تبیان، دستیار زندگی
من و حسین می‏خواستیم نقاشی بکشیم. مادرم یک کاغذ به من داد و یک کاغذ به حسین. نقاشی من خیلی قشنگ شده بود. اما حسین، آنقدر نقاشی‏اش را خط خطی کرد که کاغذش پاره شد. آن وقت می‏خواست کاغذ نقاشی مرا بگیرد. من ندادم و او گریه کرد.
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

فرشته ها اشتباه می کنند؟
نقاشی

من و حسین می‏خواستیم نقاشی بکشیم. مادرم یک کاغذ به من داد و یک کاغذ به حسین. نقاشی من خیلی قشنگ شده بود. اما حسین، آنقدر نقاشی‏اش را خط خطی کرد که کاغذش پاره شد. آن وقت می‏خواست کاغذ نقاشی مرا بگیرد. من ندادم و او گریه کرد.

مادرم می‏خواست یک کاغذ دیگر به حسین بدهد. گفتم: «حسین نباید کاغذ نقاشی‏اش را پاره می‏کرد. شما گفته بودید که امام همیشه از کاغذهای کوچک هم برای نوشتن استفاده می‏کردند و هیچ‏وقت کاغذ سفید را دور نمی‏انداختند.»

مادرم گفت: «آفرین به تو که اینقدر عاقل هستی. اگر کسی بداند که کاری اشتباه است و آن را انجام دهد، کار بدی کرده. اما حسین آنقدر کوچک است که نمی‏داند چه کاری خوب و چه کاری بد است.»

گفتم: «نقاشی کشیدن هم بلد نیست و فقط خط خطی می‏کند.»

مادرم مرا بوسید و گفت: «اما تو، هم خوب نقاشی می‏کشی و هم می‏دانی چه کاری بد است. پس به حسین هم یاد بده تا کمتر اشتباه کند.» ما یک کاغذ دیگر به حسین دادیم. آن را پاره نکرد. تمام صفحه را خط خط کشیده بود و می‏گفت: «گل!»

دوست خردسال

تنظیم:بخش کودک و نوجوان

***************************************

مطالب مرتبط

شکر یعنی تشکر

خوراکی شریکی

جرقه ی شیطانی

عاشقان پرواز کلیک کنید

جهانگرد

نمازدر مسجد

مشاوره
مشاوره
در رابطه با این محتوا تجربیات خود را در پرسان به اشتراک بگذارید.