گزارشی از تحقیقات انجام شده در زمینه تعدد زوجات(5)
مقالات (12)
تنها تحقیق موجود در گروه زنان « پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی» در زمینه تعدد زوجات ، مربوط به خانم اشرف بروجردی است که این مبحث را از دیدگاه دینی مورد بررسی قرار داده، و به قرائن و شواهد قانونی نیز اشاره کرده است.
در اینجا برای حفظ امانت صرفاً بخش های تکراری در مقالات پیشین را حذف ، و بقیه مطلب را به طور کامل ( در سه قسمت ) ارائه می کنیم.
مقدمه
مسئله تعدد زوجات از مسائل حقوقی مربوط به زنان است که در جوامع بشری از دیرباز وجود داشته و اسلام بر آن صحه گذاشته است و همواره مورد سؤال و اعتراض عده ای از غیر مسلمانان ، و القاء این شبهه در میان مسلمانان بوده است که اسلام با وضع این قانون حقوق زنان را تضییع و منزلت آنان را تحقیر نموده است. تا جایی که این سؤال هر روز نمود بیشتری می یابد که:
آیا ادیان آسمانی از جمله دین اسلام توان پاسخگویی به نیازهای امروز جامعه بشری را دارا هستند؟
آیا توسعه تکنولوژی می تواند جایگزین احکام الهی باشد و یا باید در خدمت آن قرار گیرد؟
و اصولاً چگونه می توان احکام دینی را با شرایط امروز جامعه تطبیق داد؟
و آیا طرح موضوعاتی از قبیل تعدد زوجات، متعه و ... نیاز امروز جامعه ماست که باید به آن پرداخته شود و یا اختصاص به یک مقطع زمانی خاص داشته که دیگر منسوخ گردیده است؟
اولاً هیچیک از احکام الهی نیست که نتواند نیاز بشری را پاسخگو باشد وثانیاً توسعه تکنولوژی باید ابزاری باشد درخدمت اجرای احکام خداوند،ثالثاً طرح موضوع تعدد زوجات و امثال آن که در جهت حل یک معضل اجتماعی تشریع گردیده، به مقدار زیادی بستگی به موضع گیری فعّال و یا منفعل خود زنان دارد چرا که اصل ازدواج در اسلام از اصول مهمی است که بنای جامعه برآن نهاده شده ؛ و به تعبیر رسول صلی الله علیه و آله هیچ بنایی در اسلام نزد خداوند عزیزتر و محبوب تر از بنای ازدواج پایه گذاری نشده است. تا جایی که خداوند زن و مرد را برای یکدیگر و به منظور ایجاد آرامش و سکون آفریده است.
طبعاً چنین هدف مقدسی باید از شائبه ها به دور بوده و در بین جوامع بشری این نکته تثبیت گردد که هدف غایی و متعالی ازدواج ، رفع نیاز جنسی و تأمین نیازهای مادّی نیست بلکه ایجاد سکون و آرامشی است که از پرتو آن جامعه به آرامش لازم برسد و همه بتوانند به آن هدف متعالی و مطلوب که همان نیل به تکامل و عبادت حق تعالی است دست یابند. توجّه به این نکات موجب می شود که به مسئله تشکیل خانواده و ازدواج با دیدی فراتر نگریسته شود. از طرفی به علت آن که مردها بیشتر در معرض آسیب های جسمی قرار دارند و بیشترین تلفات جنگ ها و نزاع ها و کار در معادن و کارخانه ها و ... متوجه آنهاست ، توازن در نظام آفرینش به هم می خورد و به تبع آن آرامش مطلوبی که قرآن به آن اشاره دارد تحقق نخواهد یافت. پس چه باید کرد؟ کدام راه حل عملی برای حل چنین معضلی - یعنی تنظیم روابط زن و مرد - در جامعه می توان یافت؟
قانون الهی یکی از راه های عملی برای رفع این معضل اجتماعی را "تعدد زوجات" می داند و این اصل مسلم است که احکام الهی برای همه زمانها و مکانهاست و اختصاص به مقطع خاصی ندارد؛ به ویژه این موضوع که امروز بیشتر از هر زمان دیگر می تواند به آشفتگی های فکری و روحی بسیاری در جامعه پاسخ دهد و تحقق نیاز بشری به داشتن خانواده و حفظ و بقاء کیان آن را عملی نماید؛ البته با اجرای شروط و ظروفی که دارد و توجّه به آنها ، اجرای صحیح احکام الهی را به همراه خواهد داشت و ثمره آن ساختار مطلوب اجتماعی است که همه اعضای آن در جهت رشد و کمال حرکت خواهند کرد. هدف از طرح این بحث، رسیدن به همان ساختار مطلوب است. جزوه حاضر به بررسی این اصل اسلامی، حدود و شروط آن، چگونگی اجرای حکم و فلسفه آن و آثاری که بر اجرای حکم مترتب است، پرداخته که امید است در جهت رفع شبهات موجود پاسخگو باشد.
پس از این مقدمه نویسنده مقاله به مباحثی چون تاریخچه تعدد زوجات و انواع آن و علل تاریخی تعدد زوجات پرداخته است، از آنجا که در مقالات پیشین به این موارد اشاره شده ، از بازگویی آنها خودداری می شود و به طرح باقی مباحث می پردازیم.
1- همه سو نگری اسلام
ملاحظه می کنیم که تعدد همسر در اسلام به عنوان یک ضرورت است ، نه یک هوس و ارضای ذوق تنوع طلبی. اسلام آن را به صورت قانونی در آورده از آن جهت که خدای این جهان است و برای دسته ای و جمعیتی خاص نیست. خدای اسلام همه را می بیند، هم زن شوهر دار را و هم زن بیوه و یا مطلقه و یا شوهر نکرده، همه جوانب را در نظر دارد، هم جانب زن حساس و حسود را و هم جانب زن تنها و افسرده را ؛ و برای نجات بی پناهان و پناه دادن آنها که محرومیتی دارند چنین امری را مجاز دانسته است. از این گذشته وقتی مردی ازدواج می کند اما در طول زندگی به هدف ازدواج که ایجاد آرامش و سکون است به دلایل مختلف دست نمی یابد چنین مردی چه باید بکند؟
آیا باید همسر و احیاناً فرزندی را رها نموده ، زندگی جدیدی را آغاز نماید؟ یا با حفظ خانواده و تأمین آنها و رعایت عدالت می تواند همسر دلخواهش را بیابد و زندگی مشترک دیگری را در کنار زندگی قبلی اش داشته باشد؟ از این گذشته هیچکس نمی تواند انکار کند که مردان در حوادث گوناگون زندگی بیش از زنان در خطر نابودی قرار دارند و در جنگها و حوادث دیگر، قربانیان اصلی را آنها تشکیل می دهند. آنانی هم که همسران خود را به علل گوناگون از دست می دهند معمولاً نمی توانند به عنوان همسر اول مورد توجه مردان قرار بگیرند و اگر مسئله تعدد زوجات نباشد آنها باید برای همیشه بدون همسر باقی بمانند. با در نظر گرفتن این واقعیت ها در این گونه موارد میان زن و مرد به عللی تعادل به هم می خورد؛ لذا ناچاریم یکی از سه راه زیر را انتخاب کنیم:
1- مردان تنها به یک همسر در همه موارد قناعت کنند و زنان اضافی تا پایان عمر بدون همسر باقی بمانند و تمام نیازهای فطری و خواسته های درونی خود را سرکوب کنند.
2- مردان فقط دارای یک همسر قانونی باشند ولی روابط آزاد و نامشروع جنسی را با زنانی که بی شوهر مانده اند به شکل معشوقه برقرار سازند.
3- کسانی که قدرت دارند بیش از یک همسر را اداره کنند و از نظر "جسمی"، "مالی" و "اخلاقی" مشکلی برای آنها ایجاد نمی شود و قدرت بر اجرای عدالت کامل در میان همسران و فرزندان خود دارند، به آنها اجازه داده می شود که بیش از یک همسر برای خود انتخاب کنند.
مسلماً غیر از این سه راه، دیگر راهی وجود ندارد. اگر بخواهیمراه اول را انتخاب کنیم باید با فطرت و غرایز و نیازهای روحی و جسمی بشر به مبارزه برخیزیم و عواطف و احساسات این گونه زنان را نادیده بگیریم. این مبارزه ای است که پیروزی در آن نیست و به فرض که این طرح عملی شود جنبه های غیر انسانی آن بر هیچکس مخفی نیست. دیگر اینکه مسئله تعدد زوجات را در موارد ضرورت نباید تنها از دریچه چشم همسر اول مورد بررسی قرار داد، بلکه از دریچه چشم همسر دوم نیز باید مورد مطالعه قرار گیرد و آنها که مشکلات همسر اول را در صورت تعدد زوجات عنوان می کنند کسانی هستند که یک مسئله سه زاویه ای را تنها از یک زاویه نگاه می کنند ؛ زیرا مسئله تعدد همسر هم از زاویه دید مرد و هم از زاویه دید همسر اول و هم از زاویه دید همسر دوم باید مطالعه شود و با توجه به مصلحت مجموع در این باره قضاوت شود.
اگرراه دوم را انتخاب کنیم باید فحشاء را به رسمیت بشناسیم و تازه زنانی که به عنوان معشوقه مورد بهره برداری جنسی قرار می گیرند نه تأمینی دارند و نه آینده ای، و شخصیت آنها در حقیقت لگد مال شده است و اینها اموری نیست که هیچ انسان عاقلی آنرا تجویز کند. بنابر این تنهاراه سوم باقی می ماند که هم به خواسته های فطری و نیازهای غریزی زنان پاسخ مثبت می دهد هم از عواقب شوم فحشاء و نابسامانی زندگی این دسته از زنان بر کنار است و جامعه را از گرداب گناه بیرون می برد.
2- شرایط لازم برای اجرای تعدد زوجات در اسلام
اسلام نه چند همسری را اختراع کرده ( زیرا قرنها پیش از اسلام در جهان وجود داشته ) و نه آن را نسخ کرده ، زیرا از نظر اسلام برای اجتماع مشکلاتی پیش می آید که راه چاره آنها منحصر به تعدد زوجات است ؛ ولی اسلام رسم تعدد زوجات را اصلاح کرد یعنی آن را محدود کرد و برای آن حداکثر قائل شد ( که چهار تا است ) و از طرف دیگر برای آن قیود و شرایطی قرار داد ( به هر کس اجازه نداد که همسران متعدد انتخاب کند ) که از بهترین شروط آن عدالت است. اسلام اجازه نمی دهد که تبعیض در میان زنان یا میان فرزندان آنها صورت گیرد . اسلام برای شرط عدالت آن اندازه اهمیت قائل است که حتی اجازه نمی دهد مرد و زن دوم در حین عقد توافق کنند که زن دوم در شرایطی نامساوی با زن اول زندگی کند؛ یعنی از نظر اسلام رعایت عدالت تکلیفی است که مرد نمی توند با قرار قبلی با زن، خود را از زیر بار مسؤولیت آن خارج کند. مرد و زن هیچکدام حق ندارند چنین شرطی در متن عقد بنمایند. زن دوم کاری که می تواند بکند فقط این است که عملاً از حقوق خود صرفنظر کند، اما نمی تواند شرط کند که حقوقی مساوی با زن اول نداشته باشد . همچنان که زن اول نیز می تواند عملاً با میل و رضای خود از حقوق خود صرفنظر کند اما نمی تواند کاری کند که قانوناً حقی نداشته باشد. از امام محمد باقر علیه السلام سؤال شد که آیا مرد می تواند با زن خود شرط کند که فقط روزها هر وقت بخواهد به او سربزند یا ماهی یک بار یا هفته ای یک بار نزد او برود، یا شرط کند که نفقه به طور کامل و مساوی با زن دیگر به او ندهد و خود آن زن هم از اول این شرط ها را بپذیرد؟
امام فرمودند: خیر، چنین شرط هایی صحیح نیست هر زنی به موجب عقد ازدواج، خواه ناخواه حقوق کامل یک زن را پیدا می کند؛ چیزی که هست پس از وقوع ازدواج هر زنی می تواند عملاً برای جلب رضایت شوهر که او را رها نکند یا به علت دیگری همه یا قسمتی از حقوق خود را ببخشد.
تعدد زوجات با این شرط اخلاقی اکید و شدید به جای آنکه وسیله ای برای هوسرانی مرد واقع گردد شکل و قیافه انجام وظیفه به خود می گیرد. در فقه اسلامی می گویند «اگر بیم داری که استعمال آب برای بدنت زیان دارد وضو نگیر» ، «اگر بیم داری که روزه برایت زیان دارد روزه نگیر» در تعدد زوجات می فرماید« اگر بیم دارید که نتوانید میان زنان خود به عدالت رفتار کنید یک زن بیشتر نگیرید.» در مورد دو حکم فوق ، افراد می پرسند که «می ترسم وضو یا روزه برایم ضرر داشته باشد»، ولیهرگز نشنیده ایم کسی بگوید «می خواهم زن دوم بگیرم اما بیم دارم که رعایت عدالت و مساوات میان آنها نکنم . بگیرم یا نگیرم؟» بعضی مردها با علم و تصمیم این که به عدالت رفتار نکنند زنان متعدد می گیرند و این کار را به نام اسلام انجام می دهند و در واقع موجب بدنامی برای اسلام می شوند. به هر حال اسلام با تجویز تعدد زوجات نخواسته زن را تحقیر کند بلکه از این راه بزرگترین خدمت را به جنس زن کرده است. البته باید توجّه داشت که جواز تعدد زوجات با این که در بعضی از موارد یک ضرورت اجتماعی است و از احکام مسلم اسلام محسوب می شود اما تحصیل شرایط آن در امروز با گذشته تفاوت پیدا کرده است ؛ زیرا زندگی در سابق یک شکل ساده داشت و لذا رعایت عدالت بین زنان آسان بود و از عهده غالب افراد بر می آمد ؛ ولی در عصر ما کسانی که از این قانون استفاده کنند باید مراقب اجرای عدالت باشند. از طرفی نفوذ فرهنگ غربی در جوامع اسلامی موجب شده که به مسئله تعدد زوجات به صورت یک "تابو" و به چشم حقارت نگریسته شود و تا زمانی که این فرهنگ در جامعه موجود است اجرای این حکم الهی موفقیتی به دست نمی آورد. حتی اگر کسی بخواهد به عدالت عمل کند و در پی احیاء سنن الهی باشد به دیده تحقیر به او می نگرند و همین امر موجب می شود که بسیاری از کسانی که شرایط لازم برای اجرای این حکم الهی را دارا هستند از انجام آن چشم پوشی می کنند.
طبعاً تبلیغات دشمنان اسلام و تقبیح این امر از سوی آنان با هدف به فساد کشاندن جوامع اسلامی در ایجاد این نگرش در بین مردم بسیار مؤثر بوده است و مخالفان اسلام و غربی ها و غرب زده ها به این قانون الهی که بر اساس مصالح توده های مردمی صادر شده است ایراد می گیرند ، اما از فحشاء و انحراف های جنسی و اخلاقی جوامع خود چشم پوشی می کنند و زنان بیوه و دختران محروم و بی شوهر را فراموش می کنند و به آنان سفارش می کنند که با شکار کردن مردان دیگر و یا دست زدن به فحشاء نیاز خود را بر طرف سازند. آیا مسلمانان جهان و زنان با ایمان می خواهند کشورهای اسلامی به سرنوشت زنان در غرب گرفتار شوند؟ و آیا منع تعدد زوجات نتیجه اش گرفتاری به زنا، لواط و آلودگی به امراض مختلف روانی و جسمی نیست؟ و اساساً آیا زنان شوهر دار اگر خود بی همسر بودند این بی عدالتی اجتماعی را تحمل می کردند ؟!
ادامه دارد...