دوئـل؛به سـبك فوتبال و تلويزيون!

بازار مصاحبه‌هاي رنگارنگ اهالي فوتبال عليه عوامل تلويزيون و به ويژه گزارشگران سيما، يك بار ديگر داغ شده است .........
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

دوئـل؛به سـبك فوتبال و تلويزيون!

بازار مصاحبه‌هاي رنگارنگ اهالي فوتبال عليه عوامل تلويزيون و به ويژه گزارشگران سيما، يك بار ديگر داغ شده است. پس از آنكه در داربي تهران، استقلالي‌ها شديدا عليه گزارش مزدك ميرزايي موضع گرفتند و او را «رنگي» قلمداد كردند، عليه عليفر هم كه در جريان گزارش بازي ذوب‌آهن و الهلال عربستان وارد يك منازعه كلامي جدي با مسوولان باشگاه اصفهاني شد و روي آنتن از اينكه آنها با خودشان گزارشگر به عربستان نبرده‌اند، انتقاد كرد موضع گرفتند. به همين بهانه‌ها، بد نديديم نگاهي گذرا داشته باشيم به اختلاف سليقه‌هايي كه گاهي بين ستاره‌هاي فوتبال، مربيان يا مديران با عناصر تلويزيون دولتي كشورمان درمي‌گرفته است. اين گزارش كوتاه، در چهار باكس به سرگذشت برخي از درگيري‌هاي عادل فردوسي‌پور، مزدك ميرزايي، ساير گزارشگران و نيز بعضي تنش‌هاي رخ داده بين خود عوامل ورزشي صدا و سيما مي‌پردازد.

عادل؛ سردمدار جنجاليست‌ها!

عادل فردوسي‌پور بي‌گمان پرونده قطوري از تنش‌هاي جور واجور را در يك دهه گذشته براي خودش فراهم كرده است و در اين حوزه، هيچ كس به گرد پاي او هم نخواهد رسيد. گزارش او روي نوار مهمترين مسابقات فوتبال كشور، برنامه جنجال‌برانگيز نود و نيز علاقه فراوان فردوسي‌پور به مانور روي مسايل حاشيه‌اي از مهمترين عوامل قرار گرفتن اين گزارشگر – مجري جوان در بطن بسياري از درگيري‌ها بوده است.

رابطه سينوسي

خود فردوسي‌پور بارها اعلام كرده رابطه‌اش با علي دايي، چيزي شبيه به اين منحني سينوسي بوده است! آنها تا به حال اختلافات فراواني با يكديگر داشته‌اند، با اين حال بدون ترديد عميق‌ترين شكاف‌ها بين شهريار و عادل زماني پيش آمد كه فردوسي‌پور به عنوان گزارشگر اعزامي به آلمان، در جريان گزارش مسابقات جام جهاني 2006 به انتقادات بي‌پروا از دايي پرداخت و حتي مصاحبه جنجالي‌اش با كاپيتان سابق تيم ملي را پخش نكرد. اگر آن روزها روابط مابين اين دو كاملا شكر آب بود، در عوض اخيرا آنقدر طرفين به هم علاقه پيدا كرده‌اند كه مجري نود حاضر مي‌شود سه ساعت به دايي وقت بدهد تا او در مورد پرونده شخصي‌اش سخنراني كند!

ملاقات با لوطي

آخرين نفري كه با عادل درگير شد، امير قلعه‌نويي بود؛ مردي كه احتمالا به خاطر گذر از بحران نتايج ضعيف سپاهان، ترجيح داد خيلي ناگهاني اعلام كند ديگر تا آخر عمرش حاضر نيست با دوربين نود مصاحبه كند! بهانه قلعه‌نويي براي اين موضع‌گيري هم به واكنش دير هنگام وي به برنامه عادل در نقد و بررسي نتايج ضعيف ايران در جام ملت‌هاي آسيا مربوط مي‌شد كه در سال 2007 رخ داد و طي آن فردوسي‌پور و ميهمانانش حسابي از خجالت امير درآمدند. با اين وجود اين اختلاف با عيادت غيرمنتظره عادل از قلعه‌نويي پس از جراحي زانوهايش كمرنگ شد و احتمالا با از سرگيري روند رو به رشد سپاهان، به زودي كاملا مرتفع خواهد شد؟

قرباني خشم حاجي

ماجراهاي درگيري عادل فردوسي‌پور و محمد مايلي‌كهن هم از آن دست پرونده‌هايي است كه به يكي، دو مورد ختم نمي‌شود، اما در آخرين فقره از اين دست منازعات، محمد مايلي‌كهن با كنايه شديد به كمبودهاي برنامه نود مدعي شد مي‌تواند شش ماهه يك صدا و سيما احداث كند! اين جملات حاجي اما، بيشتر از آنچه نقد و واكنش منطقي فردوسي‌پور را به دنبال داشته باشد، از سوي اين گزارشگر دستمايه طنازي و شوخي قرار گرفت.

 

قطع شد؟

مهندس اميررضا واعظ آشتياني هم تا زماني كه در فوتبال بود، يكي از كانديداهاي ثابت درگيري با اهالي تلويزيون تلقي مي‌شد. در يكي از شديدترين مشاجرات از اين قبيل، بحث مهندس و فردوسي‌پور بر سر نقش صدا و سيما در انعكاس دادن فريادهاي اعتراض‌آلود هواداران استقلال به مديريت، تا آنجا بالا گرفت كه كار به ديالوگ‌هاي ناجور كشيده شد و عاقبت، در اتفاقي كم سابقه و غيرمنتظره، به قطع اين تماس از سوي برنامه نود انجاميد.

حرف حساب، بي‌جواب!

مشاجره عادل با مسوولان سازمان تربيت بدني در دولت نهم هم از آن دست پرونده‌هاي عجيب و غريبي بود كه برنامه نود را تا آستانه تعطيلي پيش برد. ظاهرا عدم دعوت از نماينده سازمان در آن برنامه معروف صفايي فراهاني، باعث شده بود بذر اختلاف بين اين دو پاشيده شود، اما اين تنش‌ها در ماجراي انعكاس كاستي‌ها در بخش «دوربين نود» به اوج رسيد. حتما آن شب عجيب مشاجره عادل با آخوندي را به ياد داريد؛ همان برنامه‌اي كه فردوسي‌پور خطاب به سخنگوي سازمان تربيت بدني گفت: «شما نمي‌توانيد براي ما تعيين تكليف كنيد.» و يا تلويحا به او يادآوري كرد: «حرف حسابي براي فهميدن وجود ندارد»! در ادامه همين مشاجره‌ها بود كه محمد علي‌آبادي هم در سخناني عجيب ادعا كرد: «90 نفري كه هيچ، 900 نفري هم نمي‌توانند جلوي ما را بگيرند!»

گل به خودي عادل

عادل فردوسي‌پور احتمالا براي آنكه نشان بدهد در امر خطير حاشيه‌سازي، حتي خود صداوسيما هم از دست او در امان نيست(!) در يكي از برنامه‌هاي اخير نود روي آنتن به جنگ مسوولان پخش رفت و با پيش كشيدن بحث اجبار براي عدم پخش مصاحبه‌ علي كريمي با دوربين اين برنامه، كار را به جايي رساند كه مسوولان شبكه سه مجبور شدند برنامه او را 7 دقيقه زودتر به پايان برسانند كه حتما همين تصميم هم با افشاگري فردوسي‌پور روبه‌رو شد. پس از اين برنامه بود كه براي هزارمين بار شايعه تعطيلي برنامه نود، دهان به دهان پيچيد!

عادل پرسپوليسي!

بي‌ترديد اما، يكي از بحث برانگيزترين جدل‌هاي به وجود آمده توسط عادل فردوسي‌پور، به مناقشه او با هواداران تراكتورسازي مربوط مي‌شود؛ آنجا كه پس از مسابقه SMS تعيين پرطرفدارترين تيم ايران و رسيدن تراكتوري‌ها به حدنصاب 10 درصد، اين نتايج مورد پذيرش تبريزي‌ها قرار نگرفت و به فحاشي گسترده عليه عادل و حاشيه بازي فصل گذشته تيم‌هاي تراكتورسازي و مقاومت سپاسي انجاميد. در راستاي همين جدال بود كه فراز كمالوند هم از دوران همكاري‌اش با عادل «فكت» آورد و ناگهان افشا كرد. فردوسي‌پور يك پرسپوليسي دو آتشه است! اين پرونده هم البته با شعر معروف «ياتماز عدالت پرچمي» عادل، ختم به خير شد.

مسافرت جادويي با اسب!

روابط عادل فردوسي‌پور و علي كريمي هم در نوع خودش جالب بوده است. از آنجا كه همواره تلاش‌هاي مجري نود براي ارتباط گرفتن با علي كريمي در اين برنامه بي‌نتيجه باقي مي‌مانده، روابط او با علي كريمي غالبا در هاله‌اي از ابهام قرار مي‌گرفته است، به اين ترتيب كه شايد خيلي‌ها ناتواني عادل در دعوت از جادوگر را ريشه اصلي برخي از كنايه‌هاي او به آقاي شماره هشت تلقي مي‌كردند. در يكي از معدود اختلافات اين دو نفر، وقتي عادل بارها در جريان گزارش بازي استيل‌آذين- پرسپوليس به ترس كريمي از مسافرت با هواپيما اشاره كرد،‌سرانجام جادوگر در پايان بازي به خبرنگاران گفت:«اصلا من دوست دارم با اسب مسافرت كنم. به اين آقا چه مربوط است؟»

مزدك؛ بچه مثبت سابقه‌دار!

شايد به قيافه‌اش نيايد، اما اتفاقا برعكس ظاهر آرام و آراسته‌اش،گزارش‌هاي او نيز در يك دهه گذشته بارها بحث‌برانگيز از كار در آمده است. مزدك علاوه بر جنجال‌هايي كه در حوزه برنامه‌ ماهواره‌اي «ليگ يك» برايش به وجود مي‌آمده است،‌عمدتا به واسطه تكه‌پراني‌هايش از سوي اهالي فوتبال مورد «تفقد» قرار گرفته و احتمالا از اين حيث كه تريبوني به قدرتمندي «نود» در اختيار نداشته، گاهي بي‌محابا مورد سرزنش قرار گرفته است.

يك پرسپوليسي پشت ميكروفون؟

پس از آنكه گزارش‌ اخير ميرزايي در داربي تهران محل بحث و گفت‌وگوهاي فراوان واقع شد و دلخوري شديد استقلالي‌ها را به همراه آورد، خيلي‌ها به اين نتيجه رسيدند كه او يك پرسپوليسي متعصب است كه بابت شكست تلخ تيمش متاثر شده. با اين حال شايعاتي كه از سوي اطرافيان مزدك به گوش ما مي‌رسد، حكايت ديگري را روايت مي‌كنند. گفته مي‌شود اتفاقا ميرزايي يك هوادار استقلال است كه گاهي براي «رد گم‌ كني» آنقدر پرسپوليسي بازي در مي‌آورد كه ملت شاكي مي‌شوند. به هر حال آخرين شاكيان مزدك، صاحب‌منصبان ريز و درشت استقلال‌اند؛ از علي فتح‌ا...زاده تا پرويز مظلومي كه اين گزارشگر و همه خبرنگاران را به پرسپوليسي بودن متهم كرده‌اند!

ميلاد، نگران سلامتي مزدك!

به طور مشخص اما، گزارش مزدك در داربي 69، خشم ميلاد ميداوودي را به همراه داشت، بازيكني كه تندترين اظهارات را عليه اين گزارشگر سيما به زبان آورد:«نگران سلامتي او هستم. بعد از بازي شنيدم در يك جمع خصوصي گفته بود من 9 داربي را گزارش كرده‌ام كه هيچكدامش را پرسپوليس نباخته بود، اما پا قدم ميلاد شوم بود و در اين شهر آورد، پرسپوليسي‌ها باختند!» ظاهرا علت اصلي عصبانيت ميداوودي از دست مزدك،‌كنايه او به ميلاد هنگام زدن يك ضربه ايستگاهي بود:«حالا بايد ببينيم ميداوودي دوباره توپ را به پيست دووميداني مي‌فرستد يا نه!»

خشم حاجي عليه مزدك

اما مزدك ميرزايي هم از خشم محمد مايلي‌كهن در امان نمانده است. حتما به ياد داريد كه تا همين يك ماه پيش، سرمربي سايپا در مورد هر چيزي كه مي‌خواست با خبرنگاران صحبت كند، يك كمي «مزدك ميرزايي» هم قاطعي‌اش مي‌كرد! كار حتي تا آنجا پيش رفت كه حاجي يك بار حتي در حاشيه سخنراني عليه ميرزايي، برخي از ميكروفون به دست‌ها را به دريافت رشوه متهم كرد! شايد كمتر كسي بداند، اما ريشه اختلاف‌نظرهاي مايلي‌كهن با مزدك ميرزايي به زماني برمي‌گردد كه سايپا و پرسپوليس در ليگ نهم به مصاف يكديگر رفتند. تيم كرجي بازي را برد و حاجي براي دست دادن به سمت نيمكت پرسپوليس و علي دايي رفت. در همين حين بود كه ميرزايي شيطنت كرد:«معلوم نيست اگر مايلي‌كهن مي‌باخت، باز هم به سمت دايي مي‌رفت يا نه؟» ظاهرا اين جمله مزدك آنقدر براي مايلي كهن سنگين بوده كه او بارها و بارها عليه اين گزارشگر مصاحبه كرده است.

يك سوپر گل از علي كريمي!

مزدك ميرزايي دو اصطلاح «سوپر گل» و «فوق واكنش» را بدجوري دوست دارد. يكي از اولين مرتبه‌هايي كه او ضربه عالي يك بازيكن را با تعبير «سوپر گل» مورد ستايش قرار داد، به 10 سال پيش برمي‌گردد كه علي كريمي با استفاده از غفلت بهزاد غلامپور دروازه او را با شاهكاري به ياد ماندني از وسط زمين باز كرد و گل دوم را براي پرسپوليس در مصاف با سايپا به ثمر رساند. ظاهرا مانور دادن بيش از حد ميرزايي روي اشتباه غلامپور در اين صحنه، چنان به اين سنگربان پر اشتباه برخورد كه همان جا، در استاديوم مي‌خواست يقه مزدك را بگيرد،‌اما با وساطت ديگران،‌غائله ختم به خير شد. غلامپور مي‌گفت:«كريمي صدبار ديگر هم از وسط زمين شوت كند، يكي از توپ‌هايش گل نمي‌شود. من بدشانس بودم!»

ما با هم «داداش» نيستيم!

سال گذشته در جريان گزارش يكي از بازي‌هاي پرسپوليس، مزدك ميرزايي به ميثم بائو اشاره كرد و مدعي شد «به نظر مي‌رسد كه او يكي از دعوت‌شدگان به اردوي بعدي تيم ملي باشد.» پس از اين اظهارنظر بود كه موجي عجيب عليه مزدك راه افتاد و خيلي‌ها او را به حمايت از بائو متهم كردند. پس از اين حوادث بود كه ميرزايي براي ابطال اين فرضيه غلط دست به كار شد و در مسابقات بعدي اقدام به جويدن بائو كرد و با هر توپي كه او لو مي‌داد، چند دقيقه در مزمت اشتباهش سخن مي‌گفت!

مزدك، اسير امير!

ظاهرا اعزام گزارشگر به هر كدام از تورنمنت‌هاي تيم ملي، دردسرهاي خاص خودش را دارد. اگر در حاشيه‌ جام‌جهاني 2006 علي دايي با عادل فردوسي‌پور درگير شد، اين بار و در جام ملت‌هاي 2007 آسيا، نوبت قلعه‌نويي‌ بود كه يقه مزدك را بگيرد. پس از بازي با ازبكستان، قلعه‌نويي‌ كه تيمش آشكارا بد بازي مي‌كرد، از گزارش‌‌هاي ميرزايي در مالزي شاكي شد و به جدل با وي پرداخت. گفته مي‌شود آن درگيري ميان امير و مزدك، در جهت‌گيري انتقادي تلويزيون عليه قلعه‌نويي‌ پس از حذف از جام‌ملت‌ها، بي‌تاثير نبوده است.

فوتبال يادش رفته؟

گلايه شديد ايمان مبعلي از مزدك ميرزايي را هم بايد به نگون‌بختي‌هاي «آبي» آقاي گزارشگر اضافه كرد. در جريان گزارش يكي از بازي‌هاي همين فصل استقلال بود كه مزدك با اشاره به بازي ضعيف ايمان مبعلي، به او كنايه زد كه: «ظاهرا بازي در امارات كاري كرده كه فوتبال از ياد مبعلي رفته است!»

شتر درگيري، جلوي خانه بقيه گزارشگران!

شايد پرونده درگيري‌هاي پيش آمده براي عادل فردوسي‌پور و مزدك ميرزايي به واسطه شهرت آنها و نيز حضورشان پشت ميكروفون در اغلب مسابقات مهم، به يادماندني‌تر بوده باشد،‌ اما شتر اين دست حوادث جلوي در خانه بقيه عوامل حاضر در صداوسيما هم بارها خوابيده است.

كاپيتان تعويضي؟!

استارت انتقادات از فرسايشي شدن حضور علي دايي در تيم ملي فوتبال به عنوان بازيكن را جواد خياباني زد. در حاشيه گزارش بازي دوستانه ايران و بلاروس بود كه خياباني مدعي شد:«هركسي بد بازي كند، بايد تعويض شود. حتي اگر كاپيتان تيم ملي باشد.» اينگونه بود كه موجي بزرگ عليه شهريار ايجاد شد و بعدها نيز علي دايي از اين اقدام خياباني برآشفت.

چرا ما را نبرديد؟

انتقاد تند عليرضا عليفر از مسوولان باشگاه ذوب‌آهن هم در نوع خودش جالب بود. گزارشگر ديدار برگشت تيم‌هاي الهلال و ذوب‌آهن ادعا كرد «با وجود همه هماهنگي‌هاي به وجود آمده، كم‌كاري سران ذوب باعث شد گزارشگري به عربستان اعزام نشود.» عليفر بعدا ادعا كرد اين اتفاق به دستور تهيه‌كننده برنامه «فوتبال برتر» رخ داده، اما كسي مسووليت اين طعنه را نپذيرفت. ذوبي‌ها كه مدعي بودند عدم صدور رواديد علت اصلي اعزام نشدن گزارشگر بوده، از مسوولان صداوسيما خواسته‌اند براي بازي فينال، يك گزارشگر اصفهاني انتخاب كنند!

بگيريدش!

يك حاشيه يك طرفه، اما عجيب هم همين يكي، دو ماه پيش براي جهانگير كوثري پيش آمد. وقتي مجري برنامه ورزش از نگاه دو داشت به شدت عليه عليپور و منشور اخلاقي صحبت مي‌كرد، بچه‌هاي پشت صحنه به او خبر دادند كه يك آيتم آماده است. تصوير قطع شد، ولي بينندگان كماكان صداي استوديو را مي‌شنيدند كه كوثري در ميان ناباوري گفت:«فردا عليپور مي‌گه بگيريدش!» پس از بازگشت به استوديو، لحن آقاي مجري در مورد منشور بسيار ملايم‌تر شد و البته فردايش وي ادعا كرد:«منظورم يك عليپور ديگر بوده است.» البته گاف مشابهي هم چندي پيش براي عادل رخ داد؛ آنجا كه او در شرايطي مشابه، در مورد طولاني شدن تماس تلفني عزيزمحمدي خطاب به وي گفت:«ول نمي‌كنه كه!» و بينندگان اين جمله را شنيدند!

نابغه فوتبال برزيل

داستان بازيكن خارجي انتخاب كردن براي استقلال در ليگ هشتم هم از آن دست قصه‌هاي عجيب و غريب بود. وقتي رضا رجبي بعد از سه ماه «برزيل گردي» توانست فابيو بالاي رباط پاره كرده را براي استقلال كشف كند، كوثري با دعوت از او براي حضور در برنامه ورزش از نگاه دو، به ستايش شديد از اين بازيكن ناشناخته پرداخت و در ادعايي به يادماندني از او به عنوان «نابغه فوتبال برزيل» ياد كرد! اين موضع‌گيري‌هاي عجيب، البته با واكنش شديد قلعه‌نويي‌ روبه‌رو شد و سرمربي وقت استقلال، پس از انتقاد از كوثري، اين بازيكن را رد كرد!

گزارشگر عليه گزارشگر

ما ايراني‌ها به درگيري‌هاي پرشمار «درون مجموعه‌اي» و عدم همكاري گروهي مشهور هستيم و بنابراين تعجبي ندارد اگر بين گزارشگران و عوامل داخلي خود سازمان صداوسيما هم مناقشاتي وجود داشته باشد. اگرچه دوستان معمولا سعي مي‌كنند ظاهر كار را حفظ كنند، اما هميشه هم اينطور نيست كه آتش اختلافات زير خاكستر پنهان بماند.

علايق عمه بكام!

همين چند روز پيش بود كه قبل از داربي 69، بهرام شفيع در مصاحبه‌اي جالب به نقد گزارشگران نسل جديد پرداخت و در جمله‌اي عجيب مدعي شد: «اينها اطلاعات اضافي زيادي به مردم مي‌دهند. شايد من دوست نداشته باشم بدانم عمه مارگريت بكام، مرغ يك پا دوست دارد!» به نظر مي‌رسد انگشت اتهام بهرام‌خان در اين زمينه، آشكارا به سمت عادل و مزدك نشانه رفته است.

صدا را ببند عزيزم!

در انتقاد عليه همكاران تلويزيوني،‌هيچكس به اندازه عليرضا عليفر صريح و روراست نيست. اين گزارشگر قديمي تلويزيون بارها در مورد همكاران جوانترش مصاحبه‌هاي منفي انجام داده است و حتي يك مرتبه به وضوح ادعا كرده «وقتي عادل و مزدك گزارش مي‌كنند، من صداي تلويزيون را مي‌بندم!» احتمالا سرهنگ صدا را قطع مي‌كند تا در خانه‌اش، با صداي خودش بازي‌ها را ببيند.

بگوييد كه راضي نبوديد!

در اتفاق شگفت‌انگيز ديگري، پس از پايان ويژه برنامه‌هاي پخش مستقيم مسابقات جام جهاني در برنامه يك جهان يك جام، سايت «فوتبال ما» كه منتسب به مزدك ميرزايي بود، در نظرسنجي جالب توجهي سعي كرد ميزان رضايتمندي افكار عمومي از برنامه دوست و همكارش «رضا جاوداني» را بسنجد. نتايج هم روشن بود. برخلاف پخش گسترده تشكرهاي مردمي در اين برنامه، مخاطبان اين سايت با حجمي نزديك به 70 درصد، از «يك جهان - يك جام» ابراز نارضايتي كردند كه در حوزه ارتباطات درون مجموعه‌اي، اتفاق عجيبي بود.

من ‌بودم، وقت نمي‌دادم

اخيرا اما پرده ديگري از روابط تنش‌آلود جهانگير كوثري و عادل فردوسي‌پور برملا شد. پس از آنكه عادل براي دفاع دايي از شكايتش عليه فدراسيون، سه ساعت به سر مربي سابق تيم ملي وقت داد، جهانگير كوثري در مصاحبه‌اي جالب‌توجه مدعي شد «اگر من بودم، يك دقيقه هم به دايي وقت نمي‌دادم» قبل از اين هم البته اعوان و انصار پرشمار جهانگيرخان بارها از خجالت عادل در آمده بودند و البته فردوسي‌پور هم گاهي با تهيه يك برنامه فوق‌العاده براي پنجشنبه شب‌ها، سوژه‌هاي كوثري را سوزانده است.

منبع : گل 

گروه ورزشي تبيان

مطالب مرتبط مجموعه :
آخرین مطالب سایت