نظر بزرگان جهان در باره زرتشت:
ویلی دورانت:
دین زرتشت، دینی با فروشكوه بود كه همچون دیگر دینها كه سرشار از درون مایه خونریزی و بتپرستی و خرافهگرایی بودند، روی خوشی با این ناشایستها نداشت و پاك و پاكیزه بود. زرتشت این دستور طلایی را داده است كه آنچه را برخود نمیپسندی، بردیگران روا مدار. خویشكاری هركسی سه سویه است:
1- با دشمن چنان رفتار كن كه دوست گردد.
2- بدجنس را به راستی و درستی رهبری و راهنمایی كن و نادان را به دانایی.
3- و سومین بخش آن است كه بزرگترین برتری، پارسایی و پرهیزكاری است و پس از آن راستگویی وراست كرداری.
سرپرسی سایكس:
از دید من بسیار دشوار است كه بتوان كسی را یافت كه بتواند آموزشهایی بالاتر از آموزشهای زرتشت برای مردم پیداكند. سروده های این مرد بزرگ بی گمان جاویدنیند و هیچ گاه گرد سالها برچهرهاش نخواهد نشست كه آنرا پنهان دارد.ارزش سرودههای زرتشت در پاكدلی گوینده و راستی بنیادینی است كه اوسخت باور داشته است.
نیچه:
زرتشت بزرگترین پیامبر هوشمند و تیزهوشی است كه پایههای گسترده اندیشه سازنده و مردمیش تاكنون برای باختر استوارترین ستون زندگی بوده است. اندیشه زرتشت آموزشهای بزرگی برای نیك زندگی كردن، نیك در پیوند بودن، نیكرفتار داشتن ونیك سخن گفتن و بالاتر از همه، چگونه ارج و ارزش نهی به دیگران است. او هیچگاه در هیچ سخنش از به كاربردن پیدرپی«راستی و درستی» خودداری نكرده وپیوسته همه مردم را بدین سو خوانده است.در سخن زردشت، شكوهی یافت میشود كه در كمتر سخنی میتوان یافت.
هرتسفیلد:
پشتكار و كوششهای خستگیناپذیر، از فروزههای درخشان ایرانیان میباشد كه برپایه راستی و درستی استوار شده است كه همه آنها پرتوی از آیین شكوهمند و پرفروغ زرتشت است.
وتین آمریكایی:
زرتشت از همه نگرها ستودنی است، بی گمان مسیح پیرو او بوده واز اندیشه او بهره گرفته است. سه سخن رسا و روان و شكوهمند او: پندار نیك –گفتار نیك- كردار نیك، پایه و بنیاد همه دینها ست و هیچ خردمندی نتوانسته است چیزی بر آن بیفزاید.
هرتل:
از لا به لای گاتها به خوبی روشن میشود كه یك مرد تیزهوش و هوشمند، پرتلاش، نیكخواه، خیراندیش، مهربان، مهرورز، مهرجو، پاك دل، نیككنش، سخن میگوید كه با خرد راست است و با دیگران نیز از روی راستی سخن میگوید.زرتشت به هواداری از راستی و درستی و فروزههای نیك سر برافراشت و آسودگی و آسایش را برای مردم آرزو كرد. منش او در پایه بلندی و برفراز دانایی ساخته شده و دور از هرگونه سستی و زبونی كه بیشتر مردم به آن دچارند، استوار گشته است. او از خونریزی و آزار، زبونی و خواری، بردگی و پستی و از آیین اهریمنان سخت روی گردان بود و با آنها پیكار میكرد.
پروفسور میه:
فروزههای ایرانیان باستان ستایش آمیزند. ولی باید دانست كه انگیزه آنها ، آموزشهای نیك خواهانه و مردمی زردشت می باشد.
زرتشت از منشی والا برخوردار بود كه توانست بر دل مردم رخنه نماید وآنها را به سوی خود و آفریدگار مهربان و نیك خواهش بكشاند.
ولتر:
زرتشت پیوند خود را با اهورا مزدا بیشتر برپایه دوستی استوار كرده بود. او از خدای خود یاری و پشتیبانی می خواست، آن گونه كه دوستی از دوست خود می خواهد. او در فروتنی به اهورامزدا، پاك دل و یكرنگ بود.
جكسون:
بودا و كنفوسیوس و سقراط كه جویندگان نور و فروغ و روشنایی بودند. از پایههایی بلند و سركشیده برخوردار بودند، ولی باید پذیرفت كه زرتشت از همه آنها بالاتر و والاتر وارزشمندتر بود. او بی گمان یكی از آموزگاران بزرگ خاوربه شمار می آید.
پروفسور شدر
خاور شناس سرشناس و بلندآوازه آلمانی:
دوهزارسال است كه میان آفریدگار و آفریده یك شكاف بزرگ و ژرفی در مغز ما باختریان یافت میشود كه هیچگاه نتوانستهاند آنرا از میان بردارند. آفریدگاری پاك، اشویی شكوهمند و والا و این سو، آدمی بیچاره، زبون، پست، خوار، گناهكار و نیازمند مهر و آمرزش كه آفریده نام دارد . تنها گاهی بودهاند خردمندانی كه كوشیدهاند به گونهای این شكاف را كه امید پركردنش را هرگز نداشتند، بجهند. كوشش این گروه از اندیشمندان به بینشمندی پایان یافته است. در بینشمندی تلا ش میشود تنش میان آفریده و آفریدگار از میان برداشته شود.شكوهمندی آیین زرتشت در این است كه هیچگاه چنین شكافی در آن یافت نمی شود و دربرخورد او با اهورامزدا نمی توان جای تهی دید. گفتار زرتشت از یك والایی شگفت انگیز و ستایش آمیز بینشمندی برخوردار است. او جدایی میان آفریدگار و آفریده را چنان از میان برداشته است كه در همان زمان كه آدمی با اهورامزدا به سخن می نشیند و برای او شكوهی می پندارد كه می تواند او را از خدایش دور نماید، بسیار به او نزدیك است. زیرا سخن گفتن با او بمانند گفتگوی دو دوست است كه هردو با هم سخن را رهبری میكنند. بنابراین وارون اندیشه ما باختر نشینان، میان آفریدگار و آفریده در آیین زرتشت، هیچگونه شكافی به چشم نمی خورد.در آیین زرتشت خدا دور از آدمی و برون از نیروی او و توانایی آگاهی او و دور از جهان هستی نیست. آفریده به سادگی اورا در ژرفنای زندگی روزانه خود می یابد و میبیند.هوشمندی و هوشیاری و دانایی و فرزانگی زرتشت آن است كه از آفریدگار، چیزی شگفت آمیز نساخته است تا آدمی اورا از خرد دور ببیند و دسترسی به اورا با آه و ناله و زاری و لابه و یا با ستایشهای زبونانه و نیایشهای پستی آمیز و همراه خواری و سرسپردگی دریابد. همین كار خود شكوه والایی و خردمندی زرتشت را نشان میدهد.
پروفسور میلز:
پیام و سخن زرتشت از ارزشی شكوهمند و والا و دلنشین برخوردار است. خود او دارای آنچنان منشی نیرومند و نهادی توانا ورفتاری استوار بود كه توانست سخنانی تا این اندازه شیوا و گیرا و مردمی برزبان روان سازد و به دنباله آن شاه توانایی چون گشتاسب را به خود فریفته نماید.
بارتولومه:
نوآوری زرتشت كه بسیار ستایش آمیز میباشد، در آن استكه به جای خدایان بی شماری كه یافت می شدودربرابر بتپرستی بتپرستان، یك آفریننده دانا یا اهورامزدا را جانشین كرد و از او خوبی و خوشی مردمان را درخواست نمود.
مارتین هوگ خاورشناس آلمانی:
آیین زرتشت، كیش یكتا پرستی است كه هیچ دینی دیگر از دیدگاه پاكی و آراستگی و مهر و راستی به پایه آن نمی رسد. این دین به راستی نابترین و پاكترین دینهاست.
هومباخ:
درگاتها این سرودهی باشكوه زرتشت، یك آفریدگار یافت می شود كه اهورامزدای نیك خواه و خیراندیش است. آموزش های او برترین آموزشهای نیك و برجسته درراه یك زندگی پاك و آراسته و درست و شایسته است كه بازدههای درخشان آن نیك آشكار می باشد.اورا میتوان یك استاد مهر و پاكدلی خواند كه جزدرراه راستی و درستی گام ننهاد و ازاهورامزدا جز خوشبختی مردمان روی زمین را نخواست.
گوته:
دانشمند بلند آوازه آلمانی، سخت فریفته گفتار و سرودههای زرتشت بود و اورا مردی بسیار بزرگ ونوشتههایش را شكوهمند بازنمود كرده است. گوته، زرتشت را خردمندی به شمار می آورد كه جهان خرد كمتر همانند اورا به خود دیده است. او در همه جا از كسی نام میبرد كه همواره دراندیشه خوشبختی و آسایش مردم بوده است و جز راستی و پاكدلی سخن نگفته است.
نیبرگ:
زرتشت بی گمان بالاتر و برتر ازیك پیامبر بوده كه چنین سخنان شكوهمند و برجستهای را برزبان روان كرده و با خردمندی وبینش گسترده، آموزش مهرورزی وبرادری و دوستی داده وبرنهاد راستی ودرستی تكیه نموده و آنهارا راهنمای مردمان نموده است.
میله فرانسوی:
زرتشت هم در راه پالایش اندیشه آدمی و هم سازندگی جهانی كه در آن زیست میكند،گام برداشت . او هم با قربانی كردن چهارپایان به پیكار برخاست و آنرا كاری ناشایست و ناپسند به شمار آورد وبا توان گران و گروه سرمایه دار جنگید و در راه آزادی نیروها و آدمیان تلاش كرد.او بزرگتر از آن است كه بتوان درباره اش به گفتگو نشست.
رودلف:
با آنكه زرتشت از گروه توانگران و برجستگان بوده ولی با این رو هیچگاه از هواداری تنگ دستان و مردمان نیازمند و هم چنین كشاورزان و رمهداران دست نكشید و پشتیبان سرسخت آنان بود. سخن او دلنشین و سرشار از راه و روش مردمی است.
توماس هاید:
این نویسنده بزرگ انگلیسی درباره زرتشت می گوید: كه در آن منش او را سخت میستاید و اورا اندیشمندی بزرگ به شمار می آورد. او می نویسد كه خداوند زرتشت را برای مردم ایران برگزید، زیرا ایرانیان از یك آگاهی بزرگی درباره خداوند برخوردار بودند. این مردم با خرد، سزاوار مرد خردمندی چون زرتشت بودند.
مولتون:
پیام زرتشت، چیزی جز آوای برادری، برابری و مردمی و آزادی نبود. او یك آموزگار ارزندهای بود كه جز به آموزش مردمی نمی اندیشید. این فرزانگی و خرد به آشكارایی در همه سروده های ارزشمند او به چشم می خورد.زرتشت می كوشید آدمیان را به راه راست رهبری نماید و راه راست جویان را به شنیدن پیام بزرگش آشنا و دلبسته نماید و نشان دهد كه پیروی از آن زندگی جاوید را فراهم می آورد.زرتشت چون دیگران راه و روش و رسم آیین افسونگری و جادوگری وبیهودهگویی برای فریب مردم را نداشت وخودرا پیشوای دینی نمیدانست كه با جهان ناشناخته در پیوند است . همه آوا و پیام او، آوای مردمی و آزادی و راستی بود كه دردیگر آیینها چندان به چشم نمیخورد.
التهیم:
سرودههایی به این ژرفنایی واستادی و با روانی بیهمانند دراین دوران تنها از كسانی برمی آید كه نیك پرورش یافته وخانواده كه از آموزش و پرورش نیك برخوردار باشند. سرودهای زرتشت از یك مایه بنیادین بینشمندی و ادبی كم مانند بهرهور است كه با دوران هند و اروپایی پیوندی ناگسستنی دارند. بی پروا میتوان گفت كه درون مایه گاتها از یك گفتار جهان برین برخوردار است كه به اندیشه این مرد بزرگ رخنه كرده و درآن جای گرفته است. زرتشت اندیشمندی یكتا و بیهمتا و درشناسایی و روشننگری بسیار برجسته و والا بود. از این رو پیشوای بی چون وچرای كسانی شد كه با ژرفبینی و ژرف نگری به جهان نگریستند و پایهگزار بینشمندی شدند.
ولتر:
این نویسنده سرشناس و بلند آوازه فرانسوی درنیمه سده هیجدهم به ستایش زرتشت پرداخت و نوشت كه او مردی والا و آزاده بود كه سدهها پیش از «مسیح» به ساختن اندیشهها و سازگار كردن مردم با هم و استوار نمودن پیوندهای مردمی دست زد. او اندیشمندی راستگو، راستكردار و پاكدل بودكه جز به نیكی و خوشبختی مردمان نمیاندیشید و جز به راه راست رهبری نمی كرد. او هیچگاه برای سودجویی گام برنمیداشت وهمواره از یزدان خود راه خوشبختی و پاكی و نیكخواهی را برای مردمان و برای گمراهان درخواست میكرد. ژرف بینی و روشننگری او از لابه لای همه سرودههایش بخوبی آشكار شد. او مردی بسیار بزرگ بود باید گفت بسیار بزرگتر از آنچه كه شاید ما بیندیشیم.
لومل:
اندیشه زرتشت از یك فلسفه والای نیك كنشی و نیك سرشتی برخوردار است تا دینی. گاتها از آنچنان ژرفی اندیشهای توانا و از هنر ستایشآمیز شیوایی و روانی و رسایی سخن برخوردارند كه نمی توان با هیچ چیز دیگر همانند و برابر كرد و به سنجیدن پرداخت. زرتشت از یك پرورش بنیادین نیككنشی بهره ور بود كه در سرودههای دلنشین به خوبی به چشم میخورد. از این رو اورا بالاتر و والاتر از همه دیگران نشان میدهد.
زردشت یكتاپرستی فرازمند و بلند پایه بودكه ارزش فراوان به رمه و گله می گذاشت و از ته دل آنها را دوست میداشت. از این رو هیچگاه نمیخواست كه آنها را برای خدایی كه نیاز ندارد قربانی كنند. او با سرسختی با آیین قربانی كردن، دشمنی میورزید و نبرد میكرد.
ویلی دورانت:
دین زرتشت، دینی با فروشكوه بود كه همچون دیگر دینها كه سرشار از درون مایه خونریزی و بتپرستی و خرافهگرایی بودند، روی خوشی با این ناشایستها نداشت و پاك و پاكیزه بود. زرتشت این دستور طلایی را داده است كه آنچه را برخود نمیپسندی، بردیگران روا مدار. خویشكاری هركسی سه سویه است:
1- با دشمن چنان رفتار كن كه دوست گردد.
2- بدجنس را به راستی و درستی رهبری و راهنمایی كن و نادان را به دانایی.
3- و سومین بخش آن است كه بزرگترین برتری، پارسایی و پرهیزكاری است و پس از آن راستگویی وراست كرداری.
سرپرسی سایكس:
از دید من بسیار دشوار است كه بتوان كسی را یافت كه بتواند آموزشهایی بالاتر از آموزشهای زرتشت برای مردم پیداكند. سروده های این مرد بزرگ بی گمان جاویدنیند و هیچ گاه گرد سالها برچهرهاش نخواهد نشست كه آنرا پنهان دارد.ارزش سرودههای زرتشت در پاكدلی گوینده و راستی بنیادینی است كه اوسخت باور داشته است.
نیچه:
زرتشت بزرگترین پیامبر هوشمند و تیزهوشی است كه پایههای گسترده اندیشه سازنده و مردمیش تاكنون برای باختر استوارترین ستون زندگی بوده است. اندیشه زرتشت آموزشهای بزرگی برای نیك زندگی كردن، نیك در پیوند بودن، نیكرفتار داشتن ونیك سخن گفتن و بالاتر از همه، چگونه ارج و ارزش نهی به دیگران است. او هیچگاه در هیچ سخنش از به كاربردن پیدرپی«راستی و درستی» خودداری نكرده وپیوسته همه مردم را بدین سو خوانده است.در سخن زردشت، شكوهی یافت میشود كه در كمتر سخنی میتوان یافت.
هرتسفیلد:
پشتكار و كوششهای خستگیناپذیر، از فروزههای درخشان ایرانیان میباشد كه برپایه راستی و درستی استوار شده است كه همه آنها پرتوی از آیین شكوهمند و پرفروغ زرتشت است.
وتین آمریكایی:
زرتشت از همه نگرها ستودنی است، بی گمان مسیح پیرو او بوده واز اندیشه او بهره گرفته است. سه سخن رسا و روان و شكوهمند او: پندار نیك –گفتار نیك- كردار نیك، پایه و بنیاد همه دینها ست و هیچ خردمندی نتوانسته است چیزی بر آن بیفزاید.
هرتل:
از لا به لای گاتها به خوبی روشن میشود كه یك مرد تیزهوش و هوشمند، پرتلاش، نیكخواه، خیراندیش، مهربان، مهرورز، مهرجو، پاك دل، نیككنش، سخن میگوید كه با خرد راست است و با دیگران نیز از روی راستی سخن میگوید.زرتشت به هواداری از راستی و درستی و فروزههای نیك سر برافراشت و آسودگی و آسایش را برای مردم آرزو كرد. منش او در پایه بلندی و برفراز دانایی ساخته شده و دور از هرگونه سستی و زبونی كه بیشتر مردم به آن دچارند، استوار گشته است. او از خونریزی و آزار، زبونی و خواری، بردگی و پستی و از آیین اهریمنان سخت روی گردان بود و با آنها پیكار میكرد.
پروفسور میه:
فروزههای ایرانیان باستان ستایش آمیزند. ولی باید دانست كه انگیزه آنها ، آموزشهای نیك خواهانه و مردمی زردشت می باشد.
زرتشت از منشی والا برخوردار بود كه توانست بر دل مردم رخنه نماید وآنها را به سوی خود و آفریدگار مهربان و نیك خواهش بكشاند.
ولتر:
زرتشت پیوند خود را با اهورا مزدا بیشتر برپایه دوستی استوار كرده بود. او از خدای خود یاری و پشتیبانی می خواست، آن گونه كه دوستی از دوست خود می خواهد. او در فروتنی به اهورامزدا، پاك دل و یكرنگ بود.
جكسون:
بودا و كنفوسیوس و سقراط كه جویندگان نور و فروغ و روشنایی بودند. از پایههایی بلند و سركشیده برخوردار بودند، ولی باید پذیرفت كه زرتشت از همه آنها بالاتر و والاتر وارزشمندتر بود. او بی گمان یكی از آموزگاران بزرگ خاوربه شمار می آید.
پروفسور شدر
خاور شناس سرشناس و بلندآوازه آلمانی:
دوهزارسال است كه میان آفریدگار و آفریده یك شكاف بزرگ و ژرفی در مغز ما باختریان یافت میشود كه هیچگاه نتوانستهاند آنرا از میان بردارند. آفریدگاری پاك، اشویی شكوهمند و والا و این سو، آدمی بیچاره، زبون، پست، خوار، گناهكار و نیازمند مهر و آمرزش كه آفریده نام دارد . تنها گاهی بودهاند خردمندانی كه كوشیدهاند به گونهای این شكاف را كه امید پركردنش را هرگز نداشتند، بجهند. كوشش این گروه از اندیشمندان به بینشمندی پایان یافته است. در بینشمندی تلا ش میشود تنش میان آفریده و آفریدگار از میان برداشته شود.شكوهمندی آیین زرتشت در این است كه هیچگاه چنین شكافی در آن یافت نمی شود و دربرخورد او با اهورامزدا نمی توان جای تهی دید. گفتار زرتشت از یك والایی شگفت انگیز و ستایش آمیز بینشمندی برخوردار است. او جدایی میان آفریدگار و آفریده را چنان از میان برداشته است كه در همان زمان كه آدمی با اهورامزدا به سخن می نشیند و برای او شكوهی می پندارد كه می تواند او را از خدایش دور نماید، بسیار به او نزدیك است. زیرا سخن گفتن با او بمانند گفتگوی دو دوست است كه هردو با هم سخن را رهبری میكنند. بنابراین وارون اندیشه ما باختر نشینان، میان آفریدگار و آفریده در آیین زرتشت، هیچگونه شكافی به چشم نمی خورد.در آیین زرتشت خدا دور از آدمی و برون از نیروی او و توانایی آگاهی او و دور از جهان هستی نیست. آفریده به سادگی اورا در ژرفنای زندگی روزانه خود می یابد و میبیند.هوشمندی و هوشیاری و دانایی و فرزانگی زرتشت آن است كه از آفریدگار، چیزی شگفت آمیز نساخته است تا آدمی اورا از خرد دور ببیند و دسترسی به اورا با آه و ناله و زاری و لابه و یا با ستایشهای زبونانه و نیایشهای پستی آمیز و همراه خواری و سرسپردگی دریابد. همین كار خود شكوه والایی و خردمندی زرتشت را نشان میدهد.
پروفسور میلز:
پیام و سخن زرتشت از ارزشی شكوهمند و والا و دلنشین برخوردار است. خود او دارای آنچنان منشی نیرومند و نهادی توانا ورفتاری استوار بود كه توانست سخنانی تا این اندازه شیوا و گیرا و مردمی برزبان روان سازد و به دنباله آن شاه توانایی چون گشتاسب را به خود فریفته نماید.
بارتولومه:
نوآوری زرتشت كه بسیار ستایش آمیز میباشد، در آن استكه به جای خدایان بی شماری كه یافت می شدودربرابر بتپرستی بتپرستان، یك آفریننده دانا یا اهورامزدا را جانشین كرد و از او خوبی و خوشی مردمان را درخواست نمود.
مارتین هوگ خاورشناس آلمانی:
آیین زرتشت، كیش یكتا پرستی است كه هیچ دینی دیگر از دیدگاه پاكی و آراستگی و مهر و راستی به پایه آن نمی رسد. این دین به راستی نابترین و پاكترین دینهاست.
هومباخ:
درگاتها این سرودهی باشكوه زرتشت، یك آفریدگار یافت می شود كه اهورامزدای نیك خواه و خیراندیش است. آموزش های او برترین آموزشهای نیك و برجسته درراه یك زندگی پاك و آراسته و درست و شایسته است كه بازدههای درخشان آن نیك آشكار می باشد.اورا میتوان یك استاد مهر و پاكدلی خواند كه جزدرراه راستی و درستی گام ننهاد و ازاهورامزدا جز خوشبختی مردمان روی زمین را نخواست.
گوته:
دانشمند بلند آوازه آلمانی، سخت فریفته گفتار و سرودههای زرتشت بود و اورا مردی بسیار بزرگ ونوشتههایش را شكوهمند بازنمود كرده است. گوته، زرتشت را خردمندی به شمار می آورد كه جهان خرد كمتر همانند اورا به خود دیده است. او در همه جا از كسی نام میبرد كه همواره دراندیشه خوشبختی و آسایش مردم بوده است و جز راستی و پاكدلی سخن نگفته است.
نیبرگ:
زرتشت بی گمان بالاتر و برتر ازیك پیامبر بوده كه چنین سخنان شكوهمند و برجستهای را برزبان روان كرده و با خردمندی وبینش گسترده، آموزش مهرورزی وبرادری و دوستی داده وبرنهاد راستی ودرستی تكیه نموده و آنهارا راهنمای مردمان نموده است.
میله فرانسوی:
زرتشت هم در راه پالایش اندیشه آدمی و هم سازندگی جهانی كه در آن زیست میكند،گام برداشت . او هم با قربانی كردن چهارپایان به پیكار برخاست و آنرا كاری ناشایست و ناپسند به شمار آورد وبا توان گران و گروه سرمایه دار جنگید و در راه آزادی نیروها و آدمیان تلاش كرد.او بزرگتر از آن است كه بتوان درباره اش به گفتگو نشست.
رودلف:
با آنكه زرتشت از گروه توانگران و برجستگان بوده ولی با این رو هیچگاه از هواداری تنگ دستان و مردمان نیازمند و هم چنین كشاورزان و رمهداران دست نكشید و پشتیبان سرسخت آنان بود. سخن او دلنشین و سرشار از راه و روش مردمی است.
توماس هاید:
این نویسنده بزرگ انگلیسی درباره زرتشت می گوید: كه در آن منش او را سخت میستاید و اورا اندیشمندی بزرگ به شمار می آورد. او می نویسد كه خداوند زرتشت را برای مردم ایران برگزید، زیرا ایرانیان از یك آگاهی بزرگی درباره خداوند برخوردار بودند. این مردم با خرد، سزاوار مرد خردمندی چون زرتشت بودند.
مولتون:
پیام زرتشت، چیزی جز آوای برادری، برابری و مردمی و آزادی نبود. او یك آموزگار ارزندهای بود كه جز به آموزش مردمی نمی اندیشید. این فرزانگی و خرد به آشكارایی در همه سروده های ارزشمند او به چشم می خورد.زرتشت می كوشید آدمیان را به راه راست رهبری نماید و راه راست جویان را به شنیدن پیام بزرگش آشنا و دلبسته نماید و نشان دهد كه پیروی از آن زندگی جاوید را فراهم می آورد.زرتشت چون دیگران راه و روش و رسم آیین افسونگری و جادوگری وبیهودهگویی برای فریب مردم را نداشت وخودرا پیشوای دینی نمیدانست كه با جهان ناشناخته در پیوند است . همه آوا و پیام او، آوای مردمی و آزادی و راستی بود كه دردیگر آیینها چندان به چشم نمیخورد.
التهیم:
سرودههایی به این ژرفنایی واستادی و با روانی بیهمانند دراین دوران تنها از كسانی برمی آید كه نیك پرورش یافته وخانواده كه از آموزش و پرورش نیك برخوردار باشند. سرودهای زرتشت از یك مایه بنیادین بینشمندی و ادبی كم مانند بهرهور است كه با دوران هند و اروپایی پیوندی ناگسستنی دارند. بی پروا میتوان گفت كه درون مایه گاتها از یك گفتار جهان برین برخوردار است كه به اندیشه این مرد بزرگ رخنه كرده و درآن جای گرفته است. زرتشت اندیشمندی یكتا و بیهمتا و درشناسایی و روشننگری بسیار برجسته و والا بود. از این رو پیشوای بی چون وچرای كسانی شد كه با ژرفبینی و ژرف نگری به جهان نگریستند و پایهگزار بینشمندی شدند.
ولتر:
این نویسنده سرشناس و بلند آوازه فرانسوی درنیمه سده هیجدهم به ستایش زرتشت پرداخت و نوشت كه او مردی والا و آزاده بود كه سدهها پیش از «مسیح» به ساختن اندیشهها و سازگار كردن مردم با هم و استوار نمودن پیوندهای مردمی دست زد. او اندیشمندی راستگو، راستكردار و پاكدل بودكه جز به نیكی و خوشبختی مردمان نمیاندیشید و جز به راه راست رهبری نمی كرد. او هیچگاه برای سودجویی گام برنمیداشت وهمواره از یزدان خود راه خوشبختی و پاكی و نیكخواهی را برای مردمان و برای گمراهان درخواست میكرد. ژرف بینی و روشننگری او از لابه لای همه سرودههایش بخوبی آشكار شد. او مردی بسیار بزرگ بود باید گفت بسیار بزرگتر از آنچه كه شاید ما بیندیشیم.
لومل:
اندیشه زرتشت از یك فلسفه والای نیك كنشی و نیك سرشتی برخوردار است تا دینی. گاتها از آنچنان ژرفی اندیشهای توانا و از هنر ستایشآمیز شیوایی و روانی و رسایی سخن برخوردارند كه نمی توان با هیچ چیز دیگر همانند و برابر كرد و به سنجیدن پرداخت. زرتشت از یك پرورش بنیادین نیككنشی بهره ور بود كه در سرودههای دلنشین به خوبی به چشم میخورد. از این رو اورا بالاتر و والاتر از همه دیگران نشان میدهد.
زردشت یكتاپرستی فرازمند و بلند پایه بودكه ارزش فراوان به رمه و گله می گذاشت و از ته دل آنها را دوست میداشت. از این رو هیچگاه نمیخواست كه آنها را برای خدایی كه نیاز ندارد قربانی كنند. او با سرسختی با آیین قربانی كردن، دشمنی میورزید و نبرد میكرد.