اي سر منزل به منزل اي سر يحيي نشان
باورت مي شد ببيني خواهرت را يك زمان
دست بسته، مو پريشان، مو كنان، مويه كنان
باورت مي شد ببيني دختر خورشيد را
كوچه كوچه در كنار سايه ي نامحرمان
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :
تاریخ :
دوشنبه 1389/09/15
ای سر منزل به منزل ای سر یحیی نشان
باورت می شد ببینی خواهرت را یك زمان
دست بسته، مو پریشان، مو كنان، مویه كنان
باورت می شد ببینی دختر خورشید را
كوچه كوچه در كنار سایه ی نامحرمان
نه لبی مانده برای تو نه جای سالمی
من كه گفتم این همه بالای نی قرآن نخوان
چه عجب! طشتی برای این سرت آورده اند
ای سر منزل به منزل ای سر یحیی نشان
تا همین كه چشم تو افتاده بر چشمان ما
چشم ما افتاده بر لبهای زیر خیزران
ای تمامی غرور من فدای غیرتت
لطف كن این مرد شامی را از این مجلس بران
این قدر قرآن مخوان این چوب ها نامحرمند
شب بیا ویرانه هرچه خواستی قرآن بخوان
علی اكبر لطیفیان
تهیه و تنظیم: گروه دین و اندیشه تبیان
مطالب مرتبط مجموعه :
آخرین مطالب سایت