جهازبران
(از عقدكنان تا پاتختی)
قسمت اول ، قسمت دوم :
از تاریخ اجتماعی و اداری دوره قاجاریه
روز قبل از عروسی عده ای قاطر و خونچه ای كه برای بردن جهاز لازم بود، تعیین میشد و از هر یك از این دو به اندازه ی تعیین شده با دسته موزیك نظامییا نقاره چی یا هر دو از خانه داماد به خانه عروس روانه میكردند.
فرش و رختخواب در مفرشهای قالیچهای و لباس دوخته و ندوخته و طاقههای نبریده در یخدانها با یخدان پوش ماهوت گلی و مسینه آلات از قبیل دیگ و مجموعه و بادیه و سایر اثاثیه از قبیل بلورآلات – اسباب چراغ متكاها و پشتیهای زری و ترمه مفتول و مروارید دوزی و تزئینات در و دیوار مانند پرده و طاقچه پوش و سماور و اسباب چای و ظروف چینی و خلاصه یك دستگاه اسباب زندگی تمام عیار در خونچههایی كه كف آنها را پارچة سفید انداخته و مقداری نقل در آن پاشیده بودند میگذاشتند و دستة موزیك و نقاره از جلو و خونچهها از دنبال و قاطرها از عقب براه افتاده به خانه داماد میآمد، همراه جهاز شخص متعینی از نوكرهای خانه عروس میآمد و صورت جهاز را بهمان ترتیبی كه در خونچهها چیده شده بود، همراه داشت كه تحویل داده از یكی از بستگان داماد رسید میگرفت، از عقب چند نفر خدمتكار با جارو و لوازم تنظیف میآمدند و ناحیه ای كه در خانه داماد متعلق به عروس بود، فرش و لوازم زندگی را پهن كرده حجله عروسی را میآراستند، زیادی عده خونچهها و قاطر و قیمتی بودن اثاثیه طرف توجه تماشاچیها واقع میگردید، گاهی عده ی خونچه به صد و بیست و عده قاطرها به بیست و سی میرسید. اكثریت تماشاچیها جنس لطیف بودند كه بد از مراجعت از این تماشا با حافظه ی عجیبی تمام جزئیات جهاز را برای آنها كه به این فیض نرسیده و از تماشا محروم مانده بودند، نقل میكردند. در خانة داماد گذشته از شربت و شیرینی خلعتی به تحویل دهنده و انعامیبه خونچه كشها و قاطر چیها داده میشد، بعلاوه نقلها و پارچه سفید كف هر خونچه مال حامل آن بود.
البته مرتب بودن این جهاز و جور كردن اینهمه اسباب از روی سلیقه و اینكه چند دسته از آنها جلوتر و كدام عقب تر باید راه بیافتد، و در هر دسته باید به چه ترتیب در خونچهها چیده شود كه جالب توجه باشند، هنر خاصی لازم داشت، خانمهایی كه دخترهای دم بخت داشتند، به تماشا میآمدند تا در ضمن تماشا تجربه و تمرینی هم برای جهازگیری تحصیل كرده باشند. حاجت به ذكر نیست كه هر یك از این جهازها كه در منظر و مرآی عموم از خانهای به خانه ای نقل میشد، محرك جوانها و پدر و مادرها در براه انداختن عروسی میگردید و پیره دخترهای خانه مانده ترشیده را كه امیدی به یافتن شوهر نداشتند، عصبانی تر میكرد.
دو مرتبه دیگر هم دسته موزیك نظامیبه خانه عروس میرفت، یكی بعد از ظهر روز عروسی برای بردن رخت حمام داماد به سر حمام و دیگری در موقع بردن عروس بود، برای داماد یكی از حمامهای عمومیرا قرق میكردند دسته موزیك به خانه عروس، پی رخت حمام داماد به سر حمام و دیگری در موقع بردن عروس بود، برای داماد یكی از حمامهای عمومیرا قرق میكردند دسته موزیك به خانه عروس، پی رخت حمام میرفتن قالیچه و سوزنی و بقچههای ترمه ای كه لباس داماد در آنها بود، در یك خونچه و طاس و جامهای كوچك و بزرگ و حنا و صابون در خونچه دیگر با ده پانزده خونچه شیرینی و میوه زیر نوای موزیك به سر حمام منتقل میشد.
داماد با ساقدوش و سلدوش و جوانهای خانواده و دوستان به حمام میرفت، همه حنا بسر میبستند، میوهها در داخل حمام صرف شده و شیرینی در موقع رخت پوشیدن بین استاد حمامیو دلاكها و عمله جات حمام تقسیم میگشت، در مراجعت دسته موزیك جلو داماد میافتاد و تا عروسخانه میرساند. درموقع عروس آوردن هم باز دستة موزیك از خانة داماد با مشعل طبقهای چراغ و عده ای لاله بدست و فانوس كش، كس و كار داماد به خانة عروس میرفتند و جلو عروس افتاده، عروس را به خانه داماد میآوردند.
ادامه دارد...
عبدالله مستوفی
تنظیم : بخش ادبیات تبیان