفت بر من مسلط بود  آنجا هم مسلط بر من است چون اينجا مرا تحت الشعاع قرار ميداد ، آنجا هم تحت الشعاع قرار خواهد داد ولي در آنجا مجسم است .

البته عصبانيت اگر در طريق حق باشد مسئله ديگري است . ( مثل غضبناک شدن حضرت علي( عليه السلام ) در بعضي مواقع که بحساب خدا بود ) عصبانيتي که به حساب خواسته هاي نفساني است صفتي است که مسلط بر باطن است . معمولا ميگوئيد من در مقابل عصبانيت عاجزم  در وقت عصبانيت خودم را نميتوانم حفظ کنم و هيچ چيز نمي فهمم . در آنجا عصبانيت بصورت ديگري جلوه ميکند ، اينطور نيست که در مقابل کس ديگري باشد  بلکه عصبانيت بصورت مجسم بر خود من مسلط خواهد بود . يعني عصبانيت من در اين دنيا چه رنگي داشت و در چه قيافه اي بود ، آن شکل و قيافه با ظاهر قيافه هر حيوان متناسب باشد ، به شکل همان حيوان بر من مسلط است .

رسول الله ( صلوات الله عليه ) فرمودند : افرادي هستند که در دنيا ديگران به آنها احترام ميکنند بخاطر اينکه فقط از شر زبانشان مي ترسند اينها در قيامت عذاب مخصوصي دارند

اينرا توجه داشته باشيد که از لحاظ علمي هر حيواني مظهر يک صفت است و تمام صفات حيواني در انسان هست و هر وقت هم يکي از آنها بر انسان غلبه کند جلوه آن در برزخ بصورت  تجسم همان حيوان خواهد بود که بر شخص مسلط است . مثلا حيوانات درنده مظهر صفت درندگي هستند  مثل گرگ، شير و امثال آن که مظهر اين صفت هستند يعني آن روحي که صفت درندگي دارد و بر شخص غلبه ميکند . اين روح درست مانند روح آن حيواني است که صفت درندگي بر او غلبه دارد .

شکل اين صفت در برزخ عبارتست از شکل آن حيوان که اين صفت را در اين جلد دارد و قهرا اگر من در دنيا عصباني بوده ام در قبر مي بينم که يک حيوان بر من مسلط است و عقل و عاطفه ام را از دست مي دهم  احساسات خودم را از دست مي دهم . خيلي هم دور نرويد  همين الان که من عصباني هستم روح سگي برمن مسلط است ، گرگي بر من مسلط است . چنان مسلط است که خدا را از دست ميدهم ، از خدا نمي ترسم ، از جهنم نمي ترسم  عقلم کار نمي کند ، هيچکس را به حساب نمي آورم ، خجالت نمي کشم ، چنان گرگي مي شوم که تمام وجودم تحت الشعاع قرار ميگيرد . چون عصبانيت در اينجا بر من مسلط بود در آنجا هم مسلط است ، منتها در آنجا به شکل يک گرگ بر من مسلط است و اذيت ميکند کما اينکه اينجا اذيت ميکرد . به اين ميگويند تمثل در عالم برزخ که در ارتباط با ارواح بصورت صحيح  انجام ميگيرد

خيلي از افراد از صفت تندي که داشتند ناله ميکنند  ولي جهت علمي و فلسفي اش را فراموش نکنيد . اين صفت الان بر تمام وجودم مسلط است در آنجا هم به تمام وجودم مسلط خواهد شد . منتها اينجا صفت است آنجا مجسم و ممثل است . مي بينيد يک کسي با زبانش به هر کسي ميرسد نيش ميزند .

رسول الله ( صلوات الله عليه ) فرمودند : افرادي هستند که در دنيا ديگران به آنها احترام ميکنند بخاطر اينکه فقط از شر زبانشان مي ترسند  اينها در قيامت عذاب مخصوصي دارند .

کساني هستند که واقعا انسان از زبانشان ميترسد ، از کنارش که ميگذري نيش ميزند ، همين که يکي را مي بيند چيزي به او ميبندند . اين طور انسان ها نيش زننده هستند ، اين نيش زدن و نيش زنندگي در جاهاي مختلف به انواع مختلف که به هر شکلي با انسان روبرو شود و نيش بزند و انسان را اذيت بکند ( آنطور که ميگويند نيش زبان از همه چيز سخت تر است) صفتي در باطن است که در ظاهر بصورت نيش زدن درمي آيد . يعني اين صفت بر او مسلط است  هر قدر بياد مياورد خدا هست بترس_ يک مقدار خودت را نگهدار  نيش نزن ، مردم را ناراحت نکن ، مي بينيد نه عاطفه ميداند ، نه احساسات ميداند چيست ، نه خدا را در نظر مي گيرد ، فقط اين نيش زدن بر او مسلط است . اين چنين فردي وقتي به برزخ رفت با آن شکلي که حيواني داراي اين صفت است بشکل همان حيوان بر انسان مسلط ميشود . در اينجا صفت مسلط بود در آنجا به صورت آن حيوان که عقرب است بر انسان مسلط ميشود . اينکه شنيده ايد عقرب در قبر بر انسان مسلط ميشود از طريق همين نيش زدن بر انسان مسلط است و اين نيش زدن و درندگي ها هم به شکل هاي مختلف مجسم است . گاهي به صورت يک مار مسلط است و گاهي به شکل عقرب در مي آيد . همچنين مي بيند يکي درنده است گاهي اين درندگي با يک نوع نجابت همراه است و گاهي هم درندگي با يک نوع پستي و رذالت پيش مي آيد ، در بعضي ها توأم با يکنوع خست و پستي است . آن درنده که با پستي توام است به شکل گرگ در ميايد  ولي آنکه با شرافت و نجابت است به صورت شير مجسم ميشود همه اش تناسب دارد . توجه داشته باشيد که درنده با درنده يکي نمي شود  زبان کج با زبان کج يکي نميشود ، زبان تند با زبان تند يکي نميشود ( به جهت علمي اش هم توجه کنيد )

مثلا مي بينيد کسي در مقابل مسائل جنسي نقطه ضعف دارد . هرچه به خدا فکر ميکند  به آخرت فکر ميکند نميتواند نجات پيدا کند . اين صفت در بعضي ها چنان مسلط ميشود که هر قدر شب تصميم ميگيرند که ديگر از فردا اين کار را نکنند ولي از بس بر وجودش مسلط است که همه چيز ديگر را تحت الشعاع قرار ميدهد ، ناراحت ميشود باز هم ادامه ميدهد ، تصميم ميگيرد باز نميشود ، يعني در مقابل غريزه جنسي خودش اسير است  اين را نقطه ضعف ميگويند . قهرا به او يک صفت بهيمي جنسي و شهوت راني مسلط است . ولي در آخرت اين صفت اينطور لذت ندارد ، اينجور مسلط نيست ، آنجا به صورت يک حيواني که مظهر اين مسئله در اين دنيا است و جلوه گر اين صفت در اين دنيا است مجسم ميشود که عبارت است از خوک . به اين ميگويند تمثل صفت در آخرت (حالا تو خود حديث مفصل بخوان از اين مجمل )

معلوم است بخشيدن خدا سخت به دست ميايد، به اين راحتي ها خدا نمي بخشد. منظور اين است که از اين صفات مواظبت کنيد. موضوع اين است که  فقط به نماز و روزه اکتفا نکنيد همه اين صفات بد را در خودتان بکشيد اصل تاويل آيه اين است که درونتان را پاک کنيد، فقط به نماز وروزه اکتفا نکنيد، شب و روز با درونتان در جنگ باشيد

سعد ابن معاذ وفات کرده بود رسول الله ( صلوات الله عليه ) بدون عبا و پا برهنه او را تشييع فرمودند و خودشان او را به قبر گذاشتند . سعد مرد بزرگواري بود وقتي او را به قبر گذاشتند مادرش آمد و گفت : هنيا  لک الجنه يا سعد . بهشت بر تو گوارا باد  کسي بودي که اينقدر پيغمبر( صلوات الله عليه ) برايش ارزش قائل بود که پاي برهنه او را تشييع فرمود . حضرت ناراحت شدند و فرمودند : از کجا ميداني به بهشت وارد شده ؟ الان سعد را مي بينم که از ناحيه بد خلقي در منزلش در فشار است .

ميخواهم براي شما تذکري باشد  متوجه باشيد اينها از گوشه و کنار قانون تحول است . قانون تحول چيزي را جا نميگذارد ، اين قانون تحول چنانست که حتي اگر علي بن ابيطالب ( عليه السلام ) باشد و در او يک کمي عصبانيت باشد ، چون تحول است ، چون تکويني است ، قراردادي نيست ، حرف نيست ، اثرش را خواهد ديد . فلذا مواظب باشيد غافل نشويد که يک دفعه بگوئيد من به خدا التماس ميکنم خدا ميبخشد . بخشوده شدن خيلي سخت است شما فکر ميکنيد سعد بن معاذ به خدا التماس نميکرد ؟ پس چرا سعد را خدا نبخشيد ؟ معلوم است بخشيدن خدا سخت به دست ميايد ، به اين راحتي ها خدا نمي بخشد . منظور اين است که از اين صفات مواظبت کنيد . موضوع اين است که ( قَدْ أَفْلَحَ مَن تَزَکَّى * وَمَن تَزَکَّى فَإِنَّمَا يَتَزَکَّى لِنَفْسِهِ ) فقط به نماز و روزه اکتفا نکنيد  همه اين صفات بد را در خودتان بکشيد ( فَاقْتُلُواْ الْمُشْرِکِينَ حَيْثُ وَجَدتُّمُوهُمْ  _ أَن طَهِّرَا بَيْتِيَ لِلطَّائِفِينَ وَالْعَاکِفِينَ وَالرُّکَّعِ السُّجُودِ ) اصل تاويل آيه اين است که درونتان را پاک کنيد ، فقط به نماز وروزه اکتفا نکنيد ، شب و روز با درونتان در جنگ باشيد ، مواظبت کنيد در حرف زدنها - غيبت کردنها - تکذيب کردن ديگران . هر قدر نفس شما را تهييج کند شما هر حرفي را نزنيد ، در منزل عصباني نشويد  نفس را بشکنيد . بارها گفته ام اينها با معجزه درست نمي شود بلکه انسان خودش بايد زحمت بکشد . وقتي به شما جسارتي ميکنند خودتان را نگه داريد  نفستان را بکشيد ( فَاقْتُلُواْ الْمُشْرِکِينَ حَيْثُ وَجَدتُّمُوهُمْ ) خلاصه اگر اين جهاد با نفس را نکنيد نجات نخواهيد يافت . تمام جزئيات در عالم شما جلوه خواهد کرد . من از شما سوال ميکنم اگر بنا شود يک عقرب بر شما مسلط شود آرامش شما از دست نميرود ؟ هر قدر خوردني و آشاميدني خوب هم به شما بدهند ولي يک عقرب به شما مسلط شود آيا واقعا حواس شما جمع ميشود ؟ يک مار بر شما مسلط باشد آرامش خواهيد داشت ؟ همه اينها مو به مو پيش خواهد آمد . فقط سعي کنيد درونتان را پاک کنيد . ( أَن طَهِّرَا بَيْتِيَ لِلطَّائِفِينَ وَالْعَاکِفِينَ وَالرُّکَّعِ السُّجُودِ ) از نماز وروزه نتيجه بگيريد موجود ساکتي باشيد  متين باشيد  با ايمان باشيد  هر حرفي ميخواهيد بزنيد ببينيد خدا خوشش مي آيد يا نه ، حرفتان را در درون بخوريد . هر قدر نفستان شما را تحريک کند  مواظبت کنيد اينها کار سخت است  کار مردان اينها است . مرد به اينها ميگويند.

به يک عارفي درباره شخصي که او هم عارف بود گفتند فلان کس به مقامي رسيده که ميتواند در هوا پرواز کند ، آن عارف گفت هنر بزرگي نيست ( به پر معنا بودن حرف دقت کنيد ) کلاغها هم پرواز ميکنند . بعد گفتند فلان کس کرامت دارد از روي آب راه ميرود . گفت قورباغه ها هم در آب شنا ميکنند بعد از او پرسيدند پس در نظر تو آدم خوب کيست ؟ گفت من به کسي مرد ميگويم که هميشه در تمام دقايق و در همه سکناتش رضاي خدا را در نظر بگيرد و مراعات کند و هيج به نفس  خودش جواب ندهد ، مرد اوست  والسلام . مرد کسي نيست که روي آب يا روي هوا راه برود  مرد فقط کسي است که قدم به قدم  لحظه به لحظه هرحرفي که ميزند  هر حرکتي که ميکند ببيند خدا خوشش مي آيد يا نه ؟ عصباني که ميشود ببيند خدا خوشش مي آيد يا نه ؟ پشت سر مردم حرف ميزند ، ببيند خدا خوشش ميايد يا نه ؟ الي آخر  فقط رضاي پروردگار را در نظر بگيرد .

خيال نکنيد که اينها به آساني تمام ميشود ، اگر به گناهان مبتلا باشيد خلاصه اگر يک نقطه ضعفي از صفات حيواني در وجودمان باشد جزايش را خواهيم ديد . آن سعد بن معاذ که پيغمبر( صلوات الله عليه ) آنطور او را تشييع کردند تا مادرش گفت بر تو گوارا باد  فرمودند : تو از کجا ميداني  من او را ميبينم در فشار است از ناحيه بد خلقي در منزلش . بعد دستور فرمود براي او از اهل خانه اش حليّت بگيرند  پيغمبر است همه چيز را مي بيند .

 

گفت پيغمبر که آواز خدا           ميرسد بر گوش من همچون صدا

مهر بر گوش تو بنهاد حق         تا به آواز خدا نارد سبب  (مولوي)

مسئله تمثل را ميگويم  هرچه در درون داشته باشيد تمثل خواهد داشت . مسئله بخل را بگويم  خيلي از مردم بخيل هستند نميتوانند چيزي به کسي بدهند . طمع که سير نمي شود ، هميشه چشمش اينور و آنور است (همه مبتلا هستيم )

 تمثل صفت طمع را در برزخ ميدانيد ؟ حالا اگر يک روباه را به ما مسلط کنند خوشمان ميايد ؟ اين واقعيت روحي است ( أَن طَهِّرَا بَيْتِيَ لِلطَّائِفِينَ وَالْعَاکِفِينَ وَالرُّکَّعِ السُّجُودِ  ) که هر رنگي اينجا گرفته ايم به حساب تحول در آنجا هست . خدا فرمود خانه را پاک کن ( قلب انسان ) بگذار طواف کننده ها بيايند ، رکوع کنندگان بيايند . بگذار صاحبان سجده بيايند  بگذار منبع الهامات الهي بشود ، بگذار رشحات غيبي بيايد ، بگذار فيوضات معنوي بيايد ، طَهِّرَا بَيْتِيَ ( قلب المومن عرش الرحمن )

اين تمثل است ( تمثل عقيده است  تمثل عمل هم هست  ) تمثل عقيده را هم صحبت نکردم فقط از تمثل اوصاف آنهم از اوصاف بهيمي يک مقدار صحبت کردم .

در زمان ائمه اطهار ( عليهم السلام ) اينطور بود که مي آمدند حضور پيغمبر( صلوات الله عليه ) و علي ( عليه السلام ) و ميگفتند براي ما موعظه کنيد وعيوب باطني آنها را مي گفتند آنها هم خودشان را اصلاح ميکردند . انشاالله از همه بيشتر از بد خلقي و يکي هم از صحبت در هر جا کردن که غيبت است ، يکي هم از نگاه به نامحرم اصلاح شويم .

رگ رگ است اين آب شيرين آب شور            بر خلائق ميرود تا نفخ صور

 اول اينطور پيش آمده بود که بعضي ها فکر ميکنند علي ( عليه السلام ) را خدا از اول علي خلق کرده بود يا سلمان را خدا از اول سلمان خلق کرده بود يا ابوذر را از اول ابوذر خلق کرده بود ، خير  اينها جهاد با نفس کردند ، خودشان را تکميل کردند ، واقعا جديت کردند ( مَن تَزَکَّى فَإِنَّمَا يَتَزَکَّى لِنَفْسِهِ ) هرکس پاک شود فقط خودش را پاک مي کند و السلام ( والي الله المصير ) و بازگشت  به سوي خداست .

درست است که خداوند ارحم الراحمين است اما ما نيز کم خطا نمي کنيم نبايد به اين اميد به هر فسقي دست بزنيم و بعد اميد عاطفت هم داشته باشيم به تعبير آيت الله بهجت (ره) انسان شدن خون دل خوردن مي خواهد راحت به دست نمي آيد اين نشد که من گناه کنم و اميدوار به بخشش،اين گناهان اثر عميق بر روح ميگذارند پاک کردنش زحمت فراوان دارد تازه اگر پاک شود . 

 

بخش قرآن تبيان


منبع :وبلاگ :آقاي جعفر شجاعي(ناگفته هايي از آيت الله شيخ محمد شجاعي در مورد معاد)

 

در رابطه با این محتوا تجربیات خود را در پرسان به اشتراک بگذارید.
مطالب مرتبط مجموعه : ضرورت حیات پس از مرگ
آخرین مطالب سایت