فرزندم، کمی تأمل داشته باش

شاید گاهی بچه هایی را دیده اید که برای تهیه یک رنگ کیف یا لوازم تحریر جلوی مغازه فریاد می کشند: «من همین کیف رو می خوام...» به نظر شما، والدین باید با آنان چگونه برخورد کنند؟
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

فرزندم، کمی تأمل داشته باش

«اصلاً این پدرام صبر نداره، توی مدرسه برای هر موضوعی بهانه می گیره. دیروز که جامدادیش دست همکلاسی اش جامونده بود تا من رو مجبور نکرد عصر بریم در خونه دوستش و جامدادی را بگیریم دست بردار نبود!» حرف‌های زن که به این جا رسید. مرد نفس عمیقی کشید و با خودش فکر کرد که بعد از ظهر به یک کتابخانه برود و چند کتاب آموزشی درباره آموزش صبر و تحمل برای فرزندش بخرد.

آری، وقتی فرزندانمان به مدرسه وارد می‌شوند همواره فكر می‌کنیم خواسته‌های بی‌صبرانه و گاه خشمگینانه دوران كودكی آنان به پایان رسیده، اما هنگامی که درگیری با همکلاسی هایشان پیش می‌آید تازه متوجه می‌شویم هنوز هم فرزندان هفت تا یازده ساله ما برای تحمل انتظار و انصراف از خواسته خود مشکل دارند.

 

تا به حال فکر کرده‌اید که چگونه می‌شود به آن‌ها كمك كرد تا در زندگی به دنبال خواسته‌های واقعی باشند؟ تا به حال فکر کرده‌اید چگونه می‌شود فرزندانمان به این درك برسند كه در زندگی هیچ چیز در ظرف یك دقیقه انجام نمی‌شود و به دست نمی‌آید؟

 

مثلاً همین پدرام، تا مادرش را مجبور نکرد که عصر همان روز به خانه دوستش بروند و جامدادی اش را بگیرد دست بردار نبود. چه می‌شد اگر کودک قصه ما کمی تأمل داشت و روز بعد جامدادی را از دوستش می‌گرفت؟

یا این که شاید گاهی بچه‌هایی را دیده‌اید که برای تهیه یک رنگ کیف یا لوازم تحریر جلوی مغازه فریاد می‌کشند: «من همین کیف رو می خوام...» شاید مادری را دیده‌اید که سعی در آرام کردن فرزندش دارد و باز هم نمی‌تواند وی را آرام کند! در آخر هم مادر مجبور می‌شود به زور و با تهدید کودکش را با خود به خانه بكشاند و مدام می‌گوید: «اگه دست از فریاد كشیدن برنداری تنبیه میشی!»

 

در چنین مواقعی چه باید كرد!

 

به راستی، چه باید كرد! اغلب در مواجه با چنین صحنه‌هایی است كه درمی یابیم فرزندانمان هنوز برای اندیشیدن به چیزهای دیگر در ارضای آنی خواسته‌هایشان مشکل دارند. در هر حال آن‌ها دیگر بچه‌های چهار یا پنج ساله‌ای كه خودبینی مرتبط با كودكیشان را به خوبی درك می‌کنیم نیستند. اما در سن پدرام ـ كه سن تعقل نامیده می‌شود ـ براین تصوریم كه آن‌ها با مقایسه خواسته‌هایشان با واقعیت‌های موجود قادر به معقول ساختن بی صبری‌هایشان باشند.

در حقیقت بچه‌ها مدت‌ها تحت تأثیر عامل لذت یك چیز را به گونه‌ای تمایلی و بدون توجه به الزامات بیرونی از ما تقاضا می‌کنند و تنها به خاطر محدودیت‌ها و محرومیت‌های تحمیلی از سوی والدین است كه كم كم اصل واقعیت را در ذهن می‌گنجانند. بنابراین، والدین نباید تمامی تمایلات فرزندان را تحت عنوان برطرف كردن نیازهای ضروری برآورده سازند.

آموختن به کودک برای تفاوت قائل شدن میان تمایلات و نیازها به او امكان باب كردن زمان تأمل میان تقاضا و پاسخ را خواهد داد. بدین ترتیب فرزند شما به ابداع راه حل‌های خاص خودش برای مبارزه با كمبود خواهد پرداخت. كودكی كه همه چیز را بلافاصله به دست می‌آورد این زمان را نمی‌شناسد.

 

محرومیت!

 

آری محروم شدن؛ باید بدانید بی منطقی است كه كودك را هرگز با محرومیت و سختی روبرو نكنیم و نه تنها خواسته‌هایش را برآورده كرده، بلكه به تمامی خواسته‌هایش پاسخ مثبت دهیم! در چنین حالتی او در این باور غلط بزرگ می‌شود كه نیازی به تبعیت از قوانین بزرگترها و قید و بندهای دنیای امروزی ندارد و می‌تواند صاحب همه چیز باشد؛ و این از وی انسانی مستبد می‌سازد كه چرخش دنیا را حول محور جسم كوچك خویش می‌بیند و برای صاحب همه چیز شدن بسیار حریص است. در نتیجه فرزند ما از مواجه شدن با كمبود بیم و هراس دارد. این گونه به والدین بسیار وابسته می‌شود چرا كه از دید کودک پدر و مادرش می‌توانند تمامی خواسته‌هایش را برآورده سازند؛ بنابراین هر کاری انجام می‌دهد (فریاد کشیدن، لجبازی کردن و...) تا به خواسته‌اش برسد!

پیشنهاد ما اینست که چند کتاب آموزشی درباره آموختن صبر و حوصله به فرزندان مطالعه کنید تا بتوانید میان خواسته‌های منطقی و تمایلات آنی کودکان تفاوت قائل شوید و آنان را در این باره راهنمایی نمایید. اگر كودك تردید را در شما حس كند، علاقه بیشتری به پرخاشگری پیدا می‌کند؛ در نتیجه هنگام «نه» گفتن از خود مقاومت نشان دهید. برای فرزندتان دلیل بیاورید که به خاطر چه وسیله مورد نظر وی را برایش نمی‌خرید، یا به چه دلیل نباید در لحظه‌ای آنی به خواسته‌اش برسد. گاهی هم بگویید: «باشد برای بعد...» «کمی تأمل کن فرزندم...» یا «درسته كه من (پدر یا مادر) تو هستم ولی این دلیل نمی‌شه كه بتونم همه چیز رو برات فراهم كنم؛ من بیشتر از اینكه بخواهم تو رو به كودكی لوس مبدل كنم، دوستت دارم.»

اگر از لجبازی او عصبانی می‌شوید بهتر است بگویید: «می دونم دوست داری این وسیله رو داشته باشی، خیلی خوبه كه آدم به تمام آرزوهاش برسه. مثل توی قصه‌ها... اما همه مسائل که دست یافتنی نیست.»

یا این که مثل مادر پدرام قصه ما همان روز برای گرفتن جامدادی به در خانه دوست فرزندتان نروید و بگویید: «کمی صبر کن، دوستت حتماً فردا جامدادی رو به مدرسه میاره...»

کلام معصومین نیز انسان را به تأمل و بردباری فرا می‌خوانند؛ چنان که امام صادق (ع) فرموده‌اند: « کسى که صبر کند؛ پیروز شود.»  (اصول کافى، جلد 1، صفحه 31)

در نهایت، با رعایت نکات بیان شده در دراز مدت، حتماً کودک شما به جوانی منطقی و سرشار از تأمل تبدیل می‌گردد که همیشه در مواجه شدن با مسائل زندگی پیروز خواهد بود.

 


مرکز یادگیری سایت تبیان - تهیه: مریم عرفانیان

تنظیم: علی سرمدی

مطالب مرتبط مجموعه :
آخرین مطالب سایت