مقایسه مکتب انسان گرایی با اسلام
مقایسه مکتب انسان گرایی با اسلام
دهمین دوره از پروژه های دانشآموزی تبیان نیز با یاری خداوند و حضور پرشور شما دوستان و علاقهمندان به پایان رسید اما کار ما هنوز تمام نشده است! این دوره نیز همچون سال های گذشته دوستان بسیاری با ثبت طرح ها و ایده های خلاقانه خود در منوی "پیشنهاد موضوع" ما را در ارتقای تنوع پروژه ها یاری نمودهاند. هم چون گذشته بر آن شدیم تا با گردآوری این ایده های جالب، علاوه بر قدردانی از این دوستان نوآور، زمینهای را برای ایده پروری سایر پژوهشگران علاقهمند فراهم آوریم. فراموش نکنید که ما همیشه منتظر طرح های جدید شما عزیزان هستیم.
نام ایده: مقایسه مکتب انسان گرایی با اسلام
نام ارائهدهنده/دهندگان: الهه شصتی- فائزه کریم خانی
زمینه و نوع پروژه: اسلام/انسان گرایی
درجه سختی: متوسط
نام مدرسه: دبیرستان غیر انتفایی عترت
در پژوهش حاضر دانش آموزان سعی در مقایسه مکتب انسان گرایی با اسلام را داشتند و جهت دستیابی به اهداف پژوهش از روش مطالعه کتابخانه ای و جستجو در اینترنت استفاده کردند.
انسان گرایی به یک مکتب فکری اطلاق می شود که پیروان آن معتقدند موجود انسانی با سایر گونه های حیات متفاوت است. روابط بین فردی خود یکی از موضوعات مهم در انسان گرایی است. فرض های انسان گرایی در تضاد با عقاید نظریه پردازان شرطی سازی عاملی است که آن ها بر این باورند که همه رفتارهای انسان ها نتیجه پیامدهای رفتاری آن ها است و نیز در تضاد با روان شناسان شناختی است که جست و جوگری یا ساخت معانی را عامل اصلی یادگیری انسان می دانند. حیطه های مورد علاقه انسان گرایان شامل مطالعه خود، انگیزش، زمینه – هدف و روابط میان فردی می شود. انسان گرایان دارای علایق و نظرگاه های متفاوتی هستند. دیدگاه های گروه اکثریت انسان گرا یان که انسان گرایان مدرن یا انسان گرایان طبیت گرا خوانده می شوند ریشه در دیدگاه های ارسطو و سقراط دارد.
فلسفه انسان گرایی طبیعی به شدت تحت تأثیر فلسفه نوین گرایی قراردارد. ورود فلسفه طبیعت گرایی به فلسفه انسان گرایی باعث رد تمام دیدگاه های مابعدالطبیعه ای گشته است و روی استدلال علمی دموکراسی و همدردی انسانی و نیز حقوق طبیعی انسانی تاکید می کند. دیدگاه انسان گرایی دیدگاهی است که بر طبق آن انسان اشرف مخلوقات شناخته شده است و به دو شاخه تقسیم می شود: دیدگاه غیر دینی و دیدگاه دینی. در انسان گرایی غیر دینی اعتقاد بر این است که ماهیت منحصر به فرد انسان استعدادهای بی همتای شخصی اوست که باید رشد کند و تحول یابد.
انسان گرایان دینی نیز با پذیرش ویژگی های منحصر به فرد انسان ها دین را عامل مهمی برای تحول درونی در انسان می دانند. لذا دیدگاه دینی و غیردینی به غیر از موضوع قبول یا انکار دین، وجوه مشترک بسیاری دارند. گروه های معتقد دینی با فرضیه های انکار خدا به شدت مخالفاند. آنان ریشه های فکری خود را از افلاطون و آگوستین و مذاهب مختلف گرفتهاند. به اعتقاد آن ها انسان گونه ای ممتاز و برتر از سایر گونه هاست. خداوند یا هستی برتر در مرکز هستی قراردارد. مریتین و دی کاردین دو مدافع اصلی رویکرد خدا پرستانه یا خدا محور هستند.
از دیدگاه آنان انسان موجودی مادی و معنوی، خردمند و دارای آزادی اراده است و عالیترین هدف انسانان است که از روی اراده اجابت کنند، و مطیع قوانین الهی باشد راه های شناخت انسان کامل از نظر اسلام شناخت انسان کامل از نظر اسلام دو راه دارد: یک راه این است که ببینیم قرآن در درجه اول و سنت در درجه دوم، انسان کامل را- اگرچه در قرآن و سنت تعبیر انسان کامل نیست و تعبیر مسلمان کامل و مومن کامل است- چگونه توصیف کردهاند. ولی به هرحال معلوم است که مسلمان کامل یعنی انسانی که در اسلام به کمال رسیده است، و مومن کامل یعنی انسانی که در پرتو ایمان به کمال رسیده است.
باید ببینیم قرآن یا سنت، انسان کامل را با چه مشخصاتی بیان کردهاند و چه خطوطی برای سیمای انسان کامل کشیدهاند. از قضا در این زمینه، چه در قرآن و چه در سنت بیانات زیادی آمده است. راه دوم شناخت انسان کامل، استفاده از بیان ها نیست که ببینیم در قرآن و سنت چه آمده است، بلکه این است که افرادی عینی را بشناسیم که مطمئن هستیم آن ها آنچنان که اسلام و قرآن می خواهد ساخته شدهاند و وجود عینی انسان های کامل اسلامی هستند؛ چون انسان کامل اسلامی فقط یک انسان ایده آل، خیالی و ذهنی نیست که هیچ وقت در خارج وجود پیدا نکرده باشد؛ انسان کامل، هم در حد اعلی و هم در درجات پایینتر، در خارج وجود پیدا کرده است.
خود پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله نمونه انسان کامل اسلام است. علی علیه السلام نمونه دیگری از انسان کامل اسلام است. شناخت علی، شناخت انسان کامل اسلام است اما نه شناخت شناسنامهای علی. گاهی انسان، علی را شناسنامهای می شناسد: نامش علی، پسر ابوطالب، ابوطالب پسر عبدالمطّلب، مادرش فاطمه دختر اسد بن عبدالعُزّی، شوهر فاطمه، پدر حسن و حسین، در آن سال متولد شد، فلان سال از دنیا رفت، چنان جنگ هایی کرد. این ها شناخت های شناسنامهای است؛ یعنی اگر بخواهیم برای علی علیه السلام یک شناسنامه صادر کنیم و به شناسنامه او آگاه باشیم، شناسنامهاش این هاست. اما شناخت شناسنامهای علی، شناخت علی نیست، شناخت انسان کامل نیست.
شناخت علی یعنی شناخت شخصیت علی نه شخص علی. در هر حدی که شخصیت جامع علی علیه السلام را بشناسیم، انسان کامل اسلام را شناختهایم و در هر حدی که انسان کامل را عملًا- نه اسماً و لفظاً- امام و پیشوای خود قرار دهیم، راه او را برویم، تابع و پیرو او باشیم و کوشش کنیم که خود را بر طبق این نمونه بسازیم، [در همان حد] شیعه این انسان کامل هستیم، چون الشّیعَةُ مَنْ شایعَ عَلِیاً. شهید [اول] در لمعه به مناسبتی این حرف را می گوید و دیگران هم این سخن را گفتهاند: شیعه یعنی کسی که علی را مشایعت کند. یعنی انسان با لفظ شیعه نمی شود، با حرف شیعه نمی شود، با حب و علاقه فقط شیعه نمی شود؛ پس با چه چیز شیعه می شود؟ با مشایعت. مشایعت یعنی همراهی. وقتی کسی می رود و شما پشت سر و همراه او می روید، این را مشایعت می گویند. شیعه علی یعنی مشایعت کننده عملی علی. پس دو راه شناخت انسان کامل و همچنین فایده بحث از آن را دانستیم.
بنابراین، مسئله انسان کامل یک بحث فلسفی و علمی [محض] نیست که [فقط] اثر علمی داشته باشد. اگر انسان کامل اسلام را از راه بیان قرآن [و سنت] و از راه شناخت پرورده های کامل قرآن نشناسیم، نمی توانیم راهی را که اسلام معین کرده برویم و یک مسلمان واقعی و درست باشیم و همچنین جامعه ما نمی تواند یک جامعه اسلامی باشد. پس ضرورت دارد انسان کامل و عالی و متعالی اسلام را بشناسیم.
مهارت های کسب شده
روش تحقیق کتابخانه ای.روش استفاده از مقالات علمی
بخش پژوهش های دانش آموزی تبیان، تهیه:مهدی رحمانی
تنظیم:علی سرمدی