تبیان، دستیار زندگی
امروز باران آمد، برگ‏ها خیس شدند. زمین خیس شد و باغچه‏ی جلوی خانه‏ی ما هم پر از آب شد. مادرم گفت: «خدا را شکر.» پرسیدم: «باران خوب است؟» مادرم گفت: «باران خیلی خوب است. وقتی باران می‏بارد، درخت‏ها و گل‏ها تشنه نمی‏مانند. زمین زیبا می‏شود و پرندها از شادی
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

شکر یعنی تشکر
باران

امروز باران آمد، برگ‏ها خیس شدند. زمین خیس شد و باغچه‏ی جلوی خانه‏ی ما هم پر از آب شد.

مادرم گفت: «خدا را شکر.» پرسیدم: «باران خوب است؟» مادرم گفت: «باران خیلی خوب است.

وقتی باران می‏بارد، درخت‏ها و گل‏ها تشنه نمی‏مانند. زمین زیبا می‏شود و پرندها از شادی آواز می‏خوانند.»

دو تا کلاغ روی شاخه‏ی درخت نشسته بودند و قارقار می‏کردند. مادرم گفت: «نگاه کن! حتی کلاغ‏ها هم شاد هستند و این‏طوری از خدا تشکر می‏کنند.» گفتم: «مثل شما که خدا را شکر کردید؟»

مادرم گفت: «باران هدیه‏ی خداوند است. شکر کردن خدا، یعنی تشکر از او.

تشکر برای باران، برای درخت، برای آسمان و برای همه‏‏ی چیزهایی که آفریده است.» آن روز من هم مثل مادرم خدا را شکر کردم. خدا خوشحال بود و وقتی خدا خوشحال است انگار همه چیز قشنگ‏تر است.

تنظیم : کودک و نوجوان

******************************

مطالب مرتبط

شوخی‏ زیادی ممنوع

سفید مانند لباس فرشته ها

نمازدر مسجد

جایزه ی بچه های راستگو

می خوام بگم قوقولی قوقو

درخت شکلات

چرا سه تا! پس چند تا !

جای دعا کجاست ؟

مشاوره
مشاوره
در رابطه با این محتوا تجربیات خود را در پرسان به اشتراک بگذارید.