مامون و مرد دزد

خمس را خودت فرو می برى و حق اولاد پیامبر را نمی دهى و حق من و امثال مرا نیز نمی دهى. دلیل دیگر این که ناپاک نمی تواند ناپاکى را پاک کند. باید ناپاک را شخص پاک، پاکیزه کند. کسى که به گردن خودش حد باشد نمی تواند حد بر دیگرى جارى کند...
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

مامون و مرد دزد

آنچه در روايت ذيل آمده است، نتيجه درماندگي مامون از رويارويي با مردم زمان خويش و درايت حضرت امام رضا(ع) در پاسخ دهي به وي ميباشد. که در جايي مي فرمايند: اين همان دليل است که نادان با ناداني مي فهمد و دانا نيز به علم خود مي يابد. دنيا و اخرت به دليل استوار است و اين مرد صوفي دليل آورد.

محمد بن سنان گفت خدمت حضرت رضا عليه السلام بودم. در خراسان مأمون هنگامي که در روزهاي دوشنبه و پنج شنبه براى رسيدگى به درخواست هاى مردم مي  نشست، ايشان را طرف راست خود مي نشاند.

خبر دادند به مأمون که مردى صوفي دزدى کرده است. دستور داد او را بياورند. همين که چشمش به او افتاد، ديد مردى پارسا بنظر مى آيد و در پيشانى اثر سجده زياد دارد، گفت: واى به اين ظاهر پسنديده که کارى چنين زشت از او سر زند، دزدى کرده  اى با اين ظاهرى که نشان عبادت و پارسائى است؟

گفت: من اين کار را از مجبورى کرده ام و چاره اى نداشتم چون تو حق مرا از خمس و غنيمت نپرداختى.

مأمون گفت: تو چه حقى در خمس و غنيمت دارى؟

گفت: خداوند خمس را به شش قسمت نموده و فرموده است: وَ اعْلَمُوا أَنما غَنِمْتُمْ مِنْ شَيْ ءٍ فَأَن لِلهِ خُمُسَهُ وَ لِلرسُولِ وَ لِذِي الْقُرْبى  وَ الْيَتامى  وَ الْمَساکِينِ وَ ابْنِ السبِيلِ إِنْ کُنْتُمْ آمَنْتُمْ بِاللهِ وَ ما أَنْزَلْنا عَلى  عَبْدِنا يَوْمَ الْفُرْقانِ يَوْمَ الْتَقَى الْجَمْعان 1

غنيمت را نيز به شش قسمت کرده است و فرموده : ما أَفاءَ اللهُ عَلى  رَسُولِهِ مِنْ أَهْلِ الْقُرى  فَلِلهِ وَ لِلرسُولِ وَ لِذِي الْقُرْبى  وَ الْيَتامى  وَ الْمَساکِينِ وَ ابْنِ السبِيلِ کَيْ لا يَکُونَ دُولَةً بَيْنَ الْأَغْنِياءِ مِنْکُم 2

مرد ادامه داد: چون حق مرا ندادى با اين که ابن السبيل هستم و بيچاره و درمانده و راهى براى زندگى ندارم و در ضمن از کسانى هستم که به قرآن واردم.

مأمون گفت: با اين داستان ها و حرف ها که نقل ميکنى [انتظار داري]در مورد دزدى يکى از حدود خدا را تعطيل کنم و حکم خدا را از بين ببرم؟

صوفي گفت: اول خود را پاک کن. بعد ديگرى را و حد بر خويش جارى کن سپس بر ديگرى.

مأمون رو به حضرت رضا عليه السلام نموده و گفت: شما چه ميفرمائيد؟

امام عليه السلام فرمود: او مي گويد تو هم دزدى کرده اى من هم دزدى کرده ام.

مأمون سخت خشمگين شد و سپس به صوفي گفت: به خدا دست و پايت را قطع مي کنم.

صوفي در جواب گفت: دست و پاى مرا قطع مي کنى در صورتي که تو بنده من هستي.

مأمون گفت: واى بر تو از کجا من بنده تو شدم؟

گفت: به جهت اين که مادر تو را از بيت المال مسلمانان خريده اند و تو بنده تمام مسلمانان شرق و غربى تا آزادت کنند. من که آزاد نکرده ام. از آن گذشته خمس را خودت فرو مي برى و حق اولاد پيامبر را نمي دهى و حق من و امثال مرا نيز نمي دهى. دليل ديگر اين که ناپاک نمي تواند ناپاکى را پاک کند. بايد ناپاک را شخص پاک، پاکيزه کند. کسى که به گردن خودش حد باشد نمي تواند حد بر ديگرى جارى کند. مگر اين که ابتدا از خود شروع نمايد. نشنيده اى خداوند عزيز مي فرمايد: أتَأْمُرُونَ الناسَ بِالْبِر وَ تَنْسَوْنَ أَنْفُسَکُمْ وَ أَنْتُمْ تَتْلُونَ الْکِتابَ أَ فَلا تَعْقِلُونَ 3

مأمون رو به جانب حضرت رضا عليه السلام کرده و گفت: چه صلاح مي دانى در باره اين مرد؟

امام عليه السلام فرمود: خداوند عزيز به محمد مصطفى صلى الله عليه و آله و سلم مي فرمايد: فَلِلهِ الْحُجةُ الْبالِغَةُ 4 [خدا را دليل رسائى است]. اين همان دليل است که نادان با نادانى مي فهمد و دانا نيز به علم خود مي يابد. دنيا و آخرت به دليل استوار است و اين مرد دليل آورد.

مأمون دستور داد صوفي را آزاد کنند و از روبرو شدن با مردم خود را کنار کشيد و در فکر اين شد که کار حضرت رضا عليه السلام را تمام کند تا اين که بالاخره ايشان را مسموم کرد و به شهادت رساند.5


پي نوشت

1ـ سوره انفال آيه 41

2ـ سوره حشر آيه 7

3ـ سوره بقره آيه 44

4ـ سوره انعام آيه 149

5ـ برگرفته از کتاب عيون اخبار الرضا عليه السلام جلد 2 صفحه 264

بخش حريم رضوي

 

مطالب مرتبط مجموعه :
آخرین مطالب سایت