سوال و جواب بهشتیان و جهنمی‌ها در قیامت

در قرآن گفتگوهای بسیاری بین مردم رخ می‌دهد. یکی از این گفتگوها، سوال و جواب بین بهشتی‌ها و جهنمی‌ها است.
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :
بهشتیان یا همان اصحاب یمین که نامه اعمالشان را به دست راست داده‌اند از این که می‌بینند جهنمی‌ها در آتش دوزخ عذاب می‌سوزند؛ علت را می‌پرسند: ما سَلَکَکُمْ فِی‏ سَقَرَ(مدثر/42)؛ چه عملی شما را جهنمی کرده است؟ جهنمیان با پشیمانی و ملامت خود به این سوال، چهار پاسخ  می‌دهند که قابل تامل و از طرفی راهگشا برای افراد صاحب فکر و تدبر می‌باشد.

خداوند تكذيب روز قيامت را پس از ديگر صفات دوزخيان ذکر کرده تا خاطرنشان کند كه آنها پس از سه مورد ياد شده،روز قيامت را تكذيب كردند تا تكذيب را بزرگ جلوه دهد



اهل نماز نبودیم

اولین پاسخ جهنمیان این است که در دنیا اهل نماز نبودند. قالُوا لَمْ نَکُ مِنَ الْمُصَلِّینَ(مدثر،43)؛ ما در دنیا اهل نماز نبودیم و گاهی می‌خواندیم و گاهی نمی‌خواندیم. یعنی کاهل‌نماز بودند. در تفسیر این آیه سه نظریه وجود دارد که مفسران به آنها پرداخته‌اند.

الف- یک نظریه به همین ظاهر آیه اکتفا کرده و علت جهنمی‌شدن آنها را بی‌نماز و یا کاهل بودن در نماز می‌دانند. نمازى كه گاه‌و بى‌گاه خوانده شود، انسان را در زمره نمازگزاران قرار نمى‌دهد. لَمْ نَكُ مِنَ‌ اَلْمُصَلِّينَ؛‌ يعنى نماز ما استمرار نداشت. در سوره ماعون نيز آمده: فَوَيْلٌ لِلْمُصَلِّينَ‌ اَلَّذِينَ هُمْ عَنْ صَلاتِهِمْ ساهُونَ؛ اين چنين نمازى انسان را مشمول شفاعت شافعان قرار نمى‌دهد: َما تَنْفَعُهُمْ شَفاعَةُ اَلشّافِعِينَ. همانطور که امام صادق عليه‌السلام در حديث معروف خود در آستانه شهادت فرمودند كه بستگانم را حاضر كنيد و خطاب به آنان فرمودند: «لا ينال شفاعتنا من استخف بالصلاة»؛ مردم يا به رستگارى مى‌رسند كه فائز هستند و يا در باطل فرومى‌روند كه خائض هستند.

یک نظریه به ظاهر آیه اکتفا کرده و علت جهنمی‌شدن آنها را بی‌نماز و یا کاهل بودن در نماز می‌دانند. نمازى كه گاه‌و بى‌گاه خوانده شود، انسان را در زمره نمازگزاران قرار نمى‌دهد




در تفسیر اثنی عشری نیز آمده است این که گويند در دنيا از نمازگزارندگان نبودیم، يعنى ترك نماز واجب مى‌كرديم و به آن اعتقاد نداشتيم. همانطور که امیرالمومنین علیه‌السلام در نهج‌البلاغه می‌فرماید: همانطور که تعهد کردید نماز را محافظت كنيد و بسيار به‌جا آوريد نماز را و تقرب جوئيد به سبب آن، به جهت آنكه نماز بر مؤمنين از واجبات در وقت آن است. مگر نشنيديد جواب اهل جهنم را وقتى كه سؤال كنند اهل بهشت از آنها چه چيز باعث شد به جهنم افتاديد، گويند: از نمازگزارندگان نبوديم.(تفسير إثنى‌عشري شاه‌عبدالعظیمی،ج13،ص385)

همچنین حسینی همدانی در تفسیر انوار درخشان گوید که جهنمی‌ها پاسخ گويند كه اهل نماز و اداء فرائض روزانه نبوديم و در مقام سپاس از نعمتهاى پروردگار برنيامده، به‌ اصول توحيد معتقد نبوده و به وظايف دينى و عملى ملتزم نبوده و طريقه عبوديت نمى‌پيموديم. شاهد آنست كه يگانه شعار عبوديت و سعادت و رابطه با ساحت كبريائى اداء فرائض يوميه و سپاس از نعمت است.(انوار درخشان در تفسیر قرآن،حسینی همدانی،ج17،ص198)

ب- برخی از مفسران در تفسیر آیه اشاره به این نکته دارند که نماز می‌خواندند، اما به گونه‌ای نبوده که بر اساس آیه قرآن، آنان را از منکر و گناه و فحشا باز دارد و فقط به ظاهر و پوسته نماز پی‌پرداختند. تفسیر نمونه به این نکته توجه کرده است. اگر نماز مى‌خوانديم نماز ما را به ياد خدا مى‌انداخت، و نهى از فحشاء و منكر مى‌كرد، و ما را به صراط مستقيم الهى دعوت مى‌نمود.(تفسیر نمونه، ذیل تفسیر آیه)

در تفسیر کاشف نیز آمده: منظور جهنمی‌ها اینست که ما در دنیا از فحشا و منکر پرهیز نکرده‌ایم و این تعبیر را از آیه 45 سوره عنکبوت گرفته‌ایم: نماز نهی از منکر و منکر است.(التفسير الکاشف مغنیه،ج7،ص465) یعنی نمازمان به گونه‌ای نبوده که ما را از منکرات حفظ کند.

ج- اما عده‌ای از مفسران نظریه سومی را ارائه داده‌اند که فراتر از دو نظریه قبلی می‌باشد. آنها نظرشان اینست که این آیه به ولایت اهل بیت علیهم‌السلام اشاره دارد و در نتیجه چون آن جهنمیان ولایت امیرالمومنین علی علیه‌السلام و فرزندانش را قبول نداشتند به جهنم رفته‌اند.

جهنمی‌ها گویند هر صدايى از هر گوشه‌اى بر ضد حق بلند مى‌شد، و هر مجلسى براى ترويج باطل تشكيل مى‌گرديد و ما با خبر مى‌شديم، با آنها همراهى مى‌كرديم و همرنگ جماعت مى‌شديم



علامه طباطبایی در ذیل آیه مورد نظر می‌گوید: ضمير جمع در (قالوا) به مجرمين برمى‌گردد، و منظور از (صلوه) نماز معمولى نيست، بلكه منظور توجه به عبادتى خاص است به درگاه خداى تعالى، كه با همه عبادتهای دیگر در ادیان معتبر آسمانى كه از حيث كم و كيف با هم مختلفند، متفاوت است (المیزان، ذیل آیه)

در تفسیر قمی نیز در ذیل آیه مورد نظر آمده که منظور از نمازگزار نبودیم یعنی این که ما جزو پیروان ائمه نبودیم. همچنین در تفسیر فرات کوفی آمده: یعنی ما از شیعیان علی بن ابیطالب علیه‌السلام نبودیم.(تفسير فرات الكوفي،فرات‌بن ابراهیم،ص513)

در تفسیر نفحات الرحمن نیز به این نکته اشاره شده و به روایتی از امام صادق علیه‌السلام استناد شده است: «یعنی ما از تابعین ائمه نبودیم که خدای متعال به آنها فرمود: و القدیرین القدربین. هذا القربین؛ آیا نمی‌بینید کسانی را که پیرو پیشینیان می‌شوند، و نمازگزار می‌خوانند کسانی را که نماز می‌خوانند، بلکه منظور اینست که ما از تابعین پیشینیان نبودیم.(نفحات الرحمن فی تفسیر القرآن، نهاوندی،ج6،ص373)

منظور از اطعام مسكين، يا زكات واجب است كه ترك آن مستوجب دوزخ می‌شود و يا زکات غیر واجب است که حتى اگر زكات پرداخت شود ولى در جامعه گرسنه‌اى وجود داشته باشد، سير كردن او واجب است



تفسیر آیه و منظور از نماز در روایات

روایات بسیاری نیز در ذیل تفسیر آیه 43 مدثر آمده است که منظور آیه را پیروی نکردن از ولایت و قبول نداشتن آن را بیان کرده‌اند.  

امام باقرعلیه‌السلام می‌فرماید: قالُوا لَمْ نَکُ مِنَ المُصَلِّینَ؛ یعنی از شیعیان علیّ‌بن‌ابی‌طالب علیه‌السلام) نبودند.(تفسیر اهل بیت علیهم‌السلام،ج۱۷،ص۱۸۸/ بحارالأنوار،ج۵۱، ص۶۱/ فرات الکوفی،ص۵۱۴)

امام صادق علیه‌السلام می‌فرماید: مقصود از قالُوا لَمْ نَکُ مِنَ الْمصَلِّینَ این است که: از امامانی (علیهم‌السلام) که خدای تبارک‌وتعالی درباره ایشان فرموده‎ است: سابقین و پیشگامند، آن‌ها مقرّبانند(واقعه،10-11) پیروی نکردیم. مگر نمی‌بینی که مردم اسبی را که در مسابقه پشت‌سر سابق است مصلّی نامند؟ همین معنی مقصود است. در آنجا که فرماید: لَمْ نَکُ مِنَ المُصَلِّینَ یعنی پیرو پیشروان نبودیم.(تفسیر اهل بیت علیهم‌السلام،ج۱۷،ص۱۸۸/ الکافی،ج۱،ص۴۱۹/ بحارالأنوار،ج۲۴،ص۷/بحارالأنوار،ج۲۴،ص۳۰۰/ المناقب، ج۴،ص۳۳۰)

منظور جهنمی‌ها اینست که ما در دنیا از فحشا و منکر پرهیز نکرده‌ایم و این تعبیر را از آیه 45 سوره عنکبوت گرفته‌ایم: نماز نهی از منکر و منکر است




یاد فقرا نبودیم

دومین پاسخ جهنمی‌ها اینست که «وَ لَمْ نَکُ نُطْعِمُ الْمِسْکِینَ» (مدثر/44)؛ ما یاد فقرا نبودیم و به آنها اطعام نمی‌کردیم.

در تفسیر نور آمده که منظور از اطعام مسكين، يا زكات واجب است كه ترك آن مستوجب دوزخ می‌شود و يا زکات غیر واجب است که حتى اگر زكات پرداخت شود ولى در جامعه گرسنه‌اى وجود داشته باشد، سير كردن او واجب است و بى‌تفاوتى نسبت به او، سبب جهنمی‌شدن مى‌گردد. همچنین شايد منظور از اطعام مسكين، تمام نيازهاى او باشد نظير پوشاك و مسكن، نه فقط خوراك و غذا.(تفسیر نور، ذیل آیه 44 مدثر)

علامه طباطبایی می‌گوید: منظور از" اطعام مسكين" انفاق بر تهى‌دستان جامعه است، به مقدارى كه بتوانند كمر راست كنند و حوائجشان برطرف شود. و اطعام مسكين اشاره است به حق الناس، همانطور که "صلاه" اشاره است به حق اللّه، و اينكه اين دو قسم حق را عملا بايد پرداخت. (ترجمه تفسیر المیزان،طباطبایی،ج20،ص153)

در تفسیر نمونه نیز ذکر شده: اطعام مسكين گرچه به معنى غذادادن به بينوايان است، ولى ظاهرا منظور از آن، هرگونه كمك به نيازمندي‌هاى ضرورى نيازمندان مى‌باشد، اعم از خوراك، پوشاك و مسكن و غير اينها. و همانگونه كه مفسران تصريح كرده‌اند منظور از آن" زكات واجب" است چرا كه ترك انفاقهاى مستحبى سبب ورود در دوزخ نمى‌شود.(تفسیر نمونه،ج25،ص253)

مرحوم طبرسی هم نظرش اینست که در آیه منظور از اطعام پرداخت نکردن زکات واجب است یعنی زکاتی را که بر ما واجب بود و کفاره‌ای را که بر فقیر واجب بود، ندادیم و آنها فقیر ماندند.(مجمع‌البيان طبرسی،ج10،ص591)

عده‌ای از مفسران گویند این آیه به ولایت اهل بیت علیهم‌السلام اشاره دارد و در نتیجه چون آن جهنمیان ولایت امیرالمومنین علیه‌السلام و فرزندانش را قبول نداشتند به جهنم رفته‌اند




با اهل باطل به بطالت مى‌پرداختيم

سومین علت ورود جهنمی‌ها به دوزخ اینست که: وَكُنَّا نَخُوضُ مَعَ ٱلخَائِضِينَ؛ و پيوسته با اهل باطل همنشين و هم‌صدا بوديم.

علامه طباطبایی گوید: منظور از "خوض" سرگرمى عملى و زبانى در باطل، و فرو رفتن در آن است، به‌طورى كه به‌كلى از توجه به غير باطل غفلت شود. (ترجمه تفسیر المیزان،ج20،ص153)

تفسیر نمونه در ذیل آیه توضیح می‌دهد که: هر صدايى از هر گوشه‌اى بر ضد حق بلند مى‌شد، و هر مجلسى براى ترويج باطل تشكيل مى‌گرديد و ما با خبر مى‌شديم، با آنها همراهى مى‌كرديم و همرنگ جماعت مى‌شديم، سخنان آنها را تصديق مى‌كرديم، و بر تكذيب و انكار آنها صحه مى‌گذارديم، و از استهزا و سخريه آنها نسبت به حق لذت مى‌برديم. "نخوض" در اصل به معنى ورود و حركت در آب است، و سپس به ورود و آلوده‌شدن به ساير امور نيز گفته شده، ولى در قرآن مجيد غالبا در مورد ورود در مطالب باطل و بى‌اساس استفاده مى‌شود. "خوض در باطل" معنى وسيع و گسترده‌اى دارد كه هم شامل ورود در مجالس كسانى مى‌شود كه آيات خدا را به باد استهزا مى‌گيرند، تبليغات ضد اسلامى مى‌كنند، يا ترويج بدعت مى‌نمايند، و يا شوخي‌هاى ركيك دارند، يا گناهانى را كه انجام داده‌اند به‌عنوان افتخار يا تلذذ نقل مى‌كنند، و همچنين شركت در مجالس غيبت و تهمت و لهو و لعب و مانند آنها، ولى در آيه مورد بحث بيشتر نظر بر مجالسى است كه براى تضعيف دين خدا و استهزاى مقدسات، و ترويج كفر و شرك و بى‌دينى تشكيل مى‌شود.(تفسیر نمونه،ج25،ص254)

علامه طبرسی در تفسیر خود می‌گوید: هر وقت فريبنده‌اى فريبكارى مي‌نمود و در باطل فرو مي‌رفت ما هم با او فرو رفته و فريب مي‌خورديم و معنايش اين است كه ما بوديم كه خود را در باطل آلوده نمودیم. مانند آلوده‌شدن فرد به‌ هنگام فرو رفتن در كثافات. آنها با افرادى كه خدا و دین و حق را تكذيب مي‌كردند، ارتباط داشته و پيروی می‌کردند و با آنها در کثافات فرو می‌رفتند.(ترجمه تفسير مجمع‌البيان طبرسی،ج26،ص84)

جهنمی‌ها پاسخ گويند كه اهل نماز و اداء فرائض روزانه نبوديم و در مقام سپاس از نعمتهاى پروردگار برنيامده، به‌ اصول توحيد معتقد نبوده و به وظايف دينى و عملى ملتزم نبوده و طريقه عبوديت نمى‌پيموديم




منکر روز قیامت بودیم

جهنمیان چهارمین پاسخ و آخرین علت را انکار روز جزا بیان نمودند. وَكُنَّا نُكَذِّبُ بِيَوْمِ الدِّينِ؛ و روز قيامت را دروغ مى‌انگاشتيم.

علامه طباطبایی گوید: منظور از" يوم الدين "روز جزا است، در نتيجه چهار خصلتى كه در اين آيات برشمرد، از خصوصیات مجرمين است، كه مجرم يا هر چهار خصلت را دارد، و يا بعضى از آنها را. و چون پاسخ‌گوى از اين سؤالها همگی مجرمينند، صحيح است كه نسبت هر چهار را به همه مجرمين داده، از قول ايشان بفرمايد: ما از نمازگزاران نبوديم، و ما اطعام مسكين نمى‌كرديم، و ما خائض بوديم، و ما روز جزا را تكذيب مى‌كرديم. هر چند كه بعضى از آنان مبتلا به همه اين اوصاف نبوده، و مبتلا به بعضى از آنها باشد.(ترجمه تفسیرالمیزان، ج 20،ص153)

علامه طبرسی نیز می‌گوید: با اين حال که (ما نه اهل نماز و نه اهل زكات بوديم) روز پاداش و جزا، یعنی روز قيامت را انكار مي‌كرديم. و روز جزاء روزي‌ است كه مستحقّ به‌ عدل و داد مي‌گيرد.(ترجمه تفسير مجمع‌البيان طبرسی،ج26،ص84 )

در تفسیر منهج‌الصادقین بیان شده که خداوند تكذيب روز قيامت را پس از ديگر صفات دوزخيان ذکر کرده تا خاطرنشان کند كه آنها پس از سه مورد ياد شده،روز قيامت را تكذيب كردند تا تكذيب را بزرگ جلوه دهد.(تفسیر منهج‌الصادقين،کاشانی،ج10،ص73)

این چهار دلیل جهنمیان برای ورود به دوزخ هست که در سوره مدثر و در پاسخ به سوال بهشتیان مطرح شده است.

بدیهی است که هیچ کس با یک بار گناه و نافرمانی خداوند به دوزخ نمی‌رود. بلکه اصرار و مداومت بر گناه او را جهنمی می‌کند.

يكى از عوامل دوزخى شدن، همرنگ شدن با جماعت فاسد است و یقینا دوست و همنشين بد، زمينه‌ساز دوزخى شدن می‌شود. همچنین مرگ، فنا و نابودی نيست، بلكه آزادی از اسارت دنياى مادى و ديدن حقايق ماورايى است.

مطالب مرتبط مجموعه :
آخرین مطالب سایت