مواسات و دلسوزى نسبت به دیگران

ران یك انسان با ایمان كه در مقام رهبرى جاى دارد باید درباره دیگران خواهان امورى باشد كه در خود نسبت به آن امور احساس علاقه و دلبستگى مى‌نماید، و هر گونه شر و بدى را كه براى خویشتن نمى‌پسندد براى دیگران نیز نپسندد؛ زیرا...
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

مواسات و دلسوزى نسبت به دیگران


یك انسان با ایمان كه در مقام رهبرى جاى دارد باید درباره دیگران خواهان امورى باشد كه در خود نسبت به آن امور احساس علاقه و دلبستگى مى‌نماید، و هر گونه شر و بدى را كه براى خویشتن نمى‌پسندد براى دیگران نیز نپسندد؛ زیرا این گونه برابر اندیشى و مواسات با دیگران، بیانگر روح و ایمان و حاكى از حس تعاون و هماهنگى همبستگى با آنها مى‌باشد.

در طى احادیث صحیح این سخن، جلب نظر مى‌كند كه "هیچ یك از شما نمى‌تواند براى دریافت عنوان " مؤمن «آمادگى كسب كند، مگر آن گاه كه نسبت به برادر ایمانى خود خواهان امورى باشد كه آنها را براى خویش نیز خواهان است.»

السلام على غوث اللهفان و من صارت به ارض خراسان؛ سلام و درود بر چاره‌ساز و فریادرس بیچارگان، و سلام به آن كسى كه سرزمین خراسان به بركت وجود او به سان خورشیدِ تابان جلوه‌گر گشته است.

رعایت این نكته اخلاقى در مورد زیردستان از اهمیت ویژه‌اى برخوردار است، و طى احادیث متعدّدى به همه انسان‌ها گوشزد شده كه باید از رنج دیگران غافل نمانند و همبستگى خود را با آنها فراموش نكنند، چرا كه این زیردستان چشم امید به مهتران و زبردستان دوخته‌اند تا خواسته‌ها و كمبودهاى مادى و معنوى آنان به وسیله آنها تأمین و جبران گردد، و از این رهگذر حال پریش و نابسامان آنان سامانى گیرد و تا دردها را اندكى تسكین دهند. یك انسان بیدار و هشیار زیردستان و محرومان را فراموش نمى‌كند و بیچارگان را از یاد نمى‌برد.

یكى از صفات برجسته امام رضا علیه السلام مواسات و همدردى با محرومان بوده است؛ و در طى زیارت آن حضرت این خصیصه بزرگ اخلاقى او مطرح شده و به وى چنین خطاب مى‌شود:

السلام على غوث اللهفان و من صارت به ارض خراسان؛ سلام و درود بر چاره‌ساز و فریادرس بیچارگان، و سلام به آن كسى كه سرزمین خراسان به بركت وجود او به سان خورشیدِ تابان جلوه‌گر گشته است.

امام رضا علیه السلام هرگز از شكم گرسنه و رنج‌ها و آلام بینوایان غافل نبوده، و هر وقت سفره غذا را براى آن حضرت مى‌گستردند همه خادمان را كنار سفره خود مى‌نشاند، حتى از دربان و نگهبان نیز غافل نمى‌ماند.

و آن گاه كه تنها مى‌شد (و فراغتى براى او فراهم مى‌آمد) همه اطرافیان خود را اعم از كوچك و بزرگ و خردسالان و بزرگسالان را پیرامون خود جمع مى‌كرد و با آنها به گفتگو مى‌نشست و با آنان مأنوس مى‌شد و آنها را نیز با خود مأنوس مى‌ساخت (و خود را تا حدَّ موقعیّت و منزلت آنان تنزل مى‌داد و آنها را در حد مقام و موقعیت خود ارج مى‌نهاده و فرازمند مى‌ساخت تا احساس خفت و سبك وزنى نكنند، و شخصیت خویش را فرومایه و ناچیز نینگارند، و سرانجام با چنین تدبیرى ظریف، برابرى خود با آنها و برابرى آنها را با خود با وجود این كه از نظر ظاهرى در یك پایگاهى عالى قرار داشت بدان‌ها اعلام مى‌نمود. امام با كمال صراحت به همه انسان‌ها گوشزد مى‌كند كه تمام افراد انسانى و مردم با ایمان با هم برابر و بَرادر هستند، و مقامِ برترِ ظاهرى نمى‌تواند آن چنان امتیازآفرین باشد كه طبقات محروم را از طبقات دیگر بیگانه سازد.)

امام رضا علیه السلام هیچ خادمى را كه سرگرم غذا خوردن بود به كار نمى‌گرفت، مگر آن گاه كه از تناول غذا فارغ مى‌شد، و به آنها مى‌فرمود:

در حالى كه سرگرم تناول غذا هستید، وقتى من از جاى خود برمى‌خیزم از جاى خود بلند نشوید؛ بلكه سر جاى خویش بنشینید تا از خوردن غذا فارغ شوید.

كلینى در «الكافى» در طى روایتى كه به مردى از اهل بلخ مى‌رسد چنین یاد كرده است كه مى‌گفت:

من در سفر خراسان همراه امام رضا علیه السلام بودم، یكى از روزها دستور داد سفره غذا را گستردند و همه خادمان را كه از اهل سودان بوده‌اند كنار سفره دعوت كرد تا در معیت آنها غذا تناول نماید [نشستن این بینوایان در كنار سفره آن حضرت براى یكى از یاران او ـ كه امام و احساسِ انسانى و الهى او را درست بازنیافته بود ـ گران و ناخوش آیند آمد؛ لذا] عرض كرد: اگر سفره‌اى جداى از سفره خویش براى این بینوایان سیه چرده و رنگین پوست تمهید مى‌كردید بهتر به نظر مى‌رسید؟ حضرت پاسخ فرمود: پروردگار تبارك و تعالى یكى است، پدر و مادر همه ما یكى است، و جزا و پاداش [و ارزش و احترام] افراد در گرو اعمال و كردارهاى آنها است (نه رنگ پوست و یا سایر امتیازاتِ پوشالى صورى.)

امام رضا علیه السلام به مستضعفان ارج مى‌نهاد و خلأ معنوى و روحى و كمبودهاى مادى آنها را با گرامى داشتِ منزلتِ آنان و امدادهاى مادى جبران مى‌فرمود.

امام رضا علیه السلام همواره بر سر مخالفت با هواى نفس بوده و گوش جان و دلش شنواى این آواى آسمانى بود كه:

"فَلا اقْتَحَمَ العَقَبَة، وَ ما اَدْریكَ مَا العَقَبَه، فَكَُ رَقَبَة، اَوْ اطعام فى یَوم ذى مَسْغَبَة، یَتیماً ذا مَقْرَبَة، اَوْ مسكیناً ذا مَتْرَبَة"(بَلَد/ 11 ـ 15)، آنگاه اصحاب میمنه و یاران بهشت در برابر عقبه و گردنه مخالفتِ با نفس قرار مى‌گیرند باید بدانند كه گذر از آن، در گرو آزاد ساختن بنده و برده و یا اطعام ـ در روزگار قحطى و كمبود غذا ـ به خویشاوندان گرسنه و یا خاك نشینان بینوا است.

لذا آن حضرت هر وقت طعام تناول مى‌فرمود ظرف بزرگى در دسترس خود قرار مى‌داد و از هر نوع خوراكى كه در سفره بود از بهترین قسمتِ آن برمى‌داشت و در میان آن ظرف مى‌نهاد، و دستور مى‌داد كه آن را میان تهیدستانِ گرسنه و بینوا تقسیم كنند. و بدین سان با مستضعفان به همدردى مى‌نشست و بر درون خسته و پریش آنان مرهم مى‌نهاد و بر سر مواسات و مساوات با آنها بود.

امام رضا علیه السلام به مستضعفان ارج مى‌نهاد و خلأ معنوى و روحى و كمبودهاى مادى آنها را با گرامى داشتِ منزلتِ آنان و امدادهاى مادى جبران مى‌فرمود.

حال باید دید كه در برابر مستكبرانِ زمان چه موضعى را انتخاب مى‌كرد و با چه كیفیّتى با آنها رفتار مى‌نمود؟

مى‌نویسند: وقتى فضل بن سهل، یعنى «ذوالریاستین» حضور امام رضا علیه السلام رسید، یك ساعت بر سر پاى ایستاد [و حضرت به او چندان التفات نفرمود] تا آن كه سر بلند كرد و به او گفت: چه حاجت داری؟

عرض كرد: سرور من! این نامه‌اى است كه امیرالمؤمنین! مأمون براى من نگاشته است.

شما چون ولیعهد مسلمین هستید سزاوارترید كه همسان با عطایاى مأمون مرا مشمول بخشش خود سازید.

فرمود: نامه را بخوان .

و آن نامه بر روى پوستى بزرگ نگارش شده بود، فضل مدّت زیادى بر سر پاى ایستاده تا خواندن نامه را به پایان رساند .

آن گاه به فضل گفت: اگر از مخالفت اوامر الهى براى همیشه بپرهیزى هر چه از ما مى‌خواهى از آنِ تو است.

امام رضا علیه السلام با این بیان كوتاه نقشه فضل را در محكم كارى هدفش خنثى ساخته و حتى به او اجازه نشستن نداد، تا آن كه فضل بن سهل با حالتى سرافكنده و خفت آمیز محضر آن جناب را ترك گفت.

ارج نهادن به مستضعفان و مواسات با آنها یكى از نمودارترین خصلت‌هاى روحى امام رضا علیه السلام بود كه به این خصیصه سترك و شكوهمند اخلاقى تا واپسین لحظات عمر خویش سخت پاى‌بند بود و مى‌دانست و نیز مى‌خواست به سردمداران و دولتمردان و اصولاً به همه انسان‌ها اعلام كند كه در طریق رسیدن به سعادت و نیكبختى دنیا و آخرت باید درد و رنج توان ربودگان و بینوایان را فراموش نكرد؛ وگرنه باید جامعه انسانى در انتظار سقوط و نابودى آغوش بگشاید و آماده هر گونه بلا و آسیب‌هاى سخت دنیا و آخرت باشد.

از یاسر، خادم امام رضا علیه السلام روایت شده است:

آن گاه كه مسافت میان ما تا طوس هفت منزل راه بود، ابوالحسن على بن موسى الرضا علیه السلام بیمار شد، و سرانجام به طوس در آمدیم و بیمارى آن حضرت رو به شدت نهاد، و چند روزى در طوس ماندیم. مأمون روزى دو نوبت به بهانه عیادت نزد آن حضرت مى‌آمد. در واپسین روز حیات آن حضرت كه امام رضا علیه السلام در آن روز از دنیا رفت، دچار ضعف شدیدى بود، پس از آن كه نماز ظهر را اقامه نمود به من فرمود: آیا مردم ناهار خوردند؟

عرض كردم: سرور من! با چنین حالى كه شما در آن به سر مى‌برید چه كسى حاضر است غذا صرف كند؟

امام رضا علیه السلام از جاى برخاست و فرمود: سفره و غذا را آماده سازید. همه خادمان و اطرافیان را بلااستثنا كنار سفره نشاند و نسبت به تمام آنها اظهار تفقّد مى‌فرمود، و فرد فرد آنان را مشمول توجّه قرار مى‌داد. وقتى مردها از تناول غذا فارغ شدند دستور داد براى زنان غذا بفرستند. غذا براى زن‌ها فرستادند و آن گاه كه آنها نیز غذا صرف كردند ضعفِ مزاجِ امام علیه السلام آن چنان شدید گشت كه بیهوش شد و فریاد و شیون بلند شد.

منبع:

برگرفته از مجموعه آثار نخستین كنگره جهانى امام رضا علیه السلام، نوشته دكتر سید محمدباقر حجّتى.

در رابطه با این محتوا تجربیات خود را در پرسان به اشتراک بگذارید.
مطالب مرتبط مجموعه :
آخرین مطالب سایت