قهر نی نی با ماه
نینی از وقتی ماه را دیده بود، فکر میکرد ماه یک توپ پر از شیر است و حتماً خوشمزه است. برای همین دهانش را باز کرد و دستش را دراز کرد؛ امّا نتوانست ماه را از آسمان بگیرد و بخورد.
نینی با ماه قهر کرد. مادر، نینی را بغل کرد و او را به بازار برد. نینی بغل مادرش بود که ماه را از سوراخی که در سقف بازار بود دید؛ اما نینی چادر گلدار مادرش را روی صورتش کشید. مادر میخواست برای نینی لباس نو بخرد. نینی ماه را از پشت شیشهی مغازه دید. ماه میخواست با نورش آنجا را روشن کند تا نینی رنگ لباس را بهتر ببیند؛ اما نینی نمیخواست ماه لباس نو او را ببیند.
برای همین نگذاشت مادر لباس را به او بپوشاند. ماه برای اینکه نینی با او آشتی کند، همراهشان راه افتاد؛ حتی وقتی آنها سوار اتوبوس شدند،نی نی ماه را از پشت شیشهی اتوبوس دید.
وقتی نی نی و مادرش از اتوبوس پیاده شدند، ماه حتی در آب جوی شنا کرد؛ اما نی نی باز به او نگاه نکرد. مادر وقتی به خانه رسید برای نی نی آب قند درست کرد. ماه فکری کرد. عکس خودش را در شیشه انداخت.
نینی ماه را در شیشهی آب قندش دید. با خوشحالی شیشهی آب قند را که مزّهی ماه میداد، خورد و با ماه آشتی کرد.
فاطمه بختیاری
تنظیم:بخش کودک و نوجوان
*******************************************