تبیان، دستیار زندگی
(قسمت سوم) برخی كتاب های هیئت و ریاضیات كه از هندی ترجمه شده: مسلمانان در قسمت هیئت و ریاضیات نیز از دانشمندان و مولفان هندی بسیار بهره مند شدند. محمد بن ابراهیم فزاری، جیش بن عبدالله بغدادی، محمد بن موسی خوارزمی و غیره كتاب...
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

جنبش ترجمه

(قسمت سوم)

برخی كتاب های هیئت و ریاضیات كه از هندی ترجمه شده:

مسلمانان در قسمت هیئت و ریاضیات نیز از دانشمندان و مولفان هندی بسیار بهره مند شدند.

محمد بن ابراهیم فزاری، جیش بن عبدالله بغدادی، محمد بن موسی خوارزمی و غیره كتاب های خود را از روی "سند هند" تالیف نمودند.

فزاری، اول ستاره شناسی است كه در اسلام، اسطرلاب ساخت و از سند هند استفاده نمود. و بطور كلی هر كدام از دانشمندان اسلامی كه می خواستند در هیئت، تخصص یابند ناچار تالیفات هندی را به زبان سانسكریت مطالعه می كردند و یا ترجمه عربی آنرا می خواندند.

از عباراتی كه ذیلاً از "ابوریحان بیرونی" نقل می شود، بخوبی معلوم می گردد كه هندیها در علم هیئت و ریاضیات و طب تا چه اندازه ای اطلاعات داشته و چگونه مسلمین از آنها استفاده كرده اند.

بیرونی پس از گردش در ممالك هند و نوشتن كتاب "آثار الباقیه" راجع به تالیفات و نگارشهای خود چنین می نویسد:

"در سند كتابی به نام "جوامع الموجود لخواطر الهتود" در 550 برگ نوشتم. زیج اركند را دیدم با كلمات نامفهومی ترجمه شده بود و پاره ای از الفاظ آن به همان زبان هندی باقی مانده بود و من آنرا كاملاً تصحیح كردم. همین قسم در"مدارین متحدین و متساویین" تالیف كردم و آنرا به نام: "خیال الكسوفین عندالهند" موسوم ساختم. این موضوع در تمام زیجهای هندی ذكر شده ولی تاكنون میان دانشمندان اسلام مجهول بوده است. رساله دیگری در30 برگ راجع به حساب و شمارش به رقم سندی و هندی تالیف نمودم. رساله دیگری در چگونگی آموزش حساب نزد هندیان تالیف كردم. تذكره دیگری راجع به موضوع زیر نگاشتم:

"رای عرب در مراتب عدد درست تر از رای هند در مراتب عدد می باشد".

تذكره ای در باب راسكیات هند و ترجمه ابرهم سدهاند از راه حساب تالیف نمودم. مقاله ای راجع به زمان نزد هندیان نگاشتم. مقاله ای راجع به طریقه استخراج عمر، نزد هندیان تالیف كردم. رساله كلب باره را ترجمه كردم و آن عبارت از بحث در باره امراضی است كه در مجرای عفونت جاری می شود".

كتاب های ادبی

كتاب های بسیاری در ادبیات و تاریخ و منطق و داستان و افسانه و موسیقی نیز از هندی به عربی ترجمه شده است از قبیل:

1- كلیله و دمنه: ابتداء از هندی به فارسی و سپس به عربی ترجمه شد

2- سند باد كبیر

3- سند باد صغیر

4- كتاب البد

5- كتاب بوذاسف

6- كتاب بوذاسف مفرد

7- كتاب ادبیات هند و چین

8- كتاب هایل در حكمت

9- كتاب هند درباره هبوط آدم

10- كتاب طرق

11- كتاب دبك هندی درباره مرد و زن

12- كتاب حدود منطق

13- كتاب سادیرم

14- كتاب پادشاه آدم كش و شناگر هند

15- كتاب بید پای در حكمت

16- كتاب بیافر یا میوه های خرد در موسیقی، راجع به آهنگها و نغمه ها.

برخی كتاب هایی كه از زبان نبطی ترجمه شده:

مهمترین كتابی كه از زبان نبطی ترجمه شده، "الفلّاحه النبطیه" است كه احمد بن علی بن مختار معروف به ابن وحشیه در سال 291 آنرا ترجمه كرده است. و خود ابن وحشیه كه در سال 318 این كتاب را برای "علی بن محمد زیات" دیكته می كرده درباره آن چنین می گوید:

"پسر جان این را بدان، من این كتاب را در ضمن كتاب های "كسوانیان" (كلدانیان یا نبطیان) یافتم... كسوانیان این كتاب سودمند را پنهان می داشتند و كمتر به كسی نشان می دادند ولی خداوند مرا با زبان آنان آشنا ساخت و این كتاب را توانستم بدست بیاورم و بخوانم. این كتاب نزد مرد دانشمندی بود و آنرا از من پنهان می داشت و همین كه من از بودن آن آگاه شدم او را سرزنش كردم و به او گفتم كه پنهان داشتن این كتاب، سبب می شود كه آن فراموش گردد و نام نیك نیاكان تو از میان برود. چه، كتاب كه پنهان بماند و كسی آنرا نخواند و نداند، مانند سنگ و كلوخ، بی فائده می شود.آن مرد گفته مرا پسندید و گذشته از این كتاب، كتاب های دیگری كه داشت نزد من آورد و از آن جمله دوانای بابلی راجع به اسرار فلك و احكام حوادث نجوم كه از كتاب های مهم می باشد، و دیگر همین كتاب كشاورزی كه همه آنرا ترجمه كردم".

و اما بخشی از كتبی كه از زبان نبطی به عربی ترجمه شده از این قرار است:

1- كتاب طرد الشیاطین معروف به اسرار

2- كتاب سحر الكبیر

3- كتاب سحر الصغیر

4- كتاب دوار به عقیده نبطی ها

5- كتاب بت پرستی كلدانیان

6- كتاب اشاره در سحر

7- كتاب اسرار كواكب

8- كتاب فلاحت صغیر

9- كتاب طلسمها

10- كتاب زندگی و مرگ در معالجه امراض

11- كتاب بتها

12- كتاب قوانین

13- كتاب طبیعت

14- كتاب اسماء.

علاوه بر اینها كتاب های دیگری در موضوع مذهب و اخبار كلدانیان قدیم نیز از زبان نبطی ترجمه شده است.

كتاب هایی كه از عبری، لاتینی و غیره ترجمه شد:

از زبان عبری و لاتینی و قبطی و غیره نیز كتاب های زیادی به عربی ترجمه شده كه مترجمین آنها معمولاً شناخته شده نیستند، ولی یحیی بن بطریق را یكی از مترجمان نامی لاتینی باید به حساب آورد. و بسیاری از ترجمه هائی كه به زبانهای یاد شده صورت گرفته به تدریج از بین رفته است. و اما ترجمه هائیكه اكنون در دست است از جمله، همان ترجمه اسفار تورات است كه برای اولین بار وسیله "سعید فیومی" متوفی به سال 330 از عبری به عربی ترجمه شده و شرح و تفسیری نیز بر آن نگاشته است.

كوتاه سخن اینكه:

"مسلمین قسمت عمده علوم فلسفی و ریاضی و هیئت و طب و ادبیات ملل متمدن قدیم را به زبان عربی ترجمه كردند و در واقع بهترین معلومات هر ملتی را گرفته و به زبان عربی منتقل نموده و از دستبرد زمانه محفوظشان نگاه داشتند. مثلاً در فلسفه و طب و هندسه و موسیقی و منطق و هیئت از یونان استفاده نمودند و از ایرانیان تاریخ و موسیقی و ستاره شناسی و ادبیات و پند و اندرز و شرح حال بزرگان را اقتباس كردند و از هندیان، طب، حساب، نجوم، موسیقی، داستان و گیاه شناسی آموختند و از كلدانیان و نبطی ها كشاورزی و باغبانی و سحر و ستاره شناسی و طلسم فرا گرفتند و شیمی و تشریح از مصریان به آنان رسید و از مجموع آنها در بوجود آوردن تمدن عظیم اسلامی كمك گرفتند".

اسامی بعضی از مترجمین معروف

افراد زیادی در سایه حكومت اسلامی و تشویق و ترغیب خلفاء و رجال مملكتی دست به ترجمه كتب فراوانی زده اند كه اسامی بعضی از آنها فهرست وار ذیلا آورده می شود:

محمد بن ابراهیم فزاری، ابوالحسنی اهوازی، ثابت بن قره، مطهربن طاهر مقدسی، ابن ناعمه، ثیوفیل بن تومارهاوی، جرجیس بن جبرئیل بن بختیشوع، جبرئیل بن بختیشوع، ابویحیی بطریق، ابوذكریا یحیی بن طریق، اسحاق بن حنین، حبیش بن حسن، یوحنا دمشقی، ماسرجویه، استفان، الحاق اسرائیلی، موسی بن میمون، قسطابن لوقا بعلبكی، سابوربن سهل، یحیی بن سرافیون، متی بن یونس، ابراهیم بن یعقوب، ابوسهل عیسی بن یحیی جرجانی، دنش ابن تمیم، یونس بن اسحاق بن بكلادش بن سرابی، ابوالبیان بن المدور، ابوالفرج یعقوب بن اسحاق، ابوالمتی بن ابی نصر، آبراهام شمطوب، ابوالفرج یوحنا بن العبری النبطی، ابوعبدالله بن ابی الیاس بن ابی المكادم بن العبد، فضل بن نوبخت، محمد بن عبدالله بن مقفع، یعقوب بن طارق، عیسی بن ماسرجویه، موسی بن خالد، ابوعثمان دمشقی، حسن بن نوبخت، موسی بن نوبخت، یوسف بن نوبخت، علی بن زیاد تمیمی، احمد بن یحیی بلاذری، جبله بن سالم، اسحق بن یزید، محمد بن جهم برمكی، هشام بن قاسم، موسی بن عیسی كردی، عمربن فرخان، "حسن، احمد، محمد" فرزندان موسی بن شاكر، علی بن یحیی معروف به ابن المنجم، محمد بن موسی بن عبدالملك، سلام الابرش، جیب بن بهریز، زروبا بن ماچوه ناعمی، هلال بن ابی هلال حمصی، تذاری، فئیون، ابن ایوب، بسیل المطران، ابو نوح بن الصلت، اسطاث، جیرون، ابن رابطه، تیوفیلی، شملی، عیس بن نوح، ابراهیم قویری، تذرس السنقل، داریع، الراهب، هیابثیون، صلیبا، ثابت بن قمع، ایوب، سمعان، باسیل، ابن شهدی كرخی، ابوعمر یوحنا بن یوسف، ایوب بن قاسم الرقی، مرلاحی، ابن الدهكی، داریشوع، تفلیسی، ابوعلی بن زرعه، عیسی بن اسید و ....

گوستاولوبون در زمینه "نهضت ترجمه" مسلمین، چنین می نویسد:

خلفای اسلامی پس از اینكه شالوده دولتهای خود را ریختند چندان طولی نكشید كه در تمام شهرهای بزرگ دانشگاهها و مراكز علمی مهمی تاسیس نمودند، و هر دانشمندی كه قادر بترجمه كتاب های مختلف و بخصوص كتاب های یونانی بود و به آنها دست یافتند آنان را نزد خود گرد آوردند.

جریانی نیز اتفاق افتاده بود كه كار این ترجمه را آسان نمود، زیرا دیر زمانی بود كه معارف و علوم یونان و روم قدیم در شهرهای ایران و شام منتشر شده بود، جریان از این قرار بود كه چون نسطوریان را از روم بیرون كردند، اینان به شهر رها(اورفا) كه در عراق بود آمده در آنجا به منظور نشر علوم یونان در آسیا مدرسه ای تاسیس كرند، چون مدرسه مزبور در زمان "زنون ایزوری" ویران گشت پادشاهان ساسانی ایران استادان مدرسه مزبور را به دربار خویش برده از آنان نگهداری كردند، این كار پسندیده سلاطین ساسانی موجب شد كه دانشمندان آتن و اسكندریه نیز پس از اینكه "ژوستنین" مدارس آنجا را بست بسوی شهرهای ایران رهسپار گردند، و در نتجه اینان بیشتر كتاب های دانشمندان بزرگ یونان مانند كتاب های ارسطو و جالینوس و دیوسقوریدس را به زبانهای شرقی مانند زبان سریانی و كلدانی و غیره ترجمه كردند.

هنگامیكه اعراب به شهرهای ایران و شام دست یافتند، گنجینه های خزائنی از علوم یونان به دستشان افتاد، و آنچه به زبان سریانی بود همه را به زبان عربی ترجمه كردند، و كم كم دستور دادند آنچه به زبان یونانی نیزهست كه به زبان سریانی ترجمه نشده آنها را نیز به عربی ترجمه كنند. و بدین ترتیب تعلیم و تدریس آداب و علوم به سرعت رو به پیشرفت نهاد.

منابع:

1-    تاریخ فرهنگ و تمدن اسلامی

2-    تمدن اسلام و عرب(گوستاولوبون)

3-    تاریخ تمدن اسلام(جرجی زیدان)

4-    كارنامه اسلام

5-    فهرست ابن ندیم

6-    فجرالاسلام

7-    دائره المعارف قرن بیستم

8-    تاریخ تمدن(ویل دورانت)