در ازدحام ناگزیر واژه ها
در ازدحام ناگزیر واژه ها
نامت
کلیدی است به صبح
بی شک
مگر گشودنی به تو...
خروش رودها
آواز نام توست،
در بیکرانه نگاه ها،
و آسمان
یاد تو را زمزمه می کند،
در شگفتم آه!
نذر ناد علی چه می کند با زخم
چه می کند با قفل!
و تو چه می کنی در سجده گاه
گاه که می رقصد زخم...
در شگفتم!
از سکوت ساده نخلستان
و غربت چاه.
آه!
ماه واقعیت عریانی است،
بی پرده
وقتی تو
سکوت می کنی
کدام واژه
کدام حس
نور را
آن گونه که تویی
منتشر می کند؟
و نور، تویی
و فردا، درخت
قیام عاشقانهای است،
بر فراز دستهای زمین؛
در رویش سرخ ذوالفقارها
نرگس ریگی نژاد
تنظیم: گروه دین و اندیشه تبیان