امان از همسر دروغگو!
امان از همسر دروغگو!
هیچ چیز بدتر از این نیست که نتوان به نزدیکترین فرد در زندگی یعنی همسر، اطمینان کرد. مسلما زندگی کردن با یک همسر دروغگو اصلاً خوشایند نیست.
ممکن است كه همسر شما بارهای اول که دروغ میگوید، چندان عکسالعمل خاصی نشان ندهید، اما بعد از مدتی، کمکم نسبت به او بیاعتماد میشوید یا گاهی با او به تندی و با عصبانیت برخورد کنید.
بسیاری از زنان نمیتوانند متوجه شوند چرا همسرشان به آنها دروغ میگوید، درحالیکه آنها با او با صداقت و درستی تمام رفتار میکنند و تمام زندگیشان را وقف او کردهاند. آنها انتظار دارند که همسرشان فرد قابل اعتماد زندگیشان باشد.
چند راه مختلف برای برخورد و رفتار کردن با همسری که راست نمیگوید وجود دارد. اگر میخواهید او را اصلاح کنید قبل از اینکه زندگیتان را تلخ کنید این چند مورد را در نظر بگیرید.
خانمهای زیادی هستند که وقتی همسرشان مدام به آنها دروغ میگوید احساس میکنند که دیگر در ذهنشان احترامی برای او قائل نیستند، اگر شما هم از همین افراد هستید، میتوانید قبل از اینکه تمام احترام خود را نسبت به او از دست بدهید با خود فکر کنید، «به راستی چرا بعضی افراد دروغ میگویند؟» تا بتوانید با واقعبینی بیشتری او را درک کنید.
دروغ گفتن معمولا از سنین کم در کودکی آغاز میشود، حتی یک کودک دو ساله نیز میتواند به راحتی دروغ بگوید، اما زمانی که کودک به اهمیت حرفها و لغات پی میبرد و میفهمد که بعضی از حرفها میتوانند چه تأثیر خارقالعادهای داشته باشند به طور آگاهانه شروع به دروغ گفتن میکنند.
دروغ گفتن همیشه به این معنا نیست که فرد میخواهد به کس دیگری آسیب برساند، اما ممکن است گاهی این نتیجه نامطلوب پیش بیاید. بعضی از افراد دروغ میگویند، چون میخواهند خودشان را ثابت کنند درواقع دروغ گفتن برای آنها نوعی رفتار دفاعی است. کودک طی مراحل رشد، متوجه میشود که دروغ میتواند او را از بسیاری از عصبانیتهاو تنبیههای پدر و مادر یا اطرافیان حفظ کند.
به عبارتی دروغ راهی است که میتواند نظر مثبت اطرافیان را به دست بیاورد و عمل ناشایست و بد خود را پنهان کند. همچنین اگر بخواهیم مثبت نگاه کنیم؛ با دروغ میتوان دوستان را حفظ کرد یا حتی عزیزی را با هدیه غیرقابل پیشبینی غافلگیر کرد. همانطور که گفتیم دروغ گفتن از سنین خیلی کم شروع میشود و در همه ما وجود دارد، اینکه همه آدمبزرگها، به نوعی دروغ میگویند چندان عجیب نیست و مهم است که این نکته را در نظر داشته باشیم كه بیشتر افراد وقتی دروغ میگویند، به هیچ وجه دوست ندارند به فرد دیگری آسیبی برسانند.
همچنین خیلی از ما در مصاحبههای شغلی نیز برای بالا بردن شانس استخداممان دروغ میگوییم. ما به فرزندانمان هم دروغ میگوییم به آنها قول میدهیم که اگر شامشان را بخورند یک بستنی جایزه میگیرند، اما سپس کاری میکنید که کودکمان بستنی را فراموش کند، چون برای به مغازه رفتن خیلی خسته هستیم.
دروغ گفتن یاد گرفتنی است
چگونگی شرایط و موقعیت در سالهای کودکی میتواند روی رفتار ما در کل زندگی تاثیر بگذارد. ما تمایل داریم تا حدی همانند دیگران رفتار کنیم و وقتی در خانوادهای دروغ پذیرفته شدهباشد و حتی در بعضی موارد، پنهان کردن واقعیت با تشویق همراه شود، کودکان آن خانواده یاد میگیرند که دروغ خیلی هم کار بدی نیست یا حتی میتواند عملی پذیرفته شده باشد.
حتی ممکن است بعضیها در طول زندگی این تجربه را به دست بیاورند که دروغ راهی برای بقا و صیانت از نفس است. مثلاً گاهی بعضی از افراد برای پیدا کردن شغل یا حفظ آن مجبور میشوند حقیقت را به گونهای مبهم یا آمیخته با دروغ بیان کنند و تا جایی که میتوانند با لغات بازی کنند.
بسیاری از افراد مجبورند برای بالا بردن حقوقشان پنهانکاری کنند و تا حد زیادی از لغات نادرست یا مبهم استفاده کنند. اگر بخواهیم واقعبین باشیم دنیای ما خیلی هم زیبا نیست و دروغ در واقع تبدیل شده است به جزئی از کار و زندگی و گذشته ما. هرچند این رفتار در نظر اکثر افراد اصلاً خوشایند و قبول شده نیست، اما در زندگی تعدادی از زن و شوهرها وجود دارد.
اگر چه ناپسند است اما هستند همسرانی که نه تنها در موضوعات مهم به هم دروغ میگویند، حتی در موضوعات کوچک و بیاهمیت نیز حقیقت را نمیگویند، مثلاً درباره مکانی که هستند یا عقیدهای که دارند دروغ میگویند. همه ما در زندگی خود حد و حدودهایی داریم و خودمان هستیم که بسیاری از مسائل زندگیمان را تعیین میکنیم.
بعضیها را میشود زیر سبیلی رد کرد
اگر همسر شما تا به حال بیش از چند بار به شما گفته باشد برای ورزش به باشگاه میرود، ولی در واقع به جای رفتن به باشگاه به خانه یکی از دوستانش برود، این امر ممکن است شما را کمی ناراحت کند، اما احتمالاً مشکل خیلی بزرگی در زندگی ایجاد نمیکند.
زن و شوهرها باید قبول کنند گاهی دروغ گفتن یک نفر و انعطاف پذیری طرف دیگر درباره آن دروغ، میتواند تنش کمتری در زندگی آنها ایجاد کند و در نتیجه خانه آنها آرامش بیشتری داشته باشد. البته گاهی نیز این دروغها میتواند آنقدر بزرگ باشد که یکی از طرفین طاقت تحمل آنها را از دست بدهد.
در بعضی موارد دروغ گفتن میتواند تبدیل به یک مشکل کاملاً پیچیده شود و طرفین را کاملاً درگیر خود کند، بعضی از افراد وقتی دروغ میشنوند، احساس میکنند دیگر نمیتوانند با آن دروغ کنار بیایند و اعتماد آنها کاملاً از بین میرود. اگر شما نیز جزو چنین افرادی هستید باید به دنبال یک راهحل برای دروغگویی باشید.
اینگونه راهحلها به شما یاد میدهند که بهترین رفتار و ابراز احساسات در این موارد باید چگونه باشد.
پیشبینی کنید، بعد شروع کنید
قبل از این که بخواهید درباره دروغگویی همسرتان با او حرف بزنید بسیار مهم است که حسابی فکر کنید و پاسخهای او را پیشبینی کنید. اگر به جوابهای احتمالی او فکر نکنید به طور حتم نمیتوانید به درستی با او صحبت کنید و گفتوگوی ثمربخشی نخواهید داشت.
اول از همه سعی کنید، واکنش و تمام جوابهای احتمالی او را با توجه به شرایط حدس بزنید، در این حالت وقتی با او شروع به صحبت میکنید و مثلاً او در جواب شما میگوید الف، شما میدانید که در مقابل این جواب باید چه عکسالعملی داشته باشید یا وقتی جواب او ب یا ج است، شما میدانید چه رفتاری باید نشان دهید و بهترین تصمیم چیست.
خودتان را آماده کنید که حقیقتی را به شما بگوید که شما دوست ندارید بشنوید. او ممکن است چیزهایی به شما بگوید که برایتان سخت است. خودتان را آمادهسازید که حتی بتوانید تصمیمهای سخت نیز بگیرید.
این را در نظر داشته باشید که یک همسر دروغگو میتواند چیزی به شما بگوید که غافلگیر شوید، مثل این که او شغل دومی دارد که شما نمیدانید یا به خاطر انجام کاری از شما شرم دارد. در انتهای صحبت نیز باید کاملاً تمام حد و مرزها را برای هم مشخص کنید و به او بگویید که در چه جاهایی اصلاً مجاز نیست که دروغ بگوید. اگر بعضی از دلیلهای همسرتان شما را قانع کرد، به طور روشن و واضح به او بگویید که حرفهای او را قبول دارید. بهتر است چند بار به او فرصت دهید که خود را اصلاح کند.