«نفس» اثری عاشقانه اما مستند

بهزاد دانشگر گفت: برخی از بهترین جایزه‌هایی که یک نویسنده می‌تواند بگیرد را گرفته‌ام و دیگر خیلی جایزه گرفتن برایم جذابیت ویژه‌ای ندارد. قطعاً نفس جایزه نمی‌گیرد. من این کتاب را برای گرفتن جایزه ننوشته‌‌ام.
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

 بهزاد دانشگر به تازگی جدیدترین اثر خود را با عنوان کتاب «نفس» روانه بازار کرده است.

این نویسنده که کتاب‌هایی همچون «دختران آفتاب»، «ادواردو» و «پادشاهان پیاده» را در کارنامه خود دارد و به تازگی کتاب «ماه بلند» را به اتمام رسانیده، این بار اقدام به نوشتن کتاب «نفس» کرده است.

این کتاب داستانی واقعی با تم عاشقانه است که زندگی دختر نوجوانی به نام لیلا را روایت می‌کند. لیلا دختری در آستانه جوانی است که با آداب و سنت‌های قدیمی خانواده دچار تعارض شده است. او درگیر یک رابطه عاشقانه یک طرفه شده و مورد سوء استفاده قرار می‌گیرد.

مخاطب این کتاب، نوجوانان و جوانانی هستند که ذهن‌شان مملو از سوالاتی است که از تقابل سنت و مدرنیته ایجاد شده‌؛ جوانانی که می‌خواهند به روز و مدرن باشند؛ اما با معیارهایی که لزوماً آنها را به مسیری درست هدایت نمی‌کند.

گفت‌وگویی با این نویسنده درباره کتاب «نفس» انجام شده که در ادامه می خوانید؛

* چرا ما باید نفس اعتماد کنیم و این کتاب را بخوانیم؟

به همان دلیلی که خیلی از کتاب‌های دیگر را می‌خوانیم. مدت زمان زندگی ما محدود است و میزان تجربه‌مان در این عمر محدود خیلی زیاد نیست. کتاب به ما کمک می‌کند تا از تجربیات دیگران استفاده بکنیم و آن تجربه‌ها بخشی از تجربه‌های احساسی و عقلی ما بشود و در تصمیم گیری‌های ما تأثیر بگذارد.

بدانیم چه چیزهایی را باید دوست داشته باشیم و چه چیزهایی را نباید دوست نداشته باشیم. نفس، تجربه‌های واقعی یک فرد است؛ فردی که تصمیم‌هایی در زندگی‌اش گرفته و تاوان داده و بخاطر تصمیماتش شیرینی‌ها و تلخی‌های متفاوتی را تجربه کرده است. برای بسیاری از مخاطبین، جذاب و شیرین است که همراه راوی کتاب، تجربه کنند و همراه با او تلخی و شیرینی تصمیم‌ها را بچشند و با خودشان فکر کنند که اگر من هم چنین تصمیمی گرفته بودم و این مسیر را در پیش گرفته بودم، این شیرینی‌ها یا تلخی‌ها را می‌چشیدم. این به مخاطب کمک می‌کند که در دوراهی‌های زندگی، بتواند عاقلانه‌تر و آگاهانه‌تر تصمیم بگیرد‌. به نظر من کتابی ارزش خواندن دارد که بتواند این اتفاق را در مخاطب به جریان بیاندازد. یعنی بتواند آگاهی‌های مخاطب و احساسات او را عمیق‌تر و بیشتر کند و فضا و داستان کتاب، بخشی از تجربه زیستی مخاطب شود. من مطمئنم مجموعه کتاب‌های رو به دریا که نفس جلد اول آن است این تجربه زیستی را در مخاطب ما بالا خواهد برد.

* «نفس» کتابی هست که دوست داشته باشید با اسمش به یاد سپرده شوید؟


برایم اهمیتی ندارد که حتماً اسم من را به یاد داشته باشند یا نه. من کتاب‌هایی دارم و حرف‌هایی برای نوشتن. در زمینه‌های مختلف و در مقاطعی از عمرم گاهی به این نتیجه رسیدم که باید حرفی را بزنم؛ چه مخاطب یادش باشد که این حرف برای بهزاد دانشگر بوده یا نه؟ بیشتر مواقع حرف‌هایی زدم که حرف من هم نبوده. بخصوص این اواخر کتاب‌هایم بر اساس واقعیاتی بوده که شنیدم و تلاش کردم این حرف‌ها که شاید کمتر شنیده شده را به گوش مخاطب برسانم. کتاب نفس هم یکی از آنهاست و برای من شیرین است و بخشی از عمر من بوده و یک تجربه متفاوت در زمینه‌های اجتماعی است. اما اینطور نیست که بگویم خیلی ارزشمندتر یا خیلی شیرین‌تر از بقیه آثارم است. نه، به نظرم کتابی است مثل بقیه کارهایم اما این را حس می‌کنم که این کتاب می‌تواند شروع کننده یک جریان کتابهای اجتماعی باشد.

* آشنایی با خانم لیلا.غ از کجا شکل گرفت؟ پیشنهاد نوشتن کتاب و چاپ خاطرات‌شان از جانب شما بود یا ایشان؟ خودشان معذوریتی برای چاپ شدن خاطرات نداشتند؟

آشنایی ما با خانم لیلا، راوی این خاطره‌ها از طرف من بود. من مدت‌ها بود دنبال دخترانی بودم که تجربه‌های متفاوتی را در زندگی‌شان از سر گذرانده باشند. ایشان از طریق یکی از آشنایان به من معرفی شدند. صحبت کردیم و درخواستم را گفتم و قبول کردند و البته نگرانی‌هایی داشتند که اطرافیان‌شان بدانند که این خاطره برای ایشان است. من به دلیل قولی که به ایشان دادم، برخی جاها خاطره‌ها را بازنویسی کردم وجزئیاتی را تغییر دادم و متن کتاب را قبل از چاپ برایشان فرستادم؛ متن را خواندند و تأیید نمودند که کتاب همان چیزی است که ایشان می‌خواستند بیان کنند.

* چقدر از این داستان واقعی و چقدر تخیل نویسنده است؟

تمام این متن واقعی است بجز چندتا اسم یا برخی از ماجراها که جزء اتفاقات اصلی زندگی راوی نبوده و در مسیر اصلی زندگی‌اش چندان تاثیرگذار نبود. اینها را با مشورت خود راوی تغییرات جزئی دادیم.

* این کتاب را چگونه نوشتید؟ خاطره‌ها مکتوب شدند و کنار هم قرار گرفتند یا یک ترسیم کلی از وقایع داشتید و آنها را بر اساس طرح کلی کنار هم چیدید؟

من سعی کردم کتاب را به گونه‌ای بنویسم که جذاب‌تر باشد و کشش بیشتری داشته باشد و بتوانم تعلیق و هیجانات راوی را بهتر نشان بدهم. ولی اینکه چیزی را از تخیل خودم به ماجراها و به مسیر زندگی ایشان اضافه کرده باشم، نه اینطور نبوده است.

*در کتاب‌های شما یک نوع مستند‌گرایی وجود دارد و بیشتر به دنبال داستان‌ها و ماجراهایی رفتید که آدم‌های واقعی همین جامعه هستند و صرفاً آدم‌های ذهنی شما نیستند. این واقع گرایی و تمایل به مستندنویسی علت خاصی دارد؟


در این سال‌های اخیر این توفیق را پیدا کرده‌ام با آدم‌هایی آشنا شوم که زندگی‌های پرفراز و نشیبی داشته‌اند. آدمهایی که خیلی معمولی هستند و کنار ما زندگی می‌کنند و همه ما آنها را به عنوان افراد کاملاً معمولی می‌شناسیم اما وقتی شروع به جستجو در اتفاقات زندگی‌شان می‌کنیم، می‌بینیم که چقدر زندگی پرماجرایی دارند. من فکر می‌کنم که این ویژگی زندگی بسیاری از ماست و خیلی وقت‌ها خودمان هم خبر نداریم که چقدر زندگی‌هامان پر از داستان و قصه است و چقدر این داستان‌ها و قصه‌ها و تجربه‌ها می‌تواند برای دیگران مفید و کارساز باشد. دلم می‌خواهد که بخش زیادی از زندگی مردم ایران در دو سه دهه اخیر را ثبت و ضبط کنم و به شکل مستند آنها را نگه دارم. البته به فکر جذابیت‌اش هم بوده‌ام و تلاش کردم و خواهم کرد که آنها به شکلی جذاب روایت شوند. به نظرم اینکار می‌تواند در دراز مدت کمک زیادی به ادبیات ما بکند و مصالح زیادی را برای داستان‌ها و رمان‌ها و فیلم‌نامه‌ها فراهم کند.

* نوشتن این کتاب چقدر طول کشید؟

نوشتن کتاب با توجه به مشغله‌هایی که داشتم و خب تجربه اولی هم بود که در این مدل کتاب اجتماعی باید طی می‌کردیم و آزمون و خطا می‌کردیم، چیزی حدود ۱۰ماه طول کشید. بخشی از آن انجام مصاحبه‌ها بود و بعد هم پیاده‌سازی مصاحبه‌ها و تنظیم کردن آنها و بعد هم بازنویسی آنها که جمعاً یک سال طول کشید.

* چقدر در دنیای واقعی با آدم‌های این کتاب مواجه می‌شویم؟ مردهایی مثل شوهر زهرا که حتی با دختران جوان حرف نمی‌زنند و نگاه‌شان نمی‌کنند هنوز هستند؟ هنوز می‌شود اینگونه زندگی کرد؟


بله قطعاً همه شخصیت‌های این کتاب واقعی هستند. این افرادی جلوی چشم و کنارمان هستند و خیلی به آن‌ها دقت نکردیم. بعضی‌هایشان کم سر و صداتر بودند و نخواستند خیلی دیده شوند اما وجود دارند. هنوز افرادی هستند که تقیدات‌شان به مسائل شرعی خیلی زیاد است. من نه تنها در این خاطره و این ماجرا بلکه در ماجرا و خاطره‌هایی که بعد از این کتاب از آدمهایی که با آن‌ها گفتگو کردم دیده‌ام و شنیده‌ام، با مواردی مواجه شدم که خیلی از ما باور نمی‌کنیم هنوز چنین آدمهایی وجود داشته باشند و به نظرم همین است که آدم‌ها را جذاب می‌کند. کنتراست‌ها و ضد و نقیض‌ها و سیاه و سفیدها که گاهی وقت‌ها در زندگی یک فرد خاص بوجود می‌آید. فردی که  با یک سبک زندگی جلو رفته و فضاهای متنوع و خاصی را تجربه کرده و بعد آگاهانه مدل دیگری از زندگی را بسیار محدودتر از آن چیزی که حتی افراد معمولی جامعه برای خود انتخاب می‌کنند، انتخاب می‌کند. یکی از دلایلی که من اصرار دارم بگویم این کتاب‌ها مستند هستند به همین دلیل است که ما وجود چنین آدم‌هایی را به تخیل نویسنده نسبت ندهیم بلکه باور کنیم چنین آدم‌هایی نمونه بیرونی دارند.

* آیا نفس قابلیت گرفتن جایزه ادبی دارد؟

قطعاً نفس جایزه نمی‌گیرد. من این کتاب را برای گرفتن جایزه ننوشته‌ام و می‌دانم بسیاری از دوستان، این کتاب را با تردید جزء ادبیات حساب می‌کنند چه برسد به اینکه بخواهند به آن جایزه هم بدهند. من برخی از بهترین جایزه‌هایی که یک نویسنده می‌تواند بگیرد را گرفته‌ام و دیگر خیلی جایزه گرفتن برایم جذابیت ویژه‌ای ندارد. مهم‌ترین مسأله برایم برقراری ارتباط درست با مخاطبینم است و این چیزی است که برای آن تلاش می‌کنم.

* آیا این تنها کتاب شما در این ژانر هست یا کتاب‌های دیگری هم در راه است؟

کتاب نفس اولین کتاب از مجموعه «رو به دریا» است. من در سال‌های اخیر تلاش کردم که  سه مجموعه را تجربه کنم که بسیاری از آن‌ها در حال آماده‌سازی برای چاپ است و همه آن‌ها زمینه اجتماعی دارند. مجموعه «رو به دریا» که توسط انتشارات تلاوت ارامش منتشر خواهد شد، روایت زندگی و تجربه آدم‌هایی است که نفس یکی از آن‌هاست.

مجموعه دیگری که توسط ناشری دیگر منتشر خواهد شد،«پشت دریاها شهری است» در مورد آدم‌هایی است که با شخصیت‌های مجموعه رو به دریا متفاوت هستند، آدمهای خاصی که اکثراً در خارج از مرزها بودند و زندگی‌های خاص و تجربه‌های خاصی را پشت سر گذاشته‌اند.

یک مجموعه دیگر هم که یک جلد آن را فعلاً آماده کرده‌ایم و هنوز اسمی برای آن مجموعه در نظر نگرفته‌ایم، اختصاص به آدمهایی دارد که در زمینه‌های اقتصادی و اجتماعی حرکت‌های خاصی را انجام داده‌اند بطوری که آن حرکت می‌تواند برای بسیاری از مردم قابلیت الگوگیری داشته باشد و مخاطب را تشویق کند به حرکت کردن و امید داشتن و رسیدن.

کلا چنین انسان‌هایی برای من جذاب هستند و تلاش کردم در سری سوم کتاب هم این مدل را روایت کنم، البته جنس آدم‌ها با جنس آن دو مجموعه متفاوت است که ان‌شاءالله بعد از انتشارش مخاطبین آنها را هم خواهند دید.

منبع: فارس
این مطلب صرفا جهت اطلاع کاربران از فضای رسانه‌ای بازنشر شده و محتوای آن لزوما مورد تایید تبیان نیست .
مطالب مرتبط مجموعه :
آخرین مطالب سایت