چند گفتار از امام رضا(ع)

-«ان الله يبغض القيل و القال و اضاعة المال و كثرة السؤال »خداوند قيل و قال و ضايع كردن مال و پرسش بسيار (و بى مورد) را دشمن مى دارد. ...
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

چند گفتار از امام رضا عليه السلام

براى تبرك و نيز بهره ورى از دانش امام على بن موسى الرضا عليهما السلام،برخى سخنان آن عزيز بزرگوار را ذكر مى كنيم:

1- «المرء مخبوء تحت لسانه »مرد زير زبانش پنهان است و چون سخن بگويد شناخته مى شود. 

2- «التدبير قبل العمل يؤمنك من الندم »تدبير و انديشه پيش از انجام كار تو را از پشيمانى ايمن مى دارد. 

3- «مجالسة الاشرار تورث سوء الظن بالاخيار»همنشينى با اشرار و بدكاران موجب بدبينى نسبت به نيكان و درستكاران مى شود. 

4- «بئس الزاد الى المعاد العدوان على العباد»دشمنى با بندگان خدا بد توشه يى است براى آخرت. 

5- «ما هلك امرء عرف قدره »شخصيكه قدر و منزلت خويش را بشناسد هلاك نمى گردد. 

6- «الهدية تذهب الضغائن من الصدور»هديه كينه ها را از دلها مى زدايد. 

7- «اقربكم منى مجلسا يوم القيمة احسنكم خلقا و خيركم لاهله »در قيامت آنكس به من نزديكتر است كه در دنيا خوش اخلاقتر و نسبت به خانواده ى خود نيكوكارتر باشد. 

8- «ليس منا من خان مسلما»كسى كه به مسلمانى خيانت كند از ما نيست. 

9- «المؤمن اذا غضب لم يخرجه غضبه عن حق »مؤمن چون خشمگين شود خشمش او را از رعايت حق بيرون نمى برد. 

-«ان الله يبغض القيل و القال و اضاعة المال و كثرة السؤال »خداوند قيل و قال و ضايع كردن مال و پرسش بسيار (و بى مورد) را دشمن مى دارد. 

11- محبت كردن با مردم نصف عقل است. 

12- سختترين كارها سه چيز است:انصاف و حقگويى اگر چه عليه خود باشد-در همه حال بياد خدا بودن-با برادران ايمانى در اموال مواسات كردن. 

13- شخص با سخاوت از غذايى كه مردم برايش آماده كرده اند مى خورد تا ديگران نيز از غذايى كه او آماده مى سازد بخورند.

14- قرآن كلام و سخن خداست از آن نگذريد و هدايت را در غير آن نجوئيد كه گمراه مى شويد.

 

پاسخ امام (ع) به چند پرسش

پرسيدند:خدا چگونه و كجاست؟

امام فرمود:اساسا اين تصورى غلط است،زيرا خداوند مكان را آفريد و خود مكان نداشت،و چگونگى ها را خلق كرد و خود از چگونگى (و تركيب) بر كنار بود،پس خدا با چگونگى و مكان شناخته نمى شود،و به حس در نمى آيد،و به چيزى قياس و تشبيه نمى گردد.

 

-چه زمانى خدا بوجود آمده است؟

امام-بگو چه زمانى نبوده تا بگويم چه وقت بوجود آمده است.

-چه دليلى بر حدوث جهان (يعنى اينكه جهان قبلا نبوده و مخلوق است) وجود دارد؟

امام-نبودى سپس بوجود آمدى،و خود مى دانى كه خود را نيافريده يى و كسى كه مانند توست نيز ترا بوجود نياورده است.

-ممكن است خدا را براى ما توصيف كنيد؟

-امام-آنكه خدا را با قياس توصيف كند هميشه در اشتباه و گمراهى است و آنچه مى گويد ناپسند است،من خدا را به آنچه خود تعريف و توصيف فرموده است تعريف مى كنم بدون آنكه از او رؤيتى يا صورتى در ذهن داشته باشم:«لا يدرك بالحواس »خدا با حواس آفريدگان درك نمى شود،«و لا يقاس بالناس »به مردم قياس نمى شود،«معروف بغير تشبيه »بدون تشبيه شناخته مى شود،در عين علو مقام به همه نزديك است،بدون آنكه بتوان همانندى براى او معرفى كرد،به مخلوقات خود مثال زده نمى شود،«و لا يجور فى قضيته »در حكم و قضاوت خود بر كسى ستم نمى كند...به آيات و نشانه ها شناخته مى گردد. 

-آيا ممكن است زمين بدون حجت و امام بماند؟

امام-اگر يك چشم بر هم زدن زمين از حجت خدا وامام خالى بماند همه ى زمينيان را فرو خواهد برد.

-ممكن است در باره ى فرج (امام عصر عج) توضيح بدهيد؟

امام-آيا نمى دانى كه انتظار فرج جزو فرج است؟

-نه نمى دانم مگر به من بياموزى!

امام-آرى،انتظار فرج از فرج است. 

-ايمان و اسلام چيست؟

امام-حضرت باقر العلوم فرمودند:ايمان مرتبه يى بالاتر از اسلام،و تقوى مرتبه يى برتر از ايمان و يقين مرتبه يى برتر از تقوى است،و چيزى كمتر از يقين ميان مردم تقسيم نشده است.

-يقين چيست؟

امام-توكل به خداى متعال و تسليم در برابر اراده و خواست او،و رضايت به قضاى الهى،و واگذارى امور خويش به خدا (و از او مصلحت خواستن) 

-عجب (خود بينى و خود پسندى) كه عمل را از بين مى برد چيست؟

امام-عجب درجاتى دارد،از جمله آنكه كار زشت در نظر بنده جلوه مى كند و آن را نيكو مى پندارد و از آن خشنود مى شود و گمان مى كند كار خوبى انجام داده است،و از جمله آنكه بنده به خداى خود ايمان مى آورد آنگاه بر خدامنت مى گذارد،در حاليكه منت گذاشتن حق خداست.

-آيا حضرت ابراهيم كه گفت:«و لكن ليطمئن قلبى »در دل خود ترديدى داشت؟

امام-نه ابراهيم يقين داشت،و منظورش اين بود كه خدا بر يقين او بيافزايد. 

-چرا مردم از امير مؤمنان على عليه السلام دورى كردند و به غير او روى آوردند با آنكه سابقه ى فضائل آن حضرت و مقام و منزلت او نزد پيامبر صلى الله عليه و آله براى مردم معلوم و آشكار بود؟

امام-چون امير مؤمنان (ع) از پدران و برادران و عموها و دائى ها و بستگان آنان كه با خدا و رسول (ص) او در جنگ و ستيز بودند تعداد بسيارى كشته بود،و اين باعث دشمنى و كينه ى آنان شد،و دوست نداشتند امير مؤمنان (ع) ولى و رهبر آنان گردد و نسبت به غير آن حضرت اين احساس و دشمنى را نداشتند،زيرا غير او در پيشگاه پيامبر (ص) و جهاد با دشمن مقام امير مؤمنان را دارا نبود بهمين جهت مردم از امير مؤمنان دور شدند و به غير او رو آوردند.


منبع: مسند الامام الرضا (ع)، عيون اخبار الرضا (ع)

تنظيم براي تبيان: سمانه دولت آبادي

 

مطالب مرتبط مجموعه : رواق ها
آخرین مطالب سایت