شما چقدر تقوا دارید؟!
خطبه «همام» از خطبههاى معروف نهجالبلاغه است كه در آن سیماى پرهیزگاران و ترسیم جمال متقین، از زبان امیرالمومنین حضرت على(علیهالسلام) بیان شده است.
«همام» از یاران زاهد و اهل سیر و سلوك امام بوده است، كلمه «همام» از ریشه لغوى «همم» است، به معناى كسى كه تصمیم به هر كارى بگیرد آن را به انجام رساند و تا آن را تمام و كمال نكند؛ رها نكند.
«همام»، پسر «شریح» و برادرزاده «ربیع بن خثیم» است. ربیع یكى از هشت زاهد و پارساى معروف تاریخ و زمان خود است. علامه شهید آیة الله مطهرى، در كتاب سیرى در نهجالبلاغه، او را از جمله یاران و دوستان امیرمومنان على(علیهالسلام) شمرده كه دلى سرشار از معرفت و روحى از آتش عشق، شعلهور داشت.
چنین روایت شده است، «همام» که مردى پارسا و عبادتپیشه بود به آن حضرت گفت: اى پیشواى مومنان، سیماى پرواپیشگان و پارسایان را برایم ترسیم فرما، آن چنانكه گویا آنان را مىبینم.
امام کمی درنگ كرد و از پاسخ سریع خوددارى فرمود و آنگاه گفت: اى همام! اطاعت پروردگار كن و از او پروا دار و به نیكى و نیكوكارى روى آر كه خدا با تقوا پیشگان و نیكوكاران است.
پاسخ كوتاه امام او را قانع نساخت و عطش درونیش همچنان باقى ماند و بدان بسنده نكرد، به طوری كه اصرار بر شنیدن پاسخ كامل، در چهره او خوانده مىشد.
امام كه این آمادگى و عطش را در او دید مُهر سكوت شكست و به تفصیل پاسخ خود را با حمد و ستایش الهى و درود بر پیامبر و آل او آغاز كرد:
در این مطلب مولفههای متقین را به طور اجمال ذکر میکنیم:
نشانههاى پرواپیشگان، "متقین"
1- فمن علامة احدهم: انك ترى له قوه فى دین ؛ توانمندى در دین .
2- و حزما فى لین؛ دوراندیشى با نرمخویى و سازگارى .
3- و ایمانا فى یقین؛ ایمان و اعتقادى در مرحله یقین و منزه از شك و تردید .
4- و حرصا فى علم؛ حریص در تحصیل دانش .
5- و علما فى حلم ؛ آمیزنده دانش و بردبارى "كه علم و حلم دو بال پروازند"
6- و قصدا فى غنى ؛ میانهروى در هنگامه بى نیازى و ثروت .
7- و خشوعا فى عباده؛ خضوع و خشوع در عبادت .
8- و تجملا فى فاقه؛ آبرومندى، هنگام تنگدستى .
9- و صبرا فى شده؛ صبر و بردبارى در بحران سختى .
10- و طلبا فى حلال؛ جستجوگر مال حلال .
11- و نشاطا فى هدى؛ پر تحرك و پر تلاش در راه هدایت مردم .
12- و تحرجا عن طمع ؛ دورى از آز و طمع .
13- یعمل الاعمال الصالحه و هو على و جل؛ انجام كارهاى شایسته بدون آلایش به غرور و خودپسندى، و همواره ترسان از عدم پذیرش عبادات.
14- یمسى و همه الشكر و یصبح و همه الذكر؛ روز را با سرمایهایى از شكر به پایان میبردف و صبح را با یاد خدا آغاز مىكند.
15- یبیت حذرا و یصبح فرحا: حذرا لما حذر من الغفلة و فرحا بما اصاب من الفضل و الرحمه؛ و از سوى دیگر، شب را چون غافلان یك دنده نمىخوابد، بلكه گاهى لذت شب زندهدارى و ذكر خدا، او را از بستر جدا مىكند، و این شب زندهدارى، نشاط صبحگاهى او را نمىگیرد، ترس و نگرانى او از آنست كه در دام چالهى غفلت سقوط كند، و از آن كه فضل و رحمت الهى شامل حال او گردد، شادان است.
16- ان استضعبت علیه نفسه فیما تكره لم یعطها سولها فیما تحب؛ اگر چشمپوشى از گناهان بر او سخت و سنگین آید، مقاومت مىكند تا به خواستههاى نامشروع تن در ندهد و ارزش و شخصیت خود را لكهدار نسازد.
17- قرة عینه فیما لا یزول، و زهادته فیما لا یبقى؛ روشنى چشم او در ماندگاریهاست، یعنى دوراندیشى و جهانبینى وسیع او مانع از فریبایى دنیا، و زیبائیهاى آنست و به خاطر دستیابى به لذتهاى زودگذر دنیا، زندگى ابدى خود را تباه نسازد.
18- یمزح الحلم بالعلم و القول بالعمل؛ بردبارى و شكیبایى را با دانش مىآمیزد و گفتار را با كردار.
19- تراه قریبا امله؛ آمال و آرزوى او را كم مىبینى، و شخصیت او از فرو رفتن در رویاى طلایى دور است.
20- قلیلا زلله؛ لغزش او نیز اندك است.
21- خاشعا قلبه؛ دل او خاشع است و در ترنم دایم یاد خدا و پیوستن به جهان بى نهایت.
22- قانعه نفسه؛ انسانى قانع و چشم و دل سیر است.
23- منزورا اكله؛ از پرخورى مىپرهیزد و اسیر شكم و رفاه طلبى نیست.
24- سهلا امره؛ امورات او سهل و ساده مىگذرد.
25- حریزا دینه؛ دین او محكم و پابرجاست و در برابر سیل خروشان توطئههاى شیطان و هواى نفس، چون كوه استوار است.
26- میته شهوته؛ بر شهوات خود مسلط است و بر آن اسب سركش، لگام تقوا زده است.
27- مكظوما غیظه؛ خشم خود را فرو مىخورد و بر نیروى غضب خویش مسلط است و مىداند كجا از آن استفاده كند.
28- الخیر منه مامول؛از او امید خیر دارند و از شرش در امانند.
29- ان كان فى الغافلین كتب فى الذاكرین و ان كان فى الذاكرین لم یكتب من الغافلین؛ اگر در جمع غافلان قرار گیرد از یادآوران خواهد بود و جو را به نفع حق و عدل دگرگون سازد و اگر در جمع یادآوران باشد راه غفلت نپوید و از موقعیت مناسب سوءاستفاده نكند.
30- یعفو عمن ظلمه و یعطى من حرمه؛ از كسانی كه به او ستم كردند درمىگذرد و بر آن كه او را محروم كرده است، دست كرم مىگشاید.
31- و یصل من قطعه؛ با آن كس كه خویشاوندى او را بریده است، صله رحم مىكند.
32- بعیدا فحشه لینا قوله؛ ساحت قدس او را از فحش و بدزبانى دور است و زبانى نرم و مهربانانه دارد.
33- غائبا منكره حاضرا معروفه؛ كار ناپسند از او دیده نشود، بلكه خوبىهاى او زبانزد است.
34- مقبلا خیره مدبرا شره؛ او به كارهاى خیر و خوب روى آورد و از شر و بدى بپرهیزد.
35- فى الزلازل وقور؛ در شدائد و سختىها، با استقامت و مقاوم است.
36- و فى المكاره صبور و فى الرخاء شكور؛ در مشكلات، بردبار و در رفاه، سپاسگزار.
37- لا یحیف على من یبغض و لا یاثم فیمن یحب؛ بر آن كه خشم گیرد، زیادهروى نكند و دوستى با كسى، او را به گناه نیندازد.
38- یعترف بالحق قبل ان یشهد علیه؛ پیش از آن كه «علیه» او شهادت دهند، به حق اعتراف مىكند.
39- لا یضیع ما استحفظ ؛ در امانتدارى سختكوش است، سهل انگارى و بى تفاوتى روا نمىدارد كه خیانت است.
40- و لا ینسى ما ذكر؛ یاد خدا و تحصیل رضایت او، كه همواره باید در دیدگاهش باشد، از یاد نمىبرد .
41- و لا ینابز بالالقاب؛ دیگران را با لقبهاى زشت و ناروا نخواند.
42- و لا یضار بالجار؛ به همسایه ضرر نزند.
43- و لا یشمت بالمصائب؛ مصیبتزدگان را شماتت نكند.
44- و لا یدخل فى الباطل و لا یخرج من الحق؛ در امور لغو و باطل قدم ننهند، و از چهارچوب حق هم خارج نشود.
45- ان صمت لم یغمه صمته و ان ضحك لم یعل صوته؛ اگر از سخن لب فرو بندد، غمگین نشود كه سكوت او مصلحت و مفید است و اگر چهره به خنده بگشاید به قهقهه نرسد.
46- و ان بغى علیه صبر حتى یكون الله هو الذى ینتقم له؛ اگر بر او ستم كنید صبر و دفاع كند ولى انتقام نگیرد و مقابله بمثل نكند و آن را به خدا واگذارد.
47- نفسه منه فى عناء و الناس منه فى راحه؛ خود را در راه خدا و بندگان او به رنج و سختی اندازد تا مردم از سوى او در راحتى و رفاه باشند.
48- اتعب نفسه لآخرته و اراح الناس من نفسه؛ خود را به خاطر آخرتش در رنج نگه مىدارد، تا دیگران در سایه امنیت و آسایش قرار گیرند.
49- بعده عمن تباعد عنه زهد و نزاهه و دنوه ممن دنا منه لین و رحمه؛ كنارهگیرى او از افراد، براى پاكى و پارسایى است، معاشرت او با دیگران نیز موجب رحمت و مهربانى خواهد بود.
50- لیس تباعد بكبر و عظمه و لا دنوه بمكر و خدیعه؛ دورى او از مردم به علت كبر و غرور نیست، همانطور كه نزدیك شدن و ارتباط او از مكر و فریب سرچشمه نمىگیرد.
حال بیاییم و با دقت خود را با این خصوصیات تطبیق دهیم و ببینیم که چند مورد از این ویژگیهای متقین در ما وجود دارد و چقدر خود را به متقین نزدیک میبینیم؟!
برگرفته از خطبه همام در نهجالبلاغه .
بارالها !
به ما توفیق بندگی اعطا بفرما و یاریمان ده که در زمره متقین قرار گیریم.
گروه دین و اندیشه تبیان
مهری هدهدی