عزادارى در خراسان و ماوراءالنهر
عزادارى در خراسان و ماوراءالنهر
با كاهش فشار مضاعف سلجوقيان و روى كارآمدن خوارزمشاهيان (628 - 521 ق)، كه زمينه هاى تشيع و پيروى از اهل بيت پيامبر را از ادوار نخستين اسلامى داشتند، فضا براى عزادارى حسينى بهتر شد، هرچند هيچ گاه موانع از بين نرفت. در اين فضا شاعران نامورى همچون قوامى رازى (نيمه اول قرن ششم) و سخنور معروف عطار نيشابورى (627 - 537) ياد عاشورا و فداكارى هاى حسين بن على (عليه السلام) را در قالب سوگنامه هاى روشنگر و جانسوز زنده نگه داشتند:
كيـست حــق را و پيــمبـر را ولى
|
آن حسن سيــرت، حسين بن على
|
قـــرة العـيـــن امــــام مــجــتبى
|
شــاهــــد زهــــرا شهيــــد كـــربلا
|
تشنه او را دشنه آغشته به خون
|
نيم كشته گشته سرگشته به خون
|
آن چنـان بــر خـود كه برد بى دريغ
|
كافــتـــاب از درد آن شـد زيـــر ميـغ
|
گيسوى او تـا بــه خون آلوده شد
|
خــون گردون از شفق پالوده شد...
|
با جـگر گــوشه پيـمـبــر اين كنند
|
وانــگـهــــى دعـوى داد و دين كنند
|
هـر كـه در رويــى چنـين آورد تيغ
|
لعــنــتــــم از حــــق بــــدو آيد دريغ 1
|
گريه شام بر حسين (عليه السلام) در آستانه حمله مغول
ابن كثير نقل مى كند: در سال 657 ق، كه بغداد به دست لشكريان چنگيز سقوط كرد و خلافت عباسيان پس از 554 سال براى هميشه از بغداد و جهان اسلام برچيده شد، ابوشامه، يكى از شاعران شام پس از آنكه حملات چنگيزيان به «ميافارقين» و كشته شدن فرمانرواى آن به نام الكامل بن شهاب را شنيد، اندوهگين گرديد و قصيده سوزناك و حزن انگيزى سرود و در آن الكامل را به نام امام حسين تشبيه نمود و مظلوميت امام حسين (عليه السلام) در شام و داستان ورود اسيران و سر بريده امام را به گونه عاطفى مطرح كرد.2
افزون بر دمشق، شهرهاى ديگر شام از جمله حلب نيز به ياد امام حسين و شهداى كربلا بى قرار بود. همه ساله در روز عاشورا به سوگ قربانيان كربلا سرشك غم ريخته گريبان چاك مى كردند.
در عصر تيموريان عزادارى سيدالشهدا در ابعاد گوناگون توسعه يافت؛ به گونه اى كه هم از لحاظ تنوع و هم از نظر كيفيت و كميت سير صعودى پيدا كرد و قابل مقايسه با ادوار سابق نبود. همين فضاى اهل بيت محور و ضد امويان و عباسيان، جامعه را به سوى پذيرش مبانى بيشتر اهل بيت (عليهم السلام) از سوى اهل سنت آماده نمود و به پيش برد، به طورى كه يكى از نويسندگان مى نويسد: «گريه براى امام حسين [در هرات عهد تيموريان ]جانشين مجالس ذكر صوفيانه - كه نقشبنديان آن را ملغى كرده بودند - شده بود.»
تيموريان و فراگيرى عزادارى (911 - 782 ق)
تيموريان، كه عمدتاً پيرو اهل سنت بودند، پس از روى كار آمدن، به ويژه پس از مرگ تيمور، منشأ آثار فراوان فرهنگى، ادبى و تمدنى در جهان اسلام، بخصوص خراسان، گرديدند. با محبتى كه اين خاندان به اهل بيت پيامبر اسلام داشتند و احترامى كه نسبت به علما، عرفا و سادات نشان دادند، عزادارى امام حسين (عليه السلام)، كه از سال ها قبل در ميان اهل سنت جا باز كرده بود، به تدريج گسترش يافت و حتى درون دربار تيموريان راه يافت.3
در عصر تيموريان عزادارى سيدالشهدا در ابعاد گوناگون توسعه يافت؛ به گونه اى كه هم از لحاظ تنوع و هم از نظر كيفيت و كميت سير صعودى پيدا كرد و قابل مقايسه با ادوار سابق نبود. همين فضاى اهل بيت محور و ضد امويان و عباسيان، جامعه را به سوى پذيرش مبانى بيشتر اهل بيت (عليهم السلام) از سوى اهل سنت آماده نمود و به پيش برد، به طورى كه يكى از نويسندگان مى نويسد: «گريه براى امام حسين [در هرات عهد تيموريان ]جانشين مجالس ذكر صوفيانه - كه نقشبنديان آن را ملغى كرده بودند - شده بود.»4
در مقدمه كتاب روضة الشهداء كه يكى از مقتل هاى معروف و تأثيرگذار تاريخ مقتل نگارى و عزادارى امام حسين (عليه السلام) مى باشد، در خصوص وضعيت اجتماعى و شرايط مناسب فرهنگى و دينى مسلمانان، به ويژه خراسان براى عزادارى و فراگير شدن روضه خوانى براى امام حسين (عليه السلام) چنين آمده است: «... جمعى از محبّان اهل بيت (عليهم السلام) هر سال كه ماه محرم درآيد، مصيبت شهدا را تازه سازند و به تعزيت اولاد حضرت رسالت پردازند، همه را دل ها بر آتش حسرت بريان گردد و ديده ها از غايت حيران سرگردان:
زاندوه اين ماتم جان گسل |
روان گردد از ديده ها خون دل 5
|
مردم خراسان و ماوراءالنهر در آن زمان همه ساله در سالگرد قيام عاشورا مراسمى بر پا مى كردند و در آن به بيان حوادث عاشورا و انواع مصيبت هاى خاندان پيامبر (صلّى الله عليه وآله) در كربلا مى پرداختند. سخنوران، مداحان و مرثيه خوانان بزرگ، شاعران و عالمان دينى در اين مجالس به ذكر مصيبت اباعبدالله الحسين (عليه السلام) مى پرداختند و عواطف پاك و آماده مردم آن سامان را به انواع ستم ها و جنايات روا داشته شده بر حسين بن على در كربلا معطوف كرده، آنان را به عزادارى و اشك افشانى وا مى داشتند.
تهيه و تنظيم: گروه دين و انديشه تبيان
پي نوشت ها:
(1) - احمد احمدى بيرجندى، اشك خون، ص 28و27 به نقل از مجله حوزه، ش 114ـ113، ص 357.
(2) - البداية و النهاية، ج 13، ص 249.
(3) - عبدالرزاق سمرقندى، مطلع السعدين و مجمع البحرين، ج 2، لاهور، 1360 ق، ص 148 / خواندمير، حبيب السير، ج 3، تهران، خيام، ص 618 و 624 / ر.ك: تشيع در خراسان عهد تيموريان، نگارنده، مشهد، بنياد پژوهش هاى اسلامى، ص 118 به بعد.
(4) - دكتر كامل مصطفى شيسى، تشيع و تصوف، ترجمه على رضا ذكاوتى قراگزلو، تهران، اميركبير، 1374، ص 26.
(5) - حسين الكاشفى، روضة الشهداء، ص 12ـ13.
منبع: عزادارى امام حسين عليه السلام در ميان اهل سنّت، عبدالمجيد ناصرى