تبیان، دستیار زندگی
یکی از آثار سوء ناآگاهی از عقاید شیعه ، این است که تقیه را به معنای نفاق می گیرند و خیال می کنند که شیعه همه جا با گروه اهل سنت از در تقیه وارد می شود و واقعیات را کتمان کرده ، تظاهر به وفاق می کند .
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

"تقیه" اصل قرآنی خدشه ناپذیر

یکی از آثار سوء ناآگاهی از عقاید شیعه ، این است که تقیه را به معنای نفاق می گیرند و خیال می کنند که شیعه همه جا با گروه اهل سنت از در تقیه وارد می شود و واقعیات را کتمان کرده ، تظاهر به وفاق می کند .

در حالی که تقیه سلاح انسان ضعیفی است که در کشوری زندگی می کند و در آنجا آزادی ها مصادره شده و کسی که بر خلاف نظر حاکم سخن بگوید ، قلع و قمع می شود در اینجا فرد ضعیف چاره ای جز کتمان عقیده ندارد . ولی این ، به این معنا نیست که شیعه پیوسته بر اصل تقیه تکیه کرده و کتاب های خود را بر این اساس می نویسد یا پیوسته بر این اساس سخن می گوید .

و به دیگر سخن : تقیه مربوط به انسان خاص و در جریان خاصی است ، آنجا که فرد ضعیف ناچار می شود عقیده خود را کتمان کند و بر طبق خواسته حاکم عمل نماید ولی تا کنون دیده و شنیده نشده است که یک دانشمند شیعی کتابی را بر وفق تقیه بنویسد .

اخیراً کتابی به نام «العقیدة الإسلامیه» در 150 اصل ، از این جانب منتشر شده که در آن ، به مجموع عقاید شیعه امامیه پرداخته و از اصیل ترین کتاب های شیعی ، همراه با آیات قرآنی و احادیث نبوی بهره گرفته است . و هر فردی اگر بخواهد از عقاید شیعه آگاه شود ، می تواند به این کتاب مراجعه کند و خوشبختانه این کتاب به زبان های مختلف نیز ترجمه شده است .

تقیه اصلِ قرآنیِ خدشه ناپذیر است که وحی الهی آن را برافراد ناتوان وگرفتاردر چنگال ظالمان تجویز کرده است . مفسّران می گویند : وقتی قریش ، عمار و پدر او یاسر و مادر وی سمیه را دستگیر کردند و از آنان خواستند که بر آیین اسلام کفر ورزند ، یاسر و سمیه از اظهار خودداری کردند و در نتیجه کشته شدند ولی عمار با آنان موافقت کرد و آزاد شد و گریه کنان به سوی پیامبر ( صلّی الله علیه وآله ) آمد ، پیامبر اشک از چشمان او پاک کرد و فرمود : «إن عادُوالَکَ فَعُد لَهُمْ بما قلت» ؛ « اگر بار دیگر گرفتار شدی ، باز خواسته آنان را عملی کن . » ( 1 )

تقیه مربوط به انسان خاص و در جریان خاصی است ، آنجا که فرد ضعیف ناچار می شود عقیده خود را کتمان کند و بر طبق خواسته حاکم عمل نماید ولی تا کنون دیده و شنیده نشده است که یک دانشمند شیعی کتابی را بر وفق تقیه بنویسد .

تقیه یک اصل عقلایی است و اساس آن را تقدیم اهم بر مهم تشکیل می دهد و مؤمن آل فرعون ، با این که عقیده محکمی داشت ، ولی آن را مکتوم و پنهان می ساخت تا از این طریق بتواند جان و عرض خود را از تعریض فراعنه حفظ کند و به موسی و بنی اسرائیل خدمت نماید . چنان که وحی الهی درباره او می فرماید :

{وَقَالَ رَجُلٌ مُؤْمِنٌ مِنْ آلِ فِرْعَوْنَ یَکْتُمُ إِیمَانَهُ أَتَقْتُلُونَ رَجُلا أَنْ یَقُولَ رَبِّی اللهُ . . . } ( 2 )

« آیا مردی را می کشید به خاطر این که می گوید پروردگارم خداست ؟ »

ممکن است گفته شود : این دو آیه و همچنین آیه

{ لاَ یَتَّخِذْ الْمُؤْمِنُونَ الْکَافِرِینَ أَوْلِیَاءَ مِنْ دُونِ الْمُؤْمِنِینَ وَمَنْ یَفْعَلْ ذَلِکَ فَلَیْسَ مِنْ اللهِ فِی شَیْء إِلاَّ أَنْ تَتَّقُوا مِنْهُمْ تُقَاةً } ( 3 )

مربوط به تقیه از کافر است ، نه تقیه از مسلمان . ولی پاسخ آن وحدت ملاک است ، هرگاه حاکم اسلامی بسان حاکم کافر آزادی های مشروع را مصادره کند و نفس ها را در سینه خفه سازد ، مسلمانان چاره ای جز تقیه و مماشات ندارند و این حقیقتی است که بسیاری از دانشمندان اهل سنت بر آن تصریح کرده اند . عبارت امام شافعی ، که رازی آن را نقل کرده ، چنین است :

او در تفسیر آیه {إِلاَّ أَنْ تَتَّقُوا مِنْهُمْ تُقَاةً} می گوید :

«ظاهِرُ الآیة عَلی اَنَّ التَّقیَّةَ اِنَّما تَحلّ مَعَ الکُفّار الْغالِبِین إلاّ اَنَّ مَذهَبَ الشّافعی ( رضی الله عنه ) هُو اَنَّ الحالَةَ بَینَ المُسْلِمِین إِذا شاکَلت الحالَة بَین المُسلمین وَالْکافِرِین ، حَلَّت التَّقیَّة محاماة عَنِ النّفس» ( 4 )

« ظاهر آیه این است که تقیه در مقابل کافر غالب مشروع است ، ولی امام شافعی می گوید : اگر شرایط حاکم بر مسلمانان بسان شرایط مسلمانان با کافران باشد ، تقیه برای حفظ نفس جایز است . »

برگرفته از: در ساحل تقریب، شیخ جعفر سبحانی


1 ـ طبرسی ، مجمع البیان ، ج3 ، ص 388 ؛ کشاف ، ج2 ، ص430 ؛ قرطبی ، الجامع أحکام القرآن ، ج4 ، ص 57

2 ـ غافر : 28

3 ـ آل عمران : 28

4 ـ رازی ، مفاتیح الغیب ، ج 8 ، ص 13 ، در تفسیر آیه یاد شده در متن .