وقت هایی که بین خوب و بد متحیری!
وقت هایی که بین خوب و بد متحیری!
بسیاری از حوادث و رخدادهای تلخ و ناگوار اجتماعی که حیات جامعه بشر را تهدید میکند و جزء جدانشدنی زندگی اجتماعی و روابط بین الملل شده است را میتوان "فتنه" دانست. فتنه و نحوه برخورد انسانها و جوامع بشری با آن از مقولاتی است که در قرآن و روایات به تفصیل مورد بحث قرار گرفته است.
با مطالعه بخشهایی از نهج البلاغه که به نوع برخورد امیر المۆمنین (علیه السلام) با فتنههای دوران پس از رحلت پیامبر اعظم (صلی الله علیه و آله) و فنتهگرانی که تا شهادت آن حضرت پیش رفتند پرداخته است، مشخص میشود که حضرت علی (علیه السلام) چگونه و با استفاده از چه روشهایی برای نجات امت اسلام و حفظ حکومت اسلامی در مقابل حربههای فتنهگران تلاش کرده و با به کارگیری تمام توان خود در راه خاموش کردن فتنههای ایجادشده، کوشیده است.
معناشناسی فتنه
واژه "فتنه" در مجمع البحرین چنین آمده است: "فَتِنَت الفِضَّةُ وَ الذَّهَبُ بالنّارِ؛ نقره و طلا برای جداسازی خالص از ناخالص آن با آتش ذوب شدند".
علاوه بر این به معانی: بستن راه و بازگراندن از مسیر حق، شرک و کفر، افتادن در معاصی و نفاق، اشتباه گرفتن و تشخیص ندادن حق از باطل، گمراهی، کشتار و اسارت، تفرقه و اختلاف میان مردم و ... نیز به کار رفته است.
این واژه در نهج البلاغه به طور مکرر به کار رفته و مقصود از آن، یک سری پدیدههای سیاسی و اجتماعی است. با نگاهی به موارد کاربرد "فتنه" در کلام مولا علی (علیه السلام) به دست خواهد آمد که فتنه به حوادث پیچیدهای اطلاق میشود که ماهیت آن روشن نیست؛ ظاهری فریبنده و باطنی مملو از فساد دارد. جوامع انسانی را به بینظمی، تباهی، دشمنی، جنگ و خونریزی و فساد اموال و اعراض میکشاند و غالبا، در ابتدا چهره حق به جانبی دارد و سادهاندیشان را به دنبال خود میکشاند و تا مردم از ماهیت آن آگاه شوند، ضربات خود را بر همه چیز وارد کرده است.
ریشههای فتنه
بیشترین عوامل و اسباب پیدایش فتنه را باید در ضعفهای وجودی انسان جستجو کرد که به برخی از آنها اشاره میگردد.
1ـ خواهشهای نفسانی:
"إِنَّمَا بَدْءُ وُقُوعِ الْفِتَنِ أَهْوَاءٌ تُتَّبَعُ وَ أَحْكَامٌ تُبْتَدَعُ یُخَالَفُ فِیهَا كِتَابُ اللَّهِ وَ یَتَوَلَّى عَلَیْهَا رِجَالٌ رِجَالًا عَلَى غَیْرِ دِینِ اللَّهِ ... ".
"همانا پیدایش فتنهها، هواهایی است که پیروی میشوند و بدعتهایی است که به وجود میآیند. در اینچنین شرایطی با کتاب خدا مخالفت میشود و مردانی مردان دیگر را پیروی میکنند".
2ـ کبر و غرور:
در فرهنگ دینی کبر آن است که کسی خود را از دیگران بزرگتر بداند و بر آنها گردنکشی کند. امام علی (علیه السلام) در خطبه قاصعه در باره استکبار و گردنکشی چنین فرمودند:
"خدا را خدا را در گردنکشی و خودپسندی، که از نادانی و کبر برمیخیزد؛ چرا که کبر پدیدآورنده دشمنیها و امید نگاههای شیطان است که به آن مردمان گذشته را در قرنهای پیش فریفت؛ آنچنانکه در تاریکیهای نادانی و دامهای گمراهی او افتادند؛ در حالی که در برابر راندن او رام و به کشیدنش آرام بودند و مقاومتی در برابر شیطان نداشتند ... آگاه باشید دوری کنید از اطاعت و فرمانبرداری بزرگان و مهترانی که به جاه و نسب خویش کبر ورزند و خود را برتر از آنچه هستند خواستند و ... پس اینها پایههای کاخ عصبیت و ستونهای ارکان فتنه و شمشیرهای سربلندی جاهلیت هستند".
3ـ عدم اخلاص در دین:
وجود ناخالصیها در دین افراد و داشتن عناصر غیر توحیدی در اعتقاد، از علتهای اصلی فتنهگری است. از این رو امام هنگام برگشت از صفین در خطبهای وضع مردم را پیش از بعثت بیان نموده و میفرمایند:
" او را [پیامبر] زمانی فرستاد که مردم درون فتنهها قرار داشتند. رشتههای مذهب گسسته و ارکان ایمان و یقین متزلزل شده، راههای اساسی برای شناخت حق مختلف، و امور مردم پراکنده و مشقت راه فرار از فتنهها باریک، مرجع و پناهگاه ناپیدا، هدایت فراموش شده و گمراهی و نابینایی همه را فراگرفته بود، خدای رحمان معصیت میشد و شیطان یاری میگردید، ایمان بدون یاور مانده، ارکان آن فروریخته و نشانههایش دگرگون شده بود".
4ـ شبهه و شبههافکنی:
یکی از ریشههای فتنه، ایجاد شبهات و افکندن چندین شبهه باطل و بیاساس در میان مجموعهای از حقایق است تا شناخت راه از بیراهه بر مردم مشکل گردد. امیر المۆمنین (علیه السلام) میفرمایند:
" ... إِنَّ الْفِتَنَ إِذَا أَقْبَلَتْ شَبَّهَتْ وَ إِذَا أَدْبَرَتْ نَبَّهَتْ ... ".1
" ... فتنهها چون روی آورد باطل را به صورت حق جلوه میدهد و حق را باطل و هنگامی که فتنهها پشت میکنند حق و باطل آنگونه که هست نشان داده میشود".
روش برخورد با مردم در فتنه
از جمله نکاتی که امام علی (علیه السلام) بدان توجه جدی داشتهاند، روش برخورد با مردم در زمان ایجاد فتنه است. در زیر به برخی از مهمترین دستور العملها پرداخته میشود:
1ـ احسان و نیکی:
بصره پذیرای فتنه جمل و محل تمام زد و خوردها و بسیاری از تلفات این جنگ بود. در یک نگاه مردمان این دیار را میتوان به چند گروه تقسیم کرد:
ـ گروهی که به همراهی امام علی (علیه السلام) برخاستند.
ـ گروهی که نتوانستند حق را از باطل تشخیص دهند و در نتیجه از جنگ کنارهگیری کردند.
ـ گروه آخر که تعدادشان اندک نیز نبود، فتنهگران و عثمانیها بودند.
ابن عباس والی بصره در آن زمان بود. اولین سفارش امام (علیه السلام) به وی، نیکی کردن به مردم فتنهزده میباشد:
"وَ اعْلَمْ أَنَّ الْبَصْرَةَ مَهْبِطُ إِبْلِیسَ وَ مَغْرِسُ الْفِتَنِ فَحَادِثْ أَهْلَهَا بِالْإِحْسَانِ إِلَیْهِمْ".2
"بدان که بصره [امروز] جایگاه شیطان، و کشتزار فتنهها است پس با مردم آن به نیکی رفتار کن ... ".
حضرت علی (علیه السلام) به خوبی میدانستند که این روش تنش اجتماعی را کاسته و مردم را با برنامههای حکومت همراه میکند.
2ـ مهار رعب و وحشت:
زمانی که جنگی به پایان میرسد، رعب و وحشت بر کسانی که سرکوب شدهاند حاکم میشود. در جنگ جمل نیز، گروهی که از معرکه، جان سالم به در برده بودند، از جان، مال و ناموسشان در هراس بودند. امیر المۆمنین (علیه السلام) برای کنترل اوضاع تمام مسببین و شرکتکنندگان در جنگ را مشمول عفو عمومی قرار دادند که این خود تا حد زیادی آرامش نسبی را به دنبال داشت. آن حضرت خطاب به ابن عباس نیز فرمودند:
" ... وَ احْلُلْ عُقْدَةَ الْخَوْفِ عَنْ قُلُوبِهِمْ ... "3؛ "و گره وحشت را از دلهای آنان بگشا ... ".
3ـ جذب حد اکثری:
همواره امام علی (علیه السلام) در پی جذب حد اکثری افراد به اسلام بودند و سعی میکردند بر شمار یاران اسلام بیافزایند. در نامه خود به ابن عباس نیز به دلاوریهای قبیله بنی تمیم در جنگها و همچنین رابطه خویشاوندی با آنها اشاره میکنند و میفرمایند:
"بنی تمیم کسانی هستند که هرگاه رئیس نیرومندی از آنها غایب گردد، مرد نیرومند دیگری در میانشان ظاهر میشود. نه در عصر جاهلیت و نه در اسلام کسی در نبرد بر آنان پیشی نمیگرفت، [علاوه بر این] آنها با ما پیوند خویشاوندی نزدیک و قرابت خاص دارند که ما [نزد خداوند] به وسیله صله رحم به آنها مأجور خواهیم بود و با قطع آن مۆاخذه خواهیم شد".
این سخنان، به معنای شخصیت بخشیدن به بنی تمیم است تا مبادا دچار عقده حقارت شوند و از کاروان تلاش در راه خدمت به اسلام بازمانند و سخن از خویشاوندی آنها به میان آوردن، برای تحریک عواطف آنهاست، تا بدانند که هر گونه خطایی در نظر مولا (علیه السلام) قابل اغماض است و زمینههای جذب، بسیار قوی است. این ژرفاندیشی باعث شد بعدها اغلب بنی تمیم در جنگ صفین در صف سپاهیان اسلام جنگیدند و حتی کسانی چون "احنف بن قیس" که در جمل از جنگ کناره گرفته بودند، این بار در کنار امام (علیه السلام) وارد جنگ صفین شدند.
نتیجه
"فتنه" به حوادث پیچیدهای اطلاق میشود که ماهیت آن روشن نیست؛ ظاهری فریبنده و باطنی مملو از فساد دارد و غالبا، در ابتدا چهره حق به جانبی داشته و سادهاندیشان را به دنبال خود میکشاند. ریشههای فتنه را در خواهشهای نفسانی، کبر و غرور، عدم اخلاص در دین و شبهه و شبههافکنی به دست آورد. در زمان وقوع فتنه، یکی از مهمترین موارد روش برخورد با مردم است و باید احسان و نیکی، مهار رعب و وحشت و جذب حداکثری را مدنظر قرار داد.
پی نوشت:
1. نهج البلاغة (للصبحی صالح)، ص 137.
2.نهج البلاغة (للصبحی صالح)، ص 375.
3.همان.
فرآوری: زینب مجلسی راد
بخش نهج البلاغه تبیان
منابع:
مقاله "شیوههای برخورد با فتنه در نامه 18 نهج البلاغه"، سجاد فروزش.
مقاله "ریشههای فتنه از دیدگاه نهج البلاغه"، محسن مطلبی جونقانی.
مطالب مرتبط:
روشهای فتنهزدایی در نهج البلاغه
نشانه های جامعه مبتلا به فتنه از دید امام علی علیه السلام