تبیان، دستیار زندگی
قرآن و اهل بیت دو ثقل و دو امانت گرانبهایی است که رسول اکرم (صلی الله علیه و آله ) در بین مردم به ودیعه نهاده است و تا روز قیامت همراه یکدیگر بوده و جدا ناپذیرند. اهل بیت علیهم السلام قرآن ناطق اند و ریشه سخنانشان را در قرآن باید یافت.
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

تفسیر قرآن مجید از زبان امام کاظم علیه السلام

شهادت امام موسی كاظم علیه اسلام

امام هفتم، با كلمات حكمت آمیز و بیانات منطقى و عقلى بسیار آموزنده اشتهار دارد سخن معروفى از آن بزرگوار نقل شده است كه مى تواند رأس حكمت شمرد جائى كه به هشام یكى از یاران صمیمى خود مى فرماید: «لو كان فی یدك جوزة و قال الناس: لؤلؤة ما كان ینفعك و أنت تعلم أنها جوزة، و لو كان فی یدك لؤلؤة و قال الناس انها جوزه، ما كان یضرك و انت تعلم انها لؤلؤة».

اگر گردوى در دستت بوده باشد و عموم مردم بگویند لؤلؤ است سودى به حال تو نخواهد داشت در صورتى كه كه تو خود مى دانى آن گردو است و اگر لؤلؤئى در دستت باشد و همهء مردم بگویند: «گردو» است باز زیانى به حالت نخواهد داشت در صورتى كه مى دانى لؤلؤ است». (1)

شما مى توانید دختر خود را به ازدواج او (پیامبر) درآورید ولى من شرعا چنین اجازه و رخصتى را ندارم چون او پدر و و الد من است نه پدر و و الد تو

هم اكنون چند مورد از تفسیر قرآن مجید آن بزرگوار را مى آوریم:

1. بشارت به صاحبان عقل و اندیشه قال (علیه السلام) فی و صیة مفصلة لهشام:

«ان الله تبارك و تعالى تبشر اهل العقل و الفهم فی كتابه: فقال: * (فبشر عبادى الذین یستمعون القول فیتبعون احسنه اولئك الذین هداهم الله و اولئك هم اولو الالباب) *. (2)

امام موسى بن جعفر (علیه السلام) در طلیعه و صیتنامه مفصلى كه به یكى از یاران خود به نام هشام دارد مى فرماید خداوند متعال به صاحبان اندیشه و خرد در قرآن كریم بشارت داده است و فرموده است: «بشارت بده به بندگان من، آنان كه گفتار را مى شوند پس از بهترین آنها پیروى و تبعیت مى كنند آنان صاحبان خرد و اندیشه هستند».

2. در برخورد با هارون الرشید

امام موسى بن جعفر (علیه السلام) همواره برخورد فكرى و سیاسى با هارون الرشید داشت به حدى كه جان عزیز خود را نیز در مبارزه با ستمگر و ستم، فدا و تقدیم حقیقت نمود امام (علیه السلام) در یكى از این برخوردها با هارون گفتگوئى دارد كه در آن جلسه بیشترین استناد امام به آیات و كلمات نورانى قرآن مجید بوده است ما فرازى از آن سخنان را در زیر مى آوریم.

هارون: در این مورد كه چرا عباس جد بزرگ عباسیان نتوانست از پیامبر اسلام (صلى الله علیه و آله) ارث ببرد و هیچ ولایت و سرپرستى نداشت چه دلیلى دارید ؟

امام (علیه السلام) در پاسخ فرمود: در مورد عدم توارث عباس به آیه شریفه اى استناد جستند كه مى فرماید: آنان كه ایمان آورده اند ولى هجرت به مدینه انجام ندادند تا هجرت ننمایند درباره و لایت و سرپرستى آنان، هیچ تعهدى ندارى»(3) عباس نیز از افرادى بود كه هجرت ننموده بود.

هارون گفت: شما به چه عنوان به خواص و عوام اجازه دادید كه شما را به رسول خدا (صلى الله علیه و آله) نسبت دهند و شما را به عنوان فرزندان رسول خدا (صلى الله علیه و آله) بخوانند در صورتى كه شما فرزندان على (علیه السلام) هستید و افراد به پدر نسبت داده مى شود نه به مادر چون مادر حكم ظرف و لادت را دارد و رسول خدا (صلى الله علیه و آله) جد و نیاى بزرگ شما از ناحیه مادر است نه آنكه پدر شما بوده باشد.

امام (علیه السلام) در پاسخ فرمودند: من اكنون سوالى از شما دارم و آن اینست اگر پیامبر اسلام سر از قبر بردارد و از دختر شما خواستگارى نماید آیا شرعا مى توانید درخواست او را بپذیرید یا نه ؟

عیسى (علیه السلام) پدر نداشت ولى خداوند او را بواسطه مریم به نسل انبیاء و پیامبران پیشین داوود، سلیمان و ... پیوست داده است و همچنان ما را نیز از ناحیهء مادرمان فاطمه (علیها السلام) به نسل پیامبر اسلام رسول خدا (صلى الله علیه و آله) ملحق و پیوست داده است

- هارون:  سبحان الله ! چرا نپذیرم بلكه با پذیرفتن آن بر عرب و عجم و قریش و غیره نیز افتخار و مباهات مى نمایم كه چنین دامادى پیدا كرده ام.

- امام (علیه السلام) بسیار خوب. شما مى توانید دختر خود را به ازدواج او درآورید ولى من شرعا چنین اجازه و رخصتى را ندارم چون او پدر و و الد من است نه پدر و و الد تو.

- هارون: شما مى گوئید ما از نسل و ذریهء رسول خدائیم در صورتى كه پیامبر اسلام ذریه و نسلى نداشته است و پس از خود فرزند ذكورى باقى نگذاشته است نسل و ذریه از پسر است نه از دختر، شما كه از فرزندان دخترى او هستید نه پسرى.

- امام (علیه السلام) آیه شریفه * (و من ذریته داود و سلیمان و ایوب و یوسف و موسى و زكریا و یحیى و عیسى و إلیاس) * را تلاوت نمود و پرسید آیا پدر عیسى كى بود... ؟

امام كاظم علیه السلام

- هارون: عیسى كه پدر نداشت.

- امام (علیه السلام): درست است عیسى (علیه السلام) پدر نداشت ولى خداوند او را بواسطه مریم به نسل انبیاء و پیامبران پیشین داوود، سلیمان و ... پیوست داده است و همچنان ما را نیز از ناحیهء مادرمان فاطمه (علیها السلام) به نسل پیامبر اسلام رسول خدا (صلى الله علیه و آله) ملحق و پیوست داده است(4) .

استناد به آیه مباهله

آنگاه امام (علیه السلام) افزود مى خواهى چیز دیگرى را بیافزایم ؟

هارون گفت: خوب بیاور !

امام فرمودند خداوند متعال در آیه شریفه آل عمران مى فرماید: «ممن حاجك من العلم فقل تعالوا ندع ابنائنا و ابنائكم، و نسائكم، و انفسنا و انفسكم ثم نبتهل فنجعل لعنة الله على الكاذبین». (5)

این آیه در داستان مباهله نجران با پیامبر اسلام (صلى الله علیه و آله) نازل گردیده است و كسى ادعا نكرده است كه پیامبر خدا زیر عبا به هنگام مباهله جز: على بن ابیطالب، فاطمه و حسنین (علیه السلام) را وارد كرده باشد پس تأویل كلام الهى در مورد «أبنائنا»: حسن و حسین (علیها السلام) و «نسائنا»: فاطمه زهرا (س) و «أنفسنا»: على بن ابیطالب (علیه السلام) مى باشد

مهدى خلیفه عباسى از امام موسى بن جعفر (علیه السلام) در مورد «خمیر» پرسیدند: آیا در كتاب خدا حرام شده است ؟ در صورتى كه مردم نهى از خمر را مى شناسند ولى تحریم آن را نمى شناسند ؟

امام (علیه السلام) فرمودند: بلى خمر در كتاب خدا هم تحریم شده است.

علاوه بر آن علماء اجماع نموده‌اند كه جبرئیل در روز «أحد» به پیامبر خدا (صلى الله علیه و آله) گفت این فداكارى مواساة و از خود گذشتگى از على است

پیامبر خدا (صلى الله علیه و آله) فرمود: چون او از من و من هم از اویم

جبرئیل گفت من هم از شما دو نفر مى باشم

سپس جبرئیل گفت: «لاسیف الا ذوالفقار و لافتى إلا على»

آن چنان كه خداوند متعال خلیل خود را با كلمه «فتى» تعریف كرده است جائى كه در داستان شكستن بتهاى ستاره پرستان مى فرماید: «فتى یذكرهم یقال له ابراهیم (6)

ما پسر عموهاى شما خلیفه به گفتار جبرئیل افتخار مى كنیم كه او هم از ما است».

هارون گفت: بسیار خوب گفتى آیا حوائجى دارى كه به من بیان نمایى ؟

امام (علیه السلام) فرمودند: نخستین حاجت من آنست كه به پسر عمویت اجازه و رخصت دهى كه به حرم جدش (مدینه) و به سوى خانوادهء خود برگردد ؟

هارون گفت: عیب ندارد بنگریم كه انشاء الله مى شود.

روایت شده است پس از این ماجرا او را به سندى بن شاهك تحویل داد و گمان آنست كه پس از آن تاریخ پیش او وفات یافت. (7)

تشویق به تلاوت قرآن

شیخ مفید در «ارشاد» نقل مى كند: مردم از امام موسى بن جعفر (علیه السلام) فراوان روایت كرده اند او فقیه ترین مردم عصر، و حافظ ترین مردم نسبت به قرآن و زیبا آوازترین مردم نسبت به قرائت قرآن بود او با حزن و اندوه قرآن تلاوت مى كرد و شنوندگان آواى قرآن او به گریه مى افتادند مردم مدینه او را «زین المتهجدین» مى نامیدند (8)

و كافى نقل نموده است: امام بارها مى فرمود: درجات و مراتب بهشت بر حسب شمارش آیات قرآنى است گفته مى شود قرآن بخوان بالاتر برو پس او قرآن مى خواند و بالاتر مى رود». (9)

مال كثیر چه قدر است ؟

از آن حضرت در مورد فردى سوال كردند كه نذر كرده است: «به خدا اموال كثیرى را تصدق خواهم نمود» چه مقدارى صدقه دهد ؟

امام (علیه السلام) در پاسخ فرمودند: اگر فردى كه سوگند یاد كرده است صاحب گوسفند باشد پس مى بایست 84 رأس گوسفند اگر داراى شتر است 84 نفر شتر و اگر صاحب دراهم و پول است پس 84 درهم بپردازد. چون خداوند متعال فرموده است: «ولقد نصركم الله فی مواطن كثیره و یوم حنین» (10) مواطن مورد تأیید رسول خدا  که پیش از نزول این آیه شمرده اند پس 84 موطن و مورد بوده است. (11)

ولادت امام موسی كاظم علیه السلام

حرمت خمیر

على بن یقطین گوید: مهدى خلیفه عباسى از امام موسى بن جعفر (علیه السلام) در مورد «خمیر» پرسیدند: آیا در كتاب خدا حرام شده است ؟ در صورتى كه مردم نهى از خمر را مى شناسند ولى تحریم آن را نمى شناسند ؟

امام (علیه السلام) فرمودند: بلى خمر در كتاب خدا هم تحریم شده است.

مهدى پرسید: در كدام آیه از آیات الهى اى ابوالحسن ؟

امام (علیه السلام) فرمودند در آیه شریفه «انما حرم ربى الفواحش ما ظهر منها و ما بطن و الأثم و البغى به غیر الحق» (12) مقصود از «ما ظهر منها» آن زناى آشكار است كه زناكاران عهد جاهلیت بر سر دربها پرچم مى افراشتند. و مقصود از «ما بطن» ازدواج با همسران پدران مى باشد كه در جاهلیت پس از مرگ پدر، پسران با آنان ازدواج مى كردند و مقصود از «إثم» خود خمر و شراب مى باشد جائى كه خداوند متعال در جایگاه دیگرى از قرآن مى فرماید: «یسئلونك عن الخمر و المیسر قل فیهما إثم كبیر» (13) إثم در كتاب خدا خمر و میسر مى باشد و اثم آنها بیشتر از نفع آنها است.

مهدى به على بن یقطین گفت: این یك فتواى هاشمى است.

على بن یقطین گفت: آرى راست مى گویى و شكر خدا را كه این علم و دانش را از شما اهل بیت بیرون نبرده است.

مهدى گفت: راست گفتى اى رافضى ! (14)

 منبع : چهارده نور پاك (فارسی) - دكتر عقیقى بخشایشی - ج 9

تنظیم برای تبیان: گروه دین و اندیشه – مرتضی رستمی

..............................

پی نوشت:

1. تحف العقول ص 386 چاپ نصرتى قم.

2. . انفال آیه 72.

3. 1. انعام آیه 84

4.  معادن الحكمة ج 2، ص 144 – 146

5. آل عمران آیه 61.

6.  انبیاء آیه 60.

7. عیون اخبار الرضا ص 81، معادن الحكمه ج 2، ص 146، قابل توجه است كه در كتاب «معادن الحكمة» ج 2، علم الهدى (متوفى 1115) تعداد نامه از نامه‌هاى موسى بن جعفر (علیها السلام) را آورده است.

8. ارشاد مفید ص 279، چاپ دار الكتب الاسلامیة 1377.

9. اصول كافى، باب قرائت قرآن.

10. سوره توبه آیه 2.

11. بحار الأنوار ج 11، ص 353.

12. سوره اعراف آیه 33.

13. سوره بقره آیه 219.

مشاوره
مشاوره
در رابطه با این محتوا تجربیات خود را در پرسان به اشتراک بگذارید.