تبیان، دستیار زندگی
آیا فقط این است که ایمان داشته باشیم که غیبی وجود دارد، خدایی وجود دارد، وحیی وجود دارد، ملائکه و فرشتگانی وجود دارند، کتب آسمانی منشأ غیبی دارند، معادی وجود دارد؟ یا ایمان داشته باشیم که امام زمانی وجود دارد؟ آیا ایمان به غیب همین است و به همین جا خاتمه
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

معنی ایمان به غیب

آسمان

معنی الّذین یؤمنون بالغیب چیست؟ آیا فقط این است که ایمان داشته باشیم که غیبی وجود دارد، خدایی وجود دارد، وحیی وجود دارد، ملائکه و فرشتگانی وجود دارند، کتب آسمانی منشأ غیبی دارند، معادی وجود دارد؟ یا ایمان داشته باشیم که امام زمانی وجود دارد؟ آیا ایمان به غیب همین است و به همین جا خاتمه پیدا می کند؟ نه، بالاتر است. ایمان به غیب آن وقت ایمان به غیب است که انسان یک ایمانی هم به رابطه ی میان خودش با غیب داشته باشد؛ ایمان داشته باشیم که این جور نیست که غیبی هست جدا و ما هستیم جدا، باید به مددهای غیبی ایمان داشته باشیم. شما در سوره ی حمد می خوانید: ایاک نعبد و ایاک نستعین ای خدای نهان و پنهان! ما تنها تو را پرستش می کنیم و از تو کمک می گیریم، از تو مدد می گیریم، از تو نیرو می خواهیم. (این استمداد است.) در راهی که می رویم، این نیروهایی را که تو به ما داده ای به کار می اندازیم ولی می دانیم که سررشته ی تمام نیروها در دست توست، از تو قوت می خواهیم، از تو مدد می خواهیم، از تو هدایت می خواهیم.

ایمان به غیب آن وقت ایمان به غیب است که انسان یک ایمانی هم به رابطه ی میان خودش با غیب داشته باشد؛ ایمان داشته باشیم که این جور نیست که غیبی هست جدا و ما هستیم جدا، باید به مددهای غیبی ایمان داشته باشیم.

شب جمعه است؛ در دعای کمیل این طور می خوانیم: یا ربِّ یا ربِّ یا ربِّ، قوِّ علی خدمتک جوارحی واشدد علی العزیمة

آسمان

جوانحی و هب لی الجدَّ فی خشیتک و الدّوامَ فی الاتّصال بخدمتک پروردگارا، پروردگارا، پروردگارا! به اعضا و جوارح من نیرو بده ولی در راه خدمت خودت. (خودتان را بنده ی آماده به خدمت نشان می دهید. از خدا استمداد می کنید و نیرو می خواهید.) نه تنها برای اعضا و جوارح خودم نیرو می خواهم، برای دل خودم و برای عزم و تصمیم خودم هم از تو نیرو می

خواهم. خدایا! به دل من عزم و تصمیم بده، اراده ی مرا محکم کن.

اصلاً دعا یعنی چه؟ بسیار خوب، ایمان دارم به غیب برای خودش، من برای خودم؟ نه، نکته ای می گویند که حرف خوبی است. می گویند یکی از تفاوتهایی که میان فلسفه ی الهی و دین و مذهب هست این است که فلسفه ی الهی (البته فلسفه های الهی ای که از مذهب مثل اسلام و استمداد نکرده اند) حداکثر به خدایی جدای از عالمف به غیبی جدای از شهادت اعتقادت دارد. مثل یک آدم ستاره شناس که مثلاً می گوید در منظومه ی شمسی ستاره ای کشف شد به نام نپتون، در کهکشان چنین چیزی کشف شد. خوب، هست که هست، به من چه مربوط؟

تصمیم بگیر، از خداوند در کارها الهام بخواه، بعد می بینی در موقع معین، سر بزنگاه، خدا به قلب تو الهامی کرد، از غیب به تو مدد می رسد.

تصمیم بگیر، از خداوند در کارها الهام بخواه، بعد می بینی در موقع معین، سر بزنگاه، خدا به قلب تو الهامی کرد، از غیب به تو مدد می رسد.ولی در دین، عمده آن رابطه ای است که میان بنده و خدا، میان ما و جهان غیب برقرار می شود. دین از یک طرف ما را وادار می کند به عمل و کوشش و – به تعبیر امیرالمؤمنین – به خدمت، و از طرف دیگر می گوید پیوندها و رابطه هایی معنوی میان غیب و اینجا هست، تو دعا کن، تو بخواه، تو استمداد کن، از یک راه نهانی که خودت نمی دانی، به هدف و نتیجه می رسی. می گوید صدقه بده، از یک راه نهانی که تو نمی دانی رفع بلا می کند. دعا کن (که البته شرایطی دارد؛ اگر دعا با آن شرایط صورت بگیرد) شما از یک راه نهانی استجابتش را خواهید گرفت. تصمیم بگیر، از خداوند در کارها الهام بخواه، بعد می بینی در موقع معین، سر بزنگاه، خدا به قلب تو الهامی کرد، از غیب به تو مدد می رسد.

در این ادامه این مطلب  راه های بهرمندی از امدادهای غیب را  بیان خواهیم کرد.

برگرفته از کتاب آزادی های معنوی شهید مطهری ص 219

مشاوره
مشاوره
در رابطه با این محتوا تجربیات خود را در پرسان به اشتراک بگذارید.